دسته بندی | پاورپوینت |
بازدید ها | 483 |
فرمت فایل | zip |
حجم فایل | 1357 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 31 |
پاورپوینتی از فصل 13 کتاب سنجش فرایند و فراورده های یادگیری(سنجش با استفاده از کارپوشه) توسط عده ای از دانشجویان در 31 اسلاید تهیه شده است .
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 183 |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 239 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 25 |
عنوان: دانلود پاورپوینت (اسلاید) یادگیری فردی
دسته: مدیریت (مدیریت رفتار سازمانی- مدیریت رفتار سازمانی پیشرفته)
فرمت: پاورپوینت(Powerpoint)
تعداد اسلاید: 25 اسلاید
این فایل با فرمت پاورپوینت در تعداد 25 اسلاید زیبا و کامل در زمینه " یادگیری فردی " بوده که می تواند به عنوان سمینار(کنفرانس) در کلاس برای درسهای مدیریت رفتار سازمانی و مدیریت رفتار سازمانی پیشرفته مورد استفاده قرار گیرد. بخشهای عمده این فایل شامل موارد زیر است:
عوامل تشکیل دهنده رفتار سازمانی
یادگیری
تعریف یادگیری
فرایند یادگیری
مکاتب یادگیری
نظریه شرطی سازی کلاسیک-پاولف
نظریه شرطی سازی عامل-اسکینر د
نظریه یادگیری اجتماعی-بندورا
انواع تقویت
تقویت مثبت
تقویت منفی
تنبیه
خاموش سازی
مکتب شناختی یادگیری
کاربرد یادگیری در مدیریت رفتار سازمانی
نتیجه گیری
منابع
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 46 |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 126 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 28 |
عنوان: دانلود پاورپوینت آموزش و توسعه ی منابع انسانی ( فصل چهارم کتاب مدیریت منابع انسانی ابطحی)
دسته: مدیریت (مدیریت منابع انسانی)
فرمت: پاورپوینت (قابل ویرایش)
تعداد اسلاید: 28 اسلاید
کتاب مدیریت منابع انسانی تالیف دکتر سید حسین ابطحی از جمله مهمترین منابع درس مدیریت منابع انسانی در سطح کارشناسی می باشد. این فایل شامل پاورپوینت فصل چهارم این کتاب با عنوان " آموزش و توسعه ی منابع انسانی" می باشد که می تواند به عنوان کار کلاسی ( سمینار و ارائه در کلاس) مورد استفاده قرار گیرد. این فایل شامل بخشهای زیر است:
مقدمه
یادگیری
نظریه های یادگیری
نظریه ی محرک – پاسخ
نظریه های یادگیری اجتماعی
مکتب گشتالت
اصول یادگیری
مراحل آموزش
روش ها و فنون آموزش و توسعه ی منابع انسانی
آموزش حین کار
آموزش همجواری
آموزش استاد – شاگردی
روش های آموزشی و توسعه ی مدیریت و سرپرستی
مهارت های تصمیم گیری
بازی های مدیریتی
الگوسازی رفتاری
آموزش حساسیت
تجزیه و تحلیل رفتار های متقابل
روش گردش شغلی
روش مدیریت چند جانبه
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 178 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 166 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 34 |
انتخاب روش تدریس یکی از مراحل مهم طراحی آموزشی است. معمولاً علم بعد از انتخاب محتوا و قبل از تعیین وسیله، باید خطمشی و روش مناسب تدریس خود را انتخاب کند؛ چون خطمشی معلم و روش تدریس او چگونگی فعالیت شاگردان را برای رسیدن به هدفهای آموزشی مشخص میسازد.
در واقع، به مجموعه تدابیر منظمی که معلم برای رسیدن به هدف، با توجه به شرایط و امکانات، اتخاذ میکند روش تدریس میگویند.
معلم بدون شناخت روشهای مختلف تدریس، هرگز به انتخاب صحیح آن نخواهد بود. او هر اندازه که با روشهای تدریس آشنا باشد در موقعیتهای مختلف برای رسیدن به مقاصد آموزشی، آزادی عمل بیشتری خواهد داشت.
اهمیت چنین تحقیقاتی کمکی برای تعیین مناسب بودن روشهای تدریس سنتی و جدید بوده .
فهرست مطالب
فصل اول. 1
مقدمه :2
اهمیت و ضرورت تحقیق.. 2
بیان مسئله :2
فرضیه تحقیق.. 2
سوال تحقیق.. 3
اهداف :3
تعاریف ، اصلاحات و واژهها :3
فصل دوم. 5
ادبیات و پیشینه تحقیق.. 5
معرفی روشهای مختلف تدریس:6
روش حفظ و تکرار:6
محاسن و محدودیتهای روش حفظ و تکرار:6
الف) محاسن:6
ب) محدودیتها:7
روش سخنرانی:7
مراحل اجرای روش سخنرانی:8
مرحله اول ، آمادکی برای سخنرانی.. 8
1- آمادگی از نظر تجهیزات:8
2- آمادگی عاطفی:8
3- آمادگی از نظر زمان:8
نتیجهگیری مقایسه. 9
محاسن و محدودیتهای روش سخنرانی:12
ب) محدودیتها:13
نتیجه. 14
روش پرسش و پاسخ.. 15
هدف از روش پرسش و پاسخ.. 15
محاسن و محدودیتهای روش پرسش و پاسخ:16
روش گردش علمی.. 16
روش بحث گروهی.. 18
چه دروس و موضوعاتی را میتوان با روش بحث گروهی تد ریس کرد؟. 18
مرحله دوم، روش اجرای بحث گروهی.. 20
تدرس خصوصی.. 24
آموزش برنامه ای (PI)24
ارزشیابی IPI و CAI و IGE وسایر روشها26
خلاصه. 27
اشکالات و معایب روش تدریس سنتی.. 27
فهرست منابع 30
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 68 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 50 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 80 |
ارتباط بین مدیریت آموزش و یادگیری چیست؟
سازمانهای کامیاب امروز
سازمانهای یادگیرنده و دانش آفرین
تعریف سازمان عبارت است از کوشش جمعی و عمدی عده ای از افراد بر اساس روابط منظم و منطقی برای رسیدن به هدف مشترکی که هر یک از افراد به تنهایی از رسیدن به آن عاجزند با یکدیگر همکاری و مساعدت می نمایند.
سازمانهای یادگیرنده[1] سازمانهایی هستند که در آنها افراد به طور مستمر تواناییهای خود را افزون می سازند تا به نتایجی که مدنظر است دست یابند، جایی که الگوهای جدید تفکر رشد می یابند، اندیشه های جمعی و گروهی ترویج می شوند و افراد چگونگی آموختن[2] را به اتفاق هم می آموزند.
سازمانهای یادگیرنده را به تعبیری دیگر می توان سازمانهای دانش آفرین نامید، سازمانهایی که در آنها خلق دانش و آگاهیهای جدید، ابداعات و ابتکارات یک کار تخصصی و اختصاصی نیست، بلکه نوعی رفتار همگانی و روشی است که همه اعضای سازمان بدان عمل می کنند. به عبارت دیگر سازمان دانش آفرین سازمانی است که هر فردی در آن انسانی خلاق و دانش آفرین است. در این سازمان تفکر، بحثهای جمعی، و کشف نظریات و افکار نو تشویق می شوند و نوآوران پرورش می یابند[3].
سازمانهایی با چنین ویژگیها و خصوصیات سازمانهایی آرمانی و خواستنی هستند، اما چگونه می توان به چنین سازمانهایی دست یافت و چطور می توان چنین سازمانهایی را طراحی و ایجاد نمود؟ چه برنامه ها و سیاستهایی باید اعمال شوند تا سازمانها به این وضعیت مطلوب انتقال یابند؟
آنچه در مورد این سازمانها ارائه شده بیشتر جنبه فلسفی و نگرشهای کلی داشته و کمتر به جنبه های عملی و کاربردی اشاره گردیده است. در مورد تعریف این گونه سازمانها بطور عملی و کاربردی تعریفی وجود ندارد، از نظر مدیریت رهنمود های روشن و صریحی بیان نشده و از نظر ابزار سنجش و ارزیابی این گونه سازمانها نیز وسیله ای در دست نیست. با توجه به ابهامات ونارساییهایی که موضوع سازمانهای یادگیرنده را احاطه کرده است، در این مقاله کوشش شده تا ضمن تشریح مفاهیم و موازین عملی و کاربردی آنها نیز حتی المقدور تبیین و ارائه گردد.
سازمانهای یادگیرنده
یادگیری را به گونه مختلف تعریف کرده اند، اما در تمامی این تعاریف تغییر رفتار به عنوان اساسی ترین رکن قلمداد گردیده است. یادگیری فرایندی است که در آن رفتارها و پندارهای افراد تغییر می یابد و به گونه های دیگر عمل می کنند. بدین ترتیب فرایند یادگیری هنگامی تحقق می یابد که تغییری در رفتارها و عملکرد افراد مشاهده شود.
گاهی مستقیما قابل مشاهده اند و گاهی به طور غیر مستقیم احساس می شوند از این رو تغییر در ادراکات، نحوه تفکر و به خاطر سپردن و تشخیص افراد هم در دایره آثار یادگیری قرار می گیرد[4].
سازمان یادگیرنده نیز در فراگیری از همین تعریف تبعیت می کند، بدین معنی که چنین سازمانی در طول زمان تغییر می کند و عملکرد هایش متحول می شوند. سازمان یادگیرنده سازمانی است که عملکردهایش پس از طریق آگاه کردن بهتر، بهبود می یابد و اصلاح می شود[5] و از طریق فرایند ارتباط دامنه رفتارهای بالقوه اش را تغییر می دهد و تأثیر می بخشد[6]. سازمان ها زمانی یادگیرنده و دانش آفرین شمرده می شوند که بتوانند استنباطاتی را از تاریخ و تجربیات خود را بخاطر بیاورند و آنها را به صورت کاربردی راهنمای رفتارهایشان قرار دهند[7]
یادگیری سازمانی فرایند یافتن خطاها و اشتباهات و رفع و اصلاح آنهاست[8] . یادگیری سازمانی از طریق مشترک[9] و همذهنی، الگوهای ذهنی و دانش، ایجاد می شود و بر تجربه و آگاهیهای گذشته و رویدادهای پیشین استوار است. همان گونه که از این تعاریف استنباط می شود یادگیری سازمانی فرایندی است که با کسب دانش و بهبود عملکرد در طرق مختلف رخ می دهد. به طور کلی می توان سازمان یادگیرنده را سازمانی دانست که در ایجاد، کسب، انتقال دانش مهارت داشته و تغییر و اصلاح رفتارهایش به کمک آگاهیهای جدید مکتسبه عمل کند. در این تعریف از سازمان یادگیرنده، ایجاد و خلق و نوآوری و خلاق بودن رکن اساسی را تشکیل می دهد. اما آفرینندگی و کسب دانش به تنهایی برای آنکه سازمانی یادگیرنده شود، کافی نیستَ، بلکه سازمان باید بتواند آن دانش را در رفتارها و عملکردهایش بکار گیرد و بهبود و اصلاح فعالیتهیای که به کمک آنها میسر سازد. به عنوان مثال امروزه در اغلب دانشکده های مدیریت مغرب زمین مدیریت کیفیت جامع[10] تدریس و روشهای مختلف آن به عنوان دانش و آگاهی در سازمان آنها موجود است، اما دانشکده هایی که از آن رد فعالیتهایشان نام می برند، معدود و انگشت شمارند. سازمانهای مشاوره ای روشهای مختلف مدیریت نوین و سازماندهی جدید را به خود عرضه می کنند و این بدان معناست که آنها از این شیوه ها آگاهند، ولی سازمانهای خود آنها عموما از تشکیلاتی قدیمی استفاده می کنند.
سازمانهای موفق و کامیاب امروز، سازمانهایی هستند که دانش جدید را خلق یا کسب کرده و آن را به طرق و شیوه های کاربردی برای بهبود فعالیتهایشان تبدیل نموده اند. آنها از شیوه های نو و خلاق برای اصلاح ساختار و عملکردشان بهره گرفته و از این رو می توانند برای ما سرمشق و الگو باشند.
ویژگیهای سازمانهای یادگیرنده
شاید با توصیف ویژگیها و خصوصیات سازمانهای یادگیرنده بتوان شمای کاملتری از این نوع سازمانها بدست داد و آنها را بهتر شناخت. سازمان یادگیرنده سازمانی است که به عنوان یک کل و مجموعه هماهنگ یاد می گیرد و پیش می رود. او خود راه را می یابد و جلو می رود، از تجربه ها همچون انسانی خردمند پند می آموزد و مسیر خود را تصحیح می کند. کسی او را کنترل نمی کند و مهارش را به این سو و آن سو نمی کشاند، سازمان یادگیرنده خود کنترل و خود فراگیرنده است و مسیر خویش را می یابد و به سوی هدف پیش می رود.
سازمان یادگیرنده درد و عشق آموختن دارد - سازمان یادگیرنده نیاز به آموختن را احساس می کند و در پی یادگیری است. سازمان یادگیرنده همچون انسانی است که به علت نیاز شوق آموختن دارد. سازمان اگر احساس کند که برای بقا، برای ادامه حیات و برای رشد در یک محیط مشحون از رقابت و تلاش باید بیاموزد، مسلما به دنبال یادگیری روانه خواهد شد و اگر چنین نیازی را احساس نکند انگیزه ای برای آموختن نخواهد داشت. سازمانی که حیاتش وابسته به بودجه ای است که به طور ثابت دریافت می کند، سازمانی که رقابتی را احساس نمی کند، سازماین در قبال مسئولیتی که بر عهده دارد از نظر عملکردها مورد سوال قرار نمی گیرد، سازمانی که ارزیابی نمی شود و از حمایتی غیر منطقی برخوردار است نیازی به یاد گرفتن نخواهد داشت و در پی آموختن نخواهد رفت. بنابراین برای آنکه سازمانهایی یادگیرنده داشته باشیم باید آنها را در محیطی رقابت آمیز رشد دهیم و با دادن استقلال عمل به آنها محیطی فراهم آوریم تا موسسات خود را بیابند و خود اتکا شوند. سازمانها باید دائما تحت ارزیابی باشند و عملکردهایشان وارسی شود، در قبال مسئولیتی که بر عهده دارند مستمرا مورد پرسش قرار گیرند و هیچ سازمانی بیهوده حمایت نشود. در چنین فضایی سازمان درصدد یادگیری برخواهد آمد و برای حفظ خود می آموزد و آموخته هایش را بکار می گیرد، این سازمان در آموختن خودانگیز خواهد بود و عشق آموختن در آن درونی خواهد شد.
سازمان یادگیرنده با مشکلات مأنوس و خوگیر نمی شود - سازمان یادگیرنده حساس و هشیار است. به محض آنکه مشکلی را حس کرد در پی رفع آن بر می آید و برای هر مسئله ای راه چاره ای جستجو می کند. به دنبال راه حلهای نو تکاپو می کند و مشکلات را به عنوان تقدیر محتوم تلقی نمی کند و نمی پذیرد. برخی از سازمانها چنان با مشکل مأنوس و مألوف می شوند که بتدریج آن را طبیعی می پندارند و از احساس مشکلات قاصر و ناتوان می گردند. سازمانی با این خصوصیت هیچگاه یادگیرنده نخواهد شد و آرام آرام بدون آنکه احساس کند به سراشیبی سقوط و نزول خواهد افتاد. سازمان یادگیرنده باید ساز و کارهای هشداردهنده را در خود تقویت کند به طوری که قادر باشد مشکلایت را که به طور بطی و تدریجی به درون سازمان رخنه می کنند شناسایی کند و با آنها به مقابله برخیزد. سازمان یادگیرنده باید مشکلات را دریابد و بتواند آنها را ریشه یابی و تحلیل کند. نشانه های مشکل که مکانیسمهای هشداردهنده آنها را حس می کنند در حکم عوارض و رویه های مشکل می باشند در حالی که سازمان برای حل آنها نیاز به شناخت ریشه ها و اصل مشکلات دارد. از این رو سازمان یادگیرنده باید بتوانند احساس و سپس ادراک نماید، بدین معنی که عوارض را دریابد و ریشه ها و علت العلل آنها را شناسایی کند. گاهی وقتها احساس مشکلات لازم است مدیران خود را به جای مشتریانشان قرار دهند یا از دریچه چشم کارکنانشان به سازمان نگاه کنند باید سازمان را از نزدیک تجربه کنند و ضعفها و قوتهای آن را واقع بینانه دریابند.
[1] . learning Organizations
[2] . Learning How to Learn
[3]
[4]
[5]
[6]
[7]
[8]
[9]
[10]
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 52 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 17 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 15 |
نظریه های یادگیری
مقدمه :
یادگیری تغییر نسبتا دایمی در رفتار است که در نتیجه تمرین حاصل شده است. تغییراتی در رفتار که حاصلاش (و نه تمرین) ، با شرایط موقت جاندار (مثل خستگی یا حالات ناشی از مصرف برخی داروها) باشند مشمول این تعریف نمیشود
نقش یادگیری در همه صحنههای زندگی نمایان است. یادگیری نه تنها در آموختن خاص مطالب درسی ، بلکه در رشد هیجانی ، تعامل اجتماعی و حتی رشد شخصیت نیز دخالت دارد. مثلا یاد میگیریم از چه چیزی بترسیم، چه چیز را دوست بداریم. چگونه مودبانه رفتار کنیم و چگونه صمیمیت نشان دهیم.
نظریه های یادگیری
اصولاً هر فعالیتی یک مبنای نظری دارد که منتج از یک سری تحقیقات و تابع یک اصول و شناخت کلیت یافته¬ای است .
نظریه به معنای وسیع عبارتست از تعبیر و تفسیر حوزه ای از شناخت . در نتیجه براساس این تعریف، نظریه¬های یادگیری اصول کلیت یافته¬ای هستند در زمینه یادگیری و شرایط آن . یعنی نظریه¬های یادگیری در واقع تحلیل کننده شرایط یادگیری است .
بسیاری از معلمین و دانشجویان بین نظریه و فرضیه تفاوت قائل نیستند یا اشتباه می¬کنند وقتی می-گوییم فرضیه یعنی یک راه حل احتمالی علمی مسأ¬له در برابر یک مسأ¬له¬ای که هنوز صحت و سقم آن تأیید و یا رد نشده است .
اما نظریه ها مجموعه ای از معرفت و دانش بشری هستند در حوزه¬ای از مطالعات که دقیقاً به اثبات رسید ، این نظریه یا مجموعه تحقیقات یک کلیات دارند که مجموعه آنها را شامل می¬شود . در واقع بر اساس آن کلیات است که شما می¬توانید یک فعالیت را تعریف و تفسیر کنید بنابراین به معنای تأ¬یید نشده هستند ، اما به این معنی نیست که مطلق باشد ، همین است و دیگر عوض نمی¬شود ، خیر . پس نظریه قابل تغییر و تحول هست. در نظریه مجموعه عوامل در اختیار محقق نیست مخصوصاً در تحقیقات علوم انسانی و گیاهی ، گر چه اکثر نظریه¬ها¬یمان در روانشناسی تربیتی و یادگیری بر اساس تحقیقاتی است که در آزمایشگاه صورت گرفته و دقیقاً همان مراحل کنترل که در بقیه تحقیقات وجود دارد در اینجا حاکم است ولی با این حال ما نظریه را بعنوان یک قانون و قطعیت نگاه نمی¬کنیم ولی نتایج تأ¬یید شده و پذیرفته شده بر اساس کار محقّقان است .
نظریه¬های مختلفی در زمینه یادگیری وجود دارد که ما آنها را در دو حوزه و قلمرو مورد تحلیل و بررسی قرار می دهیم .
حوزه رفتار گرایی یا نظریه¬های شرطی
حوزه نظریه¬های شناختی
دیدگاه این دو نظریه در مورد یادگیری و حتی در زمینه آموزش کاملاً با یکدیگر متفاوت هستند. حال این سؤال مطرح می¬گردد که اگر یادگیری یک مفهوم مشخص است ، پس چرا این همه نظریه¬های مختلف وجود دارد و نقد زیاد شده است ؟
دلیل آن اینست که محقق و روانشناس بر اساس دیدگاه خود و یا از منظری که به یادگیری نگاه می¬کند آنرا تعبیر و تفسیر می¬کند بنابراین نگاه او درست است و غلط نیست . او از یک زاویه نگاه می¬کند اما باید یادآور شد که نظریه نمی¬تواند باز¬گو کننده تمام مجموعه فرآیند یادگیری باشد .
اگر چه مقوله بحثمان در این حوزه و حیطه نیست و عزیزان باید به کتاب روانشناسی تربیتی و یادگیری مراجعه کنند . اما چون در جلسه قبل بحث ما تدریس و یادگیری بود لذا باید از نظریه یادگیری تا حدودی آشنا باشیم .
در نظریه رفتارگرایی افراد زیادی را دیدید که معروفترین آنها اسکینر و پاولف می¬باشند. اما آنچه در روانشناسی تربیتی بیشتر مطرح می¬باشد اسم اسکینراست که مترادف شده با رفتارگرایی رفتارگرایان اصولاً یادگیری را عبارت از ایجاد و تقویت رابطه و پیوند بین محرک و پاسخ در سیستم عصبی فرد می¬دانند . اینها معتقدند یک نوع رابطه و پیوند عصبی بین محرک و پاسخ است که در فرد تغییر ایجاد می¬کند .
البته دیدگاهها متفاوت است که مشهورترین آنها شرطی شدن کلاسیک یا شرطی شدن پاولوفی و یا شرطی شدن واکنشی است و دیگر نظریه شرطی شدن فعال است که بیشتر بنام اسکینر است ، که ما سعی می¬کنیم برای نمونه اشاره کنیم . و بعد این نظریه¬ها را تحت عنوان الگوهای یادگیری دنبال کنیم.
حال سؤال اینجاست که چرا ما نظریه¬ها را تحت عنوان یادگیری دنبال کنیم ؟
می¬گوئیم چون می¬خواهیم کاربرد آن را بررسی کنیم بهمین دلیل نظریه¬ها را تحت عنوان الگوهای یادگیری ذکر می¬کنیم .
پس از دیدگاه رفتارگریان یا شرطی شدن ، یادگیری یا تغییر عبارتست از ایجاد و تقویت رابطه بین محرک و پاسخ در حالی که در نظریه شناختی برعکس است . آنها معتقدند یادگیری ناشی از شناخت، ادراک و بصیرت است اما به هیچ وجه شناختیها منکر نظریه رفتارگرایان نیستند چون هر کدام از آنها از زاویه¬ای به قضیه نگاه می¬کنند به قول مولوی « هر کسی از دید خود شد یار من وز درون من نجست اسرار من » بنابراین هر کس نظر خودشان را بیان می¬کنند .
برای نمونه از رفتاریها ، نظریه سورن¬لایت و از شناختیها هم نظریه « برونر » را مطرح می¬کنیم و تیتروار آنرا مورد بحث و بررسی قرار می¬دهیم .
همه شما با کاری که آقای سورون¬لایت با گربه یا حیوانی که در قفس بوده انجام داده. آشنا هستید حیوان گرسنه است ، و وقتی که گرسنه است به تلاش می¬افتد ، و حرکت می¬کند و بطور نا¬خودآگاه بر روی کفه قرار می¬گیرد ، به محض اینکه روی کفه قرار گرفته غذا در اختیارش قرار داده می¬شود. گربه ، کم کم از طریق آزمایش و خطا درمی¬یابد که هرگاه غذا می¬خواهد باید روی کفه قرار بگیرد بر همین اساس از نگاه سورون¬لایت و اسکینر ، یادگیری چه در انسان و حیوان در اثر کوشش و خطا ایجاد می¬شود . آنان برای تحلیل و حمایت نظری از بحث خودشان ، تحقیقات آزمایشگاهی زیادی دارند و سه قانون را مطرح می¬کند .
یکی از این قوانین ، قانون آمادگی است ، قانون آمادگی یعنی چه ؟
یعنی اینکه فرد باید به یک مرحله از رشد و دانش برسد که بتواند موضوع را بفهمد ، مثلاً فردی چراغ نفتی دارد و می¬خواهد روشن کند کبریت می¬زند ولی روشن نمی¬شود . فکر می¬کند نفت ندارد و یا کبریت مشکل دارد ولی مشکل از آنها نیست با اندکی دقت متوجه می¬شود فتیله به اندازه کافی بالا کشیده نشده که شعله بتواند به آن برسد.
بنابراین کار معلم در اصرار وزیدن برای آموزش دادن دانش¬آموزان که از نظر ظرفیت عقلی و ذهنی به آن مرحله نرسیده مثل روشن کردن چراغ نفتی است .
قانون دیگری که آقای سورون¬لایت در بحث مطرح می¬کند ، قانون اثر است
یعنی بین محرک و پاسخ باید رابطه خوشایندی وجود داشته باشد . یعنی اگر گربه که بر روی کفه قرار گرفته بجای غذا ، کتک بخورد . آیا دوباره بر روی آن کفه قرار خواهد گرفت برای گرفتن غذا ؟ مسلماً خیر پس غذا ، یک عامل محرک خوشایند است .
در این آزمایش و خطا وقتی رفتاری از ارگانیسم سر زد . باید این رفتار همراه باشد با یک فرایند خوشایند تا موجب تثبیت شود . این یک قانون اثر است .
سومین قانونی که آقای سورون¬لایت مطرح می¬کند، قانون تمرین و تکرار است
ایشان معتقد است وقتی قانون اثر یعنی رابطه بین محرک و پاسخ خوشایند شد . اگر چنین رفتاری تکرار و تمرین شود ، بیشر تأثیر می¬گذارد . بنابراین در نظامهای آموزشی ، فرهنگ تکلیف و تمرین دادن رایج شد ولی سؤال اینجاست که آیا هر نوع تکلیف و تمرین و یا تکراری موجب یادگیری خواهد شد . جای تأمل دارد و حتی خود آقای سورون¬لایت در پایان کارهایش می-گوید ، هر تغییر تکراری موجب یادگیری نمی¬شود و حتی ممکن است برخی از تمرینها موجب باز داشتن یادگیری و کندی یادگیری شود . مثل تمرینهایی که در گذشته اغلب مدارس داشند ، تمرینهای تکراری و بی¬معنا و خسته کننده¬ای که ما در طول تحصیلات داشتیم .
در اینجا سورون¬لایت حداقل دو ویژگی برای تمرین مطرح می¬کند
عامل شدت : به زبان ساده هر چه محرک در مقابل محرکی که ارائه می¬شود خوشایند باشد و از شدت خوشایندی بیشتری بر¬خوردار باشد ، یادگیری بیشتر خواهد بود یعنی اگر تمرینی که من انجام می¬دهم احساس کنم علاقه¬مند به این تمرین هستم ، آن تمرین مؤثر است و اگر تمرین با بی¬میلی و با فشار انجام دهم ، نتیجه بخش نیست .
عامل تازگی : هر چقدر فعالیتی که ارگانیسم بخواهد انجام دهد ، تازگی داشته باشد ، یادگیری بیشتر است و هر چقدر مطالب تکراری و کهنه باشد و از تازگی برخوردار نباشد آن تمرین ، زیاد تمرین موثر نخواهد بود . بنابراین معلمان در امر تدریس و آموزش بچه¬ها باید به این دو امر توجه داشته باشد و اگر دو عامل شدت و تازگی در تمرین حذف شود ، درس جذابیت خود را از دست می¬دهد اما در نگاه شناختی«برونر» بعنوان یکی از شاخصه¬های این نوع تئوری مطرح می-باشد .
در حالیکه رفتارگراها معتقدند که محیط یک عامل بسیار مهم در امر یادگیری است . همانطوری که اسکینر اشاره کرد و می¬گوید با دستکاری عامل محیط می¬توانیم موجب یادگیری آن موجود زنده شویم اما در دیدگاه شناختیها ، یادگیری را . تنها عامل محیطی نمی¬دانند بلکه آنرا یک عامل درونی و ذهنی رابطه و شناخت پدیدها ، بصیرت و بینش تلقی می¬کنند .
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 46 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 39 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 27 |
مقدمه
مشخص نیست که روان شناسی از چه زمانی به طور رسمی رشته ای علمی شناخته شد ، اما پژوهشهای روان شناختی از اواخر قرن نوزدهم آغاز شد . ویلهلک نخستین آزمایشگاه روان شناسی را در 1987 در آلمان و ویلیام جیمز چهارسال زودتر آزمایشگاه خود را در هاروارد ایجاد کرده بود .
پویایی آزمایشگاه روان شناسی ، استقلال از فسلفه و نظریه پردازیهای فیلسوفان را به ارمغان آورد . و ونت در کتابی با عنوان اصل روان شناسی فیزیولوژیک ، موضوع روان شناسی را مطالعه ذهن معرفی کرد و فرآیندهای مورد بررسی در روان شناسی را مهرکرمای کنترل شده و پاسخهای قابل اندازه گیری دانست که با آزمایش و درون نگری به دست می آید .
ساختارگرایی و کارکردگرایی
دومکیت معروف ساختارگرایی و کارگرایی با شروع قرن بیستم شکل گرفت .
ادوارد تیچنر ( 1867 ـ 1927 ) از شاگردان وونت بود که مکتب روان شناسی او به ساختارگرایی شهرت یافت . ساختارگرایی ترکیبی است از تداعی گرایی و روش تجربی .
دیدگاه تداعی گرایی بر این باور بود که ضمیر خودآگاه انسان ، حوزه مناسبی برای بررسی علمی است . بمنظور بررسی پیچیدگی های ذهن ، این تداعیها تجزیه می شوند و آنگاه هر مفهوم به صورت منفرد مطالعه می شود .
روش تجربی مورد استفاده تیچنرهمانند وونت ، روش درون نگری بود که نوعی تحلیل خود است در این روش شرکت کنندگان بطور شفاهی به گزارش کردن تجاربی می پردازند که اندکی قبل در معرض آن قرار گرفته بودند و از افراد خواسته می شود که آنچه در مواجهه با اشیاء یا رویداد تجربی کرده اند ، گزارش کنند و آن پدیده را تفسیر نکند بعبارت دیگر از دانش خود درباره آن شیء یا رویداد استفاده نکنند .
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 285 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 210 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 164 |
چکیده :
چکیده :
فصل اول
مقدمه
بیان مسئله
اهمیت و ضرورت تحقیق
فصل دوم
ادبیات پژوهش
یادگیری چیست ؟
سیر تحول برنامههای درسی علوم درجهان
هدفهای درسی :
خصوصیات یک برنامه مطلوب :
ویژگیهای سواد علمی فناورانه
اهمیت روشهای فعال تدریس
قوانین روش بارش فکری
روش مباحثهای (بحث گروهی )
مراحل اجرای روش بحث گروهی
روش مکاشفهای ( اکتشافی )
مرحله چهارم : هدایت جریان بحث و گفتگوی اصلی
محدودیتهای این روش
مبانی گزینش الگوهای تدریس
بررسی چند نمونه از الگوهای تدریس
الگوی تدریس یادگیری بازی نقش
مفاهیم اساسی الگوی تدریس بازی نقش
الگوی تدریس پیش سازماندهنده
الگوی تدریس یادگیری از طریق همیاری
یادگیری مشارکتی
نحوه استفاده از یادگیری مشارکتی
برتری یادگیری همیاری بر یادگیری رقابتی و انفرادی
وظایف مهم در روش همیاری :
محدودیتها :
روشی دیگر در اجرای یادگیری مشارکتی
سازماندهی یادگیری مشارکتی
الف) پژوهشها در ایران
ب) پژوهش درخارج از ایران
فرضیات تحقیق از این قرارند :
فصل سوم
هدف های تحقیق :
فرضیه های تحقیق
نام گذاری متغیرهای تحقیق :
تعاریف نظری
تعاریف عملیاتی
- روش تحقیق :
روش نمونه گیری
- ابزار اندازه گیری
روایی و پایایی ابزار اندازه گیری :
فصل چهارم
تحلیل توصیفی
تحلیل استنباطی
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری
- روش تجزیه و تحلیل داده ها
منابع فارسی
منابع انگلیسی
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 31 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 18 |
ناتوانی یادگیری 18 ص
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه ........................ 1
تعریف ........................ 4
انواع ناتوانی های یادگیری .... 6
عوامل بروز اختلالات یادگیری .... 6
تشخیص ........................ 12
مراحل درمان .................. 14
فهرست منابع .................. 18
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | |
حجم فایل | 166 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 10 |
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 30 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 166 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 34 |
انتخاب روش تدریس یکی از مراحل مهم طراحی آموزشی است. معمولاً علم بعد از انتخاب محتوا و قبل از تعیین وسیله، باید خطمشی و روش مناسب تدریس خود را انتخاب کند؛ چون خطمشی معلم و روش تدریس او چگونگی فعالیت شاگردان را برای رسیدن به هدفهای آموزشی مشخص میسازد.
در واقع، به مجموعه تدابیر منظمی که معلم برای رسیدن به هدف، با توجه به شرایط و امکانات، اتخاذ میکند روش تدریس میگویند.
معلم بدون شناخت روشهای مختلف تدریس، هرگز به انتخاب صحیح آن نخواهد بود. او هر اندازه که با روشهای تدریس آشنا باشد در موقعیتهای مختلف برای رسیدن به مقاصد آموزشی، آزادی عمل بیشتری خواهد داشت.
اهمیت چنین تحقیقاتی کمکی برای تعیین مناسب بودن روشهای تدریس سنتی و جدید بوده .
فهرست مطالب
فصل اول. 1
مقدمه :2
اهمیت و ضرورت تحقیق.. 2
بیان مسئله :2
فرضیه تحقیق.. 2
سوال تحقیق.. 3
اهداف :3
تعاریف ، اصلاحات و واژهها :3
فصل دوم. 5
ادبیات و پیشینه تحقیق.. 5
معرفی روشهای مختلف تدریس:6
روش حفظ و تکرار:6
محاسن و محدودیتهای روش حفظ و تکرار:6
الف) محاسن:6
ب) محدودیتها:7
روش سخنرانی:7
مراحل اجرای روش سخنرانی:8
مرحله اول ، آمادکی برای سخنرانی.. 8
1- آمادگی از نظر تجهیزات:8
2- آمادگی عاطفی:8
3- آمادگی از نظر زمان:8
نتیجهگیری مقایسه. 9
محاسن و محدودیتهای روش سخنرانی:12
ب) محدودیتها:13
نتیجه. 14
روش پرسش و پاسخ.. 15
هدف از روش پرسش و پاسخ.. 15
محاسن و محدودیتهای روش پرسش و پاسخ:16
روش گردش علمی.. 16
روش بحث گروهی.. 18
چه دروس و موضوعاتی را میتوان با روش بحث گروهی تد ریس کرد؟. 18
مرحله دوم، روش اجرای بحث گروهی.. 20
تدرس خصوصی.. 24
آموزش برنامه ای (PI)24
ارزشیابی IPI و CAI و IGE وسایر روشها26
خلاصه. 27
اشکالات و معایب روش تدریس سنتی.. 27
فهرست منابع 30
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 28 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 36 |
مقاله بررسی عوامل مؤثر بر یادگیری در 36 صفحه ورد قابل ویرایش
فهرست مطالب
مقدمه ?
ویژگیهای ورودی عاطفی ?
راههای مقابله با مشکل کمبود انگیزش یادگیری ?
نظریه یادگیری معنی دار کلامی ?
یادگیری مطالب معنی دار ?
انگیزش و یادگیری معنی دار ?
یادگیری از راه مشاهده ??
مراحل یادگیری از راه مشاهده ??
مرحله به یاد سپاری یا یادداری ??
مرحله تولیدی یا بازآفرینی ??
مرحلة انگیزش ??
تعریف انگیزش و انگیزه ??
تعریف آموزش برای یادگیری در حد تسلط ??
?-مداومت و استمرار بحث و مطالعات علمی ??
?-نباید از یادگیری و تسهیل آگاهی در هیچ شرائطی استنکاف نمود. ??
?-رعایت نظافت و پاکیزگی و آراستن ظاهر ??
?-صلاحیت و شایستگی معلم در امر تعلیم ??
?-حفظ حیثیت و شئون علم و دانش ??
?-دریغ نورزیدن از تعلیم علم ??
?-بازتابهای رفتار و کردار معلم و تأثیر آن در رفتار شاگردان ??
ایجاد و پرورش روحیة مثبت ??
عادات غلط را بهبود بخشید ??
روش خلاق ??
روشهای یادآوری بهتر ??
روحیة مثبت در خود ایجاد کنید ??
مهارتهای حافظه با تداعی ??
هدفهای یادگیری از دیدگاه گانیه ??
?-نشانه آموزی ??
?-محرک ??
?-زنجیره کردن ??
?-همخوانی آموزی کلامی ??
?-بازشناسی آموزی ??
?-مفهوم آموزی ??
?-قاعده آموزی ??
انواع یادگیری سازمانی از دیدگاه صاحبنظران ??
یادگیری برای بقاء ??
یادگیری برای گذار ??
یادگیری دوگانه ??
یادگیری آینده نگر ??
یادگیری تک حلقهای ??
یادگیری دو حلقهای ??
یادگیری سه حلقهای ??
متغیرهای مؤثر بر یادگیری سازمانی ??
الف) ساختار ??
ب: محیط ??
ج: تکنولوژی ??
د: فرهنگ سازمانی ??
و) رهبری ??
منابع ??
گفتیم که هدف آموزش آسان کردن یادگیری است.یادگیری را میتوان به راههای گوناگون تعریف کرد.کسب اطلاعات و اندیشههای تازه، عادتهای مختلف،مهارتهای متنوع و راههای گوناگون حل کردن مسائل همچنین یادگیریها میتوان بصورت کسب رفتار و اعمال پسندیده یا حتی کسب رفتار و اعمال پسندیده یا حتی کسب رفتار و اعمال ناپسند نیز تعریف کرد ، پس یادگیری حوزی بسیار گسترده ای شامل می شود .
با این حال معروفترین برای یادگیری این است : یادگیری به فرایند ایجاد نسبتاً پایدار در رفتار یا توان رفتاری که حاصل تجربه است ، گفته می شود و نمی توان آنرا به حالتهای موقتی بدن مانند آنچه بر اثر بیماری ، خستگی ، یا داروها پدید می آید نسبت داد .
ویژگیهای مهم یادگیری عبارتند از : 1- تغییر 2- تغییر نسبتاً پایدار
3- تغییر نسبتاً پایدار در توان رفتاری 4- تغییر نسبتاً پایدار در توان رفتاری بر اثر تجربه .
ویژگیهای ورودی عاطفی :
ویژگیهای ورودی عاطفی نشان دهنده انگیزش یادگیری یا همان علاقه به درس است . همه می دانیم که علاقه به درس دقت کوشش و پشتکار یادگیرنده را افزایش می دهد و در نتیجه بر یادگیری او تأثیر مثبت دارد ، بنابراین کوشش در بالا بردن سطح علاقه یادگیرنده یکی از تدابیر آموزشی معلم به حساب می آید .
آنچه که تعیین کنندة ویژگیهای ورودی عاطفی یا انگیزش دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع تازه است تصورات او از موفقیتها یا
شکست هایی است که در گذشته از موضوعهای تازه کسب کرده است .
به عبارت دیگر تصور یادگیرنده دربارة موفقیت یا شکست در یک تکلیف یادگیری مبتنی بر تجاربی است که وی از آن تکلیف یا تکالیف مشابه آن به دست آورده است،اگریادگیرنده معتقد باشد که در گذشته تکالیف مشابهی را با موفقیت انجام داده است احتمالاً با تکلیف بعدی نیز با نوعی عاطفة مثبت برخورد خواهد کرد .
در مقابل اگر اعتقاد داشته باشد که در تکالیف مشابه گذشته با شکست مواجه خواهد شد . این عواطف مثبت یا منفی ابتدا مشخص و محدود به درسهای خاص گسترش یابد و تا آنجا وسعت می گیرد که تمام دروس آموزشگاهی را شامل می شود .
راههای مقابله با مشکل کمبود انگیزش یادگیری :
مشکل کمبود انگیزش یادگیری دانش آموزان یا کمبود علاقه آنان نسبت به یادگیری موضوعهای تازه ناشی از شکست های پی در پی قبلی در درسهای مشابه درس جدید است . بنابراین بهترین راه رفع این مشکل این است که سطح رفتارهای ورودی شناختی و در صورت لزوم سطح رفتارهای ورودی روانی ـ حرکتی دانش آموزان را بالا ببریم و کیفیت آموزش را نیز بهبود ببخشیم ، این اقدامات سبب افزایش یادگیری و کسب موفقیت از سوی دانش آموز در درسهای تازه خواهد شد این کسب موفقیت باعث می شود که یادگیرنده به تدریج به تصوری مثبت تر از تواناییهای خود نسبت به یادگیری آموزشگاهی دست یابد . اگر این جریان در چندین واحد یادگیری ادامه یابد از تصورات منفی دانش آموز نسبت به توانائیهایش در رابطه با یادگیری مطالب آموزشگاهی کاسته
می شود و بجای آن تصورات مثبت تری در این مورد کسب خواهد کرد که این خود علاقه و انگیزه یادگیری او را افزایش می دهد .
آنچه که در بالا گفته شد بهترین روش ایجاد علاقه در دانش آموزان نسبت به یادگیری موضوعهای درسی است . علاوه بر این روش کلی ، روانشناسان ترتیبی شیوه ها و فنون دیگری را کشف کرده اند که با توجه به آنها سطح علاقه و انگیزش یادگیرندگان را بالا می برد .
1- حفظ حیثیت و شئون علم و دانش
معلم باید مقام و حیثیت علم دانش را ارج نهد و آنرا به ابتذال و فرومایگی سوق ندهد. به این معنی که علم را به افراد نالایق تعلیم ندهد و برای قیام به وظیفة تعلیم به خانه شگرد و دانشجوی خود نرود و اگر چه آن شاگرد فردی محترم و آبرومند و گرانقدر باشد. معلم باید علم را از چنین فرومایگی ها و ابتذال حفظ نماید. چنانکه پیشینیان ،نگاهبان و پاسدار حرمت و آبروی علم و دانش بوده اند.
2- دریغ نورزیدن از تعلیم علم :
رسالت و وظیفه معلم ایجاب که نباید از تعلیم و آموزش هیچ کسی به خاطر آنکه ممکن است احیاناً واجد قصد و نیت خداپسندانه ای نباشد دریغ ورزد. زیرا تصحیح هدف و جهت گیریهای سنجیده و خداپسندانه برای بسیاری از افراد تازه کار و کسانیکه در فراگیری علم ،مبتدی هستند دشوار می باشد. بجهت اینکه جان و روح آنها بعلت خردسالی و یا فقدان بنیش کافی در این بسیار نارسا و ضعیف می باشد. علاوه بر این آنان با عوامل تحصح هدف و نیت و مبانی آن انس و آشنایی کمتری دارند.
اگر بنا باشد معلم بخاطر فقدان نیت صحیح و محرومیت شاگردان از جهت یابی درست از تعلیم آنان خودداری کند بسیاری از سرمایه های علمی و ذخائر دانش و فرهنگ دینی از دست می رود. باید توجه داشت که این امید هم وجود دارد که شاگرد فاقد نیت و هدف صحیح از برکت علم آنگاه که با علم و دانش پیوند و انسی برقرار ساخت – توانائی لازم را در تصحیح هدف و نیت خود بدست آورد.
لذا بعضی از دانشمندان گفته اند ما علم و دانش را برای غیر خدا و بخاطر هدفهای دیگری جویا شدیم ولی خود علم و دانش از اینکه برای غیر خدا باشد امتناع ورزید یعنی اگر یک شاگرد فاقد قصد الهی در حصیل علم بوده است قهراً با ادامه تحصیل و کسب بینش فزونتر ، قصد و هدف او تصحیح خواهد شد و طبعاً بسوی «الله » و هدفهای والای الهی و انسانی رهنمون خواهد گردید.
3- بازتابهای رفتار و کردار معلم و تأثیر آن در رفتار شاگردان
معلم بر فرض آنکه دارای عذر موجهی باشد – نباید میان کردار و گفتارش و دوگانگی و تفاوت موجود داشته باشد ] بلکه باید سعی کند همواره بر طبق گفتار و امر و نهی خود عمل کند [ مثلاً او نمی تواند عملی را تحریم کند که خود مرتکب آن می گردد و یا انجام عملی را واجب و حتمی الاجرا معرفی کند و خود پای بند آن نباشد و یا مردم را به انجام عملی – بعنوان کار مستحب دعوت کند ولی خو د ا و از انجام آن عمل دریغ ورزد.
بطور خلاصه باید گفت قضیة معلم و شاگرد از لحاظ نقش پذیری شاگرد نسبت به اعمال معلم همانند قضیة مهر و موم می باشد که در موم تمام نقشها و تصویر هائی که در مهر وجود دارد منعکس می شود. ما این نقش پذیری را در مورد گروهی از شاگردان و دانشجویان در برابر معلمان و استادانشان بچشم دیده ایم و این حقیقت را کاملاً حس کرده ایم که شاگرد در رفتار خود ، یک نمونه بردار ماهری از اعمال استاد و معلم خود می باشد. که البته با توجه به اختلاف اختلاق و افعال معلم همه گونه رفتار او را شاگرد را اعمال و رفتار خود پیاده می کند.
ایجاد و پرورش روحیة مثبت :
شما باید به درس یا مطلبی که می خوانید علاقه داشته باشید در غیر اینصورت محرک و انگیزه ای برای علاقمند شدن ایجاد کنید. تأکیدات و اندیشه های مثبت را بکار گیرید. می توانید به خود بگویید: وقتیکه خواندن این درس را تمام بکنم می توان کاری را که از آن بیشتر لذت می برم انجام دهم در اندیشه های منفی بکار بندید و یا خود را تهدید بکنید مثل اینکه اگر در این درس نمرةالف نگیرم بورس تحصیلی خود را از دست خواهم داد. اگر روحیه ای پذیرا و نگرشی مثبت در خود ایجاد کنید در خواهید یافت که درک مطلب آسانتر می شود چون با خودتان در حال مبارزه نخواهید بود مطالعه کردن با حالت مبارزه یا نبرد و تقلا درست مثل و حشت زدگی و دستپاچه شدن موقع شناکردن است رمز کار در خونسرد بودن و آرامش داشتن است.
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 29 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 42 |
مقاله بررسی طراحی و برنامه ریزی یادگیری در 42 صفحه ورد قابل ویرایش
طراحی و برنامه ریزی یادگیری
فهرست
تدریس، یادگیری و آموزش
محیط یادگیری
محیط روانی
محیط فیزیکی
مراحل آموزش
ارزیابی نیازها
اهداف عملکردی (عملی)
اهداف قابل استفاده
افعال مبهم
عملکرد
شرایط
شاخص
حیطه یادگیری
حیطه ادراکی
دانش
فهم (ادراک)
آنالیز (تجزیه و تحلیل)
تولید (سنتز)
ارزشیابی
خودارزیابی
حیطه تأثیرگذاری
دریافت
پاسخ دهی
ارزش گذاری
سازماندهی
توصیف
خودارزیابی
ادراک (فهم)
آمادگی
پاسخ هدایت شده
مکانیزم
پاسخ عمدی پیچیده
تطابق و ابتکار
خودارزیابی
تعیین محتوا
سازماندهی گروههای کارآموزی
سؤالات مرور و بحث
فعالیتهای پیشنهاد شده
بعد از خواندن این فصل شما قادر خواهید بود:
1- تدریس و یادگیری را شرح دهید.
2- مراحل طراحی یک جلسه آموزشی را فهرست کنید.
3- توسعه اهداف عملکردی را مورد بحث قرار دهید.
4- سه بخش اهداف یادگیری mager را فهرست نموده و با استفاده از آنها هدف هایی را بنویسید.
5- سه حیطه یادگیری را مقایسه نموده و هدف هایی را برای آنها بنویسید.
این نظریه انجمن رژیم شناسان آمریکا (ADA) است که تغذیه مناسب و فعالیت بدنی می تواند باعث سلامتی و کاهش خطر بیماریهای مزمن شود.
Journal of American Dietetic Association. 1998; 98:205
برای آماده کردن پزشکان آینده جهت ایفای نقش در آموزش تغذیه،ارتقاء سلامتی و پیشگیری از بیماریها، انجمن رژیم شناسان آمریکا (ADA) به برنامه های آموزشی مشتمل بر شایستگی های آموزش تغذیه نیازمند است. برای رژیم شناسان و تکنسین های رژیم شناس این برنامه ها شامل دانش تئوری ها و تکنیک های آموزشی، روشهای تدریس و استفاده از ابزارهای ارتباطی گفتاری و نوشتاری برای ارائه و جلسات آموزشی برای یک گروه می باشد. از آنجا که بیش از 50 درصد مرگ و میر ناشی از بیماریهای مزمن می تواند به دلیل عوامل شیوه زندگی که قابل تغییر هستند ایجاد شود، متخصصان رژیم شناس می بایست شایستگی و صلاحیت طراحی و اجرای مداخلات را داشته باشند.
فصل پیشین اصول و تئوری های آموزشی را بررسی کرد.
پزشکان رژیم شناس از تئوری های آموزشی و مدل تغییر رفتار انسانی برای طراحی، اجرا و ارزشیابی مداخلات آموزشی و برنامه هایی برای بررسی اثربخشی آنها استفاده می کنند. فصل دیگر دربارة رویکردهای مشاورة تغذیه برای تغییر رفتارهای خوردن بحث کرده است. در طول هر جلسه مشاوره ای متخصصان رژیم شناسی فرصتی دارند تا اطلاعاتی دربارة برخی جنبه های اهمیت غذا و تغذیه فراهم نموده و افراد را برای تصمیم گیری مطلع سازند.
تدریس، یادگیری و آموزش
تدریس، مسئولیت اصلی شغل متخصصان رژیم شناسی است که در عرصه های فعالیت بالینی، جامعه، آموزش، مشاوره و مدیریت تخصصی می شود. کارکنان مراقبت بهداشتی که از کمیسیون مشترک مجوزهای سازمان مراقبتهای بهداشتی، استوارنامه می گیرند بزرگترین دسته مراقبان بهداشتی در ایالات متحده هستند که برای فراهم آوردن آموزشهای اختصاصی بر پایه نیازهای بیمار، خانواده و سایر افراد و ثبت در پرونده پزشکی آنها مورد نیاز هستند. انتظار می رود پزشکان معلمان مؤثر و کارآیی باشند. Chombers گزارش کرده است که «یک رژیم شناس با سواد و خوش نیت که مهارتهای ارتباطی ضروری برای آموزش تغذیه مؤثر را ندارد، فاقد صلاحیت است»
ما کجا تدریس می کنیم؟ ما بصورت فرد به فرد ، یا بصورت گروهی و یا هر دو و بصورت رسمی و غیر رسمی تدریس می کنیم. محل ممکن است یک محیط مراقبت بهداشتی، بیماران بستری و سرپایی، تسهیلات مراقبت طولانی مدت، مراقبت در منزل، بهداشت عمومی یا برنامه های دولتی مثل WIC (زنان، کودکان و شیرخواران)، صنایع غذایی، آکادمی ها، محل کار، مدارس، کلوپ های سلامتی، سوپرمارکت ها، اینترنت،رسانه، نمایشگاههای سلامتی و برنامه های جامعه نگر باشد.
ما به چه کسانی تدریس می کنیم؟ در کنار بیماران ، مراجعان و کارمندان، ما به والدین، مراقبان ، اعضای خانواده ، متخصصان مراقبت بهداشتی مثل پرستاران، پزشکان، دانشجویان، انترن ها و رزیدنت ها، مربیان و استادیارها، درمانگرها، کارکنان وزارت بهداشت، قهرمانان، مصرف کننده ها، کارکنان خدمات غذایی، و جامعه تدریس می کنیم.
از مدیران در محل کار، انتظار می رود تا رژیم شناسان و کارکنان خدمات غذایی گردهم آورند که دارای اطلاعات موردنیاز برای موفقیت در آموزش (کارآموزی) آموزش ادواری و گسترش و تکامل کارکنان باشند. بسیاری از پزشکان مسئول نظارت بر کارکنان هستند. برنامه های هدایت، آموزش و تکامل نیروی انسانی برای این زیرمجموعه ها ضروری است. هدف آموزش یک کارمند، شناخت مسئولیت های شغلی و اطلاعات و مهارت های روزآمد است.
عملکرد در حین کار یک کارمند می بایست براساس استانداردهای قابل قبول سازمان باشد و این مسئولیت مدیر است که از شناسایی و تأمین نیازهای آموزشی اطمینان حاصل کند. این واقعیت که کارمند روند صحیح را می شناسد ولی ممکن است همیشه آنرا دنبال نکند، نشانگر سختی تغییر دادن یک فرد است. در عرصه مراقبت از بیماران، متخصص رژیم شناس مراجع و بیمار را در رابطه با تغذیه معمولی و رژیم اصلاح شده برای بسیاری از مشکلات پزشکی مثل دیابت و بیماریهای قلبی – عروقی آموزش
می دهد. ممکن است یک متخصص یک روز به یک پیرمرد 50 ساله دربارة اسیدهای چرب و کلسترول تدریس کند و روز بعد به یک زن باردار 18 ساله در مورد تغذیه دوران بارداری و روز بعد به یک ورزشکار دربارة تغذیه قبل، حین و بعد از تمرین تدریس کند. آموزش تغذیه نمی تواند سلامتی یک شخص را ارتقاء بخشد مگر اینکه نتایج بر خرید و مصرف غذاها، نوشیدنی ها تأثیر گذاشته و رفتارهای خوردن را تغییر دهد.
آموزش تغذیه اینگونه تعریف می شود: “فرآیندی که طی آن ما افراد را در تصمیم گیری با توجه با اعمال خوردن آنها و با بکارگیری دانش و علم تغذیه و ارتباط رژیم غذایی با سلامتی، یاری می دهیم” برخی از مراجعان آگاهی رژیمی قابل توجهی دارند. سایرین لازم است بدانند که انتخابهای غذایی با سلامتی مرتبط هستند و بهبود انتخاب ها
می تواند فواید سلامتی بخش داشته باشد. البته آن تغییراتی می تواند بدون فروپاشی خانواده انجام گیرد و آن شکل از خوردن که بتواند لذتبخش باشد.
آموزش تغذیه را همچنین می توان اینگونه تعریف کرد “ هر مرحله از یادگیری تجربه هایی که برای تسهیل تطابق اختیاری خوردن و سایر رفتارهای مرتبط با تغذیه با سلامتی و رفاه طراحی شده است”. آموزش بیماران و مراجعین بر آموزش “خود مدیریتی” که بتواند زندگی مستقل را تشویق کند، تمرکز دارد. این کلید درمان پزشکی تغذیه ای برای افراد است. آموزش خود مدیریتی برای افراد دیابتی نیز همانند افراد مبتلا به سایر مشکلات پزشکی توصیه شده است. متخصص به مردم کمک می کند تا دانش، مهارت و انگیزه لازم برای تصمیم گیری مناسب دربارة انتخابهای غذایی سالم برای دستیابی به سلامت مطلوب را توسعه دهند.
هدف آموزش تغذیه تأثیرگذاری بر افراد به منظور ایجاد تغییر برای رژیم غذایی سالم تر و در نهایت پیگیری تغییرات رفتاری است. پزشک اطلاعاتی را برای افزایش دانش و مهارت های افراد فراهم نموده وهمچنین به آنها کمک می کند تا این دانش جدید را به نگرش جدید، انتخابهای رژیمی و رفتارها در محیط کلی خود تبدیل کنند. بهبود رفتارهای رژیمی همانند بهبود کفایت تغذیه ای، سلامت و رفاه می تواند خطر بیماریهای مزمن را کاهش دهد. تغییرات ممکن است به نظر ساده باشد: کاهش مصرف غذاهای معین (مثل روغن ها و چربی ها) افزایش مصرف برخی دیگر (مثل میوه ها ، سبزی ها و غلات کامل) ، خرید غذاهای متفاوت (کم چربی)، خواندن برچسب غذاها (برای چربی، کالری، سدیم، فیبر و …) ،تغییر روشهای پخت (آب پز کردن به جای سرخ کردن)، سفارش دادن غذاهای متفاوت در یک رستوران (سیب زمینی آب پز به جای سیب زمینی سرخ کرده) و … ولی انجام دادن این تغییرات ساده نیست، پیچیده است!
نیروهای داخلی و خارجی که عادات غذایی افراد را شکل می دهد، با دوام است و موانعی بر سر راه موفقیت تغییرات طولانی مدت ایجاد می کند.
شاخص نهایی برای کارآیی آموزش تغذیه، تغییرات رفتاری در عادات غذایی و بهداشتی است. متخصص رژیم شناس می بایست تسهیل کننده تغییرات رفتاری مثبت در فرآیند آموزشی باشد. مطالعات نشان می دهد که مداخلاتی که از روشهای آموزشی هدایت شده براساس اهداف برای تغییرات رفتاری استفاده کردند، از مداخلاتی که از انتشار اطلاعات به فرض اینکه اطلاعات منجر به تغییر در رفتار و نگرش می شود، استفاده کرده اند، موفق تر بوده اند.
واژه های “تدریس” و “یادگیری” معانی متفاوتی دارند. برخی افراد عقیده نادرستی دارند ک اگر آنها چیزی را تدریس کنند، مخاطب یا فرد، بطور خودکار آنرا می آموزند و یادگیری را به موقعیت مناسب منتقل خواهند کرد. پزشکی که می خواهد به زن بارداری هرم غذایی را آموزش دهد، به وی می گوید که چرا استفاده از طراحی منو و داشتن اطلاعات مکتوب مهم است. یک آموزش گیرندة غیر فعال که بطور فعال در یادگیری مشارکت نمی کند، ممکن است هیچ ارتباطی بین آنچه می اندیشد و انتخاب های غذایی خود و یا طراحی منو ایجاد نکند. دانش به تنهایی، تغییر در انتخابهای غذایی را تضمین نمی کند.
متخصص رژیم شناس برای تغییر رفتاری می بایست در جهت برانگیختن و تطابق با تمارین بهتر تلاش کند. گر چه دانش یک پیش نیاز تغییر است ولی به تنهایی نمی تواند منجر به رفتار متفاوت شود. مطالعات نشان داده است که دانش 4 تا 8 درصد از واریانس رفتارهای خوردن را تشکیل می دهد و 92 تا 96 درصد و مابقی به بقیه عوامل نسبت داده می شود. دانش می تواند توسط موانع فرهنگی، روانی و محیطی که تغییرات رژیمی را تضعیف می کند، اصلاح شود. یک شخص می تواند دربارة یک رژیم غذایی سالم مطلع باشد ولی فاقد پشتکار و تعهد باشد. یک مراجع ممکن است با رژیم با سدیم محدود آشنا باشد ولی بازهم PretzeL نمکی مصرف کند. تدریس اطلاعات مستند نباید با آموزش اشتباه شود واژه “تدریس” ارزیابی مدرس از نیاز به دانش و استفاده از تکنیک ها برای انتقال مفاهیم به شخص دیگر را پیشنهاد میکند. آموزش فرآیند سهیم شدن و فراگیری دانش ومهارت در زمینه زندگی کلی شخص می باشد. آموزش به افراد در مواجهه با مشکلات و چالش ها به شکلی که افراد با شرایط تطابق پیدا کنند، کمک می کند.
یادگیری به فرآیند ادراکی که طی آن هر فرد دانش، نگرش و مهارت را فرا گرفته و ذخیره نموده و طی آن رفتارهای خود را به تجربه های آموزشی تغییر می دهد، باز می گردد تغییر رفتار می تواند مرتبط با دانش، نگرش ها ، باورها، ارزش ها، مهارت ها و عملکرد باشد.
آژانس های دولتی منبع بسیاری از اطلاعات سلامتی که برای آموزش دیگران مفید است، می باشد. دولت بر پایه مطالب علمی، تغذیه، غذا و راهنماهای بهداشتی برای عموم تهیه می کند. مثالی از آن برچسب های غذایی سازمان غذا و دارو (FDA) و هرم راهنمایی غذایی و راهنماهای رژیمی وزارت کشاورزی آمریکا و برنامه آموزش کلسترول انستیتو ملی سلامت و … می باشد. همچنین مشارکت های عمومی – خصوصی مثل عملیات 5 تا در روز برای سلامت بودن که از اصول تئوری بازاریابی اجتماعی پیروی می کند، همانند اطلاعات صنعتی و گروههای بازرگانی نیز وجود دارند. وب سایت های مرتبط در انتهای این فصل آمده است.
عملکرد
جزء عملکردی یک هدف، فعالیتی که فرد انجام خواهد داد را تشرح می کند. عملکرد را می توان دید یا شنید مثل فهرست کردن، گزارش کردن، توضیح دادن، به کاربردن یک وسیله، و یا نامرئی (غیر قابل دیدن باشد) مثل معرفی کردن یا حل کردن یک مسئله . گر چه عملکرد مرئی و آشکار را می توان بصورت مستقیم دید یا شنید، ولی برای عملکرد نامرئی و آشکار لازم است که از فرد خواسته شود تا برخی موارد را بصورت قابل دیدن یا شنیدن انجام دهد تا تعیین شود که اهداف تأمین شده و یادگیری انجام شده است. چند رفتار شاخص برای هدف برای مثال آمده است:
- می تواند اجزاءدستگاه برش دهنده گوشت را شناسایی کند.
- می تواند یک برنامه غذایی روزانه براساس هرم راهنمای غذایی طراحی کند.
تا هنگامی که از آموزش گیرنده خواسته می شود تا اجزاء یک مجموعه را شناسایی کند و یا آنها را بصورت شفاهی گزارش کند، که شاخصهای این رفتار هستند، یک عملکرد قابل رؤیت است. عملکرد اصلی می بایست براساس استفاده از افعال حرکتی و شاخص های اضافه شده به آن – در صورتی که عملکرد را نتوان دید را شنید، طراحی شود.
شرایط
هنگامی که عملکرد بطور واضح بیان شود، شما ممکن است بپرسید که آیا زمینه یا شرایط خاصی وجود دارد که عملکرد می بایست تحت آن شرایط مشاهده شود یا خیر؟ شرایط، دستگاهها، تجهیزات و یا کمک های مرتبط با رفتار را تشریح می کند. افراد از چه منبعی تأمین می شوند؟
موقعیت ها در مثالهای زیر در پرانتز آمده اند:
- (دادن قطعات جداگانه برش دهنده گوشت) بتواند قطعات آن را به ترتیب درست دوباره سرهم کند.
- (با داشتن یک منوی استاندارد) بتواند کربوهیدرات مناسب در غذاها را محاسبه کند.
- (با داشتن فهرستی از غذاها شامل منابع غنی و ضعیف پتاسیم) بتواند منابع غنی را شناسایی کند.
- (بدون نگاه کردن به فرم توصیه های رژیمی) بتواند یک منوی مناسب شام را تشریح کند.
- (بدون کمک پزشک) بتواند غذاهایی را که یک خانم باردار باید بطور روزانه مصرف کند شرح دهد.
- گرچه هر هدفی ممکن است شرایط نداشته باشد، اطلاعات کافی برای روشن ساختن اینکه عملکرد چیست؟ انتظار می رود.
دریافت
در پایین ترین سطح حیطه تأثیرگذاری ، یادگیرنده مایل به دریافت محرک یا شگفتی است. در یافت کردن رضایت برای توجه به آنچه متخصص ارائه می دهد را نشان می دهد. شخص ممکن است از سطح غیر فعال آگاهی و غیرهوشیاری به رضایت طبیعی برای تحمل موقعیت ها به جای اجتناب از آن ها و سپس به سطح توجه کنترل یا انتخاب شده حرکت کند.
مثال: بتواند توجه خود را برآموزش رژیم دیابتی متمرکز کند.
پاسخ دهی:
سطح دوم پاسخی دهی است که بخشی از تمایل افراد به درگیر شدن و یا متعهد شدن به یک موضوع یا فعالیت را نشان می دهد. در پایین ترین سطح درگیر شدن مراجع یا کارمند ممکن است بطور غیر فعال و یا در حداقل در پاسخ متخصص یا مدیر تن در دهد. در بالاترین سطح نوعی رضایت از پاسخ دهی و یا تعهد اختیاری به انتخاب یک پاسخ مشاهده می شود. در نهایت احساس رضایت و یا لذت از پاسخ با درونی سازی جزئی افراد درگیر می شود.
مثال: از خواندن مواد رژیم راضی و علاقمند بوده و سؤال بپرسد.
ارزش گذاری
در سطح سوم، ارزش گذاری، افراد معتقدند که اطلاعات یا رفتار ارزش دارد. ارزشهای شخص براساس ارزیابی شخص بنا نهاده شده است. وقتی که ارزش به آهستگی درونی و پذیرفته می شود، مراجع یا کارمند رفتار سازگار با ارزش نشان می دهد. وقتی که چیزی با ارزش است، انگیزه بر پایه اختیارات بیرونی و یا تمایل به اطاعت نیست بلکه بر پایه تعهد درونی است. یک شخص می تواند پذیرش یک ارزش، ترجیح یک ارزش و یا متعهد و متقاعد شدن را نشان دهد.
مثال: بتواند یک وعدة مغذی از غذاهای کافه تریا را انتخاب کند.
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 78 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 160 |
مقاله بررسی روابط بین تدریس و یادگیری در 160 صفحه ورد قابل ویرایش
فهرست مطالب
روابط بین تدریس و یادگیری ?
روش تدریس در مکاتب فلسفی ?
روشهای تدریس سنتی ??
رهنمودها و مهارتهای عملی ??
محاسن ??
محدودیتها ??
تدابیر ارائه و توضیح دادن ??
مراحل اجرای روش سخنرانی ??
موارد استفاده از روش سخنرانی ??
رهنمودها و مهارتهای عملی ??
تعریف مفهوم و ویژگیهای آن ??
تعریف اصل ??
کاربرد اصول ??
مراحل روش تدریس یاد سپاری ??
مفاهیم اساسی روش تدریس پیش سازمان دهنده ??
روشهای تدریس فعال ??
ویژگیهای روش سقراطی ??
انواع روش مباحثهای ??
شخصیت معلم در روش بحث گروهی ??
رهنمودها و مهارتهای عملی ??
راهنمایی معلم به شاگرد میتواند در محدودههای زیر باشد ??
ویژگیهای روش اکتشافی ??
مراحل روش اکتشاف ??
آموزش دادن درس ??
مراحل اجرای روش نمایشی ???
انواع گردشهای علمی از نظر زمان ???
مراحل گردش علمی ???
مفاهیم اساسی روش تدریس ایفای نقش ???
شرکت کنندگان در روش ایفای نقش ???
روش یادگیری در حد تسلط ???
مفهوم تسلط ???
مراحل روش یادگیری در حد تسلط ???
مراحل روش واحدها ???
انواع روشها ???
مراحل روش پروژه ???
مراحل روش با روش مغزی ???
تشکیلات جلسه بارش مغزی ???
اصول زیر بنای روش بدیعهپردازی ???
مراحل روش بدیعهپردازی ???
مفاهیم اساسی روش فراشناخت ???
عناصر فراشناخت ???
رویکردهای مختلف روش مشارکتی ???
ویژگیهای خاص روش مشارکتی ???
مراحل روش مشارکتی ???
مراحل روش تدریس آزمایشگاهها ???
مراحل روش ?E 166
ویژگیهای محیط کلاس در روش همیاری ???
مراحل روش همیاری ???
روابط بین تدریس و یادگیری:
میتوان با عمل تدریس کمیت و کیفیت و سرعت یادگیری را افزایش داد و یا شرایط را برای یادگیری اموری که در شرایط معمولی امکان پذیر نیت فراهم نمود.
تفاوت بین تدریس و یادگیری:
1- یادگیری در همه جا و همیشه و فنی بدون تدریس صورت خواهد گرفت یا در حالی که هر تدریسی یاد داده نمیشود.
2- نظریههای دیگری، صرفاً به پدیدههای یادگیری توجه دارد و همیشه معطوف به شاگرد است؛ به عبارت دیگر، نظریههای یادگیر، تبیین کنندهی چگونگی یادگیری و توصیف کنندهی شرایطی است که با حصول آنها یادگیری صورت میگیردو در حالی که نظریههای تدریس باید به بیان کننده، پیشبینی کننده و کنترل کننده موقعیتی باشد که در آن، رفتار معلم موجب تغییر رفتار آن ؟؟ میشود. نظریههای یادگیری راه های یادگیری شاگرد را بیان میکند. در صورتی که نظریههای ما تدریس توصیف کننده روشهایی است که برای، وسیله معلم شاگرد را تحت تأثیر قرار میدهد و سبب میشود که او یاد بگیرد.
3- نظریههای یادگیری بر اثر تحقیقات کشف شده است و توصیف کننده روابط تغییرهای مختلف یادگیری است، در حالی که نظریههای تدریس به وسیله علمای تعلیم و تربیت وضع میشود.
4- وقتی که تدریس میکنیم، فعالیتهایی را انجام میدهیم؛ اما وقتی یاد میدهیم ما شاگردان را به انجام فعالیتهایی وادار میکنیم.
5- اگر بخواهیم آن چه درس میدهیم یاد بدهیم، باید قادر باشیم شاگردان را درک کنیم و از آن چه در رفتار آنان اثر میگذارد آگاهی یابیم. نتیجه این که اگر فعالیتی منجر به یادگیری نشود تدریس نیست.
روش تدریس در مکاتب فلسفی:
1- آرمان گرایی: روش تدریس با تأکید بر خودکاری شاگرد، به تشویق محصلان به تفکر و راهنمایی آنها در انتخاب موضوعهای تفکر میپردازند و فرصتهایی فراهم میآورند که محصلان معرفتهای آموختهشان را در حل مسائل اخلاقی و اجتماعی مورد استفاده قرار دهند و ارزشها و تمدن انسانی را بپذیرند. در نتیجه روش دیالکتیک مخصوصاً در موضوعاتی که تفکر در آن دخالت دارد ترجیح دارد.
روش پروژه که در آن شاگردان به صورت انفرادی یا گروهی، ضمن برخورد با مسئله، از روی طرح و نقشه به آزمایش و مطالعه میپردازند جزء روشهای آموزشی میباشد.
اهمام روش عدم، در تحریک یادگیری مانند روش منطقی، روش مشمول و زیبا شناسی، روش ؟؟؟ و زیباشناسی، روش به کاربردن مجاز و روش آزمایشی قابل قبول است. به طور کلی موضوع درس از روش تدریس جدا میباشد.
2- واقع گرایی: چون واقع گرایی علم محور است، روشهای تدریس آن حالت آمرانه دارد. معلم باید روش را که برای ؟؟ دانشآموز و موقعیت آموزشی تناسب دارد به کار بندد و از دانش آموزان بخواهد که حقایق را به یاد بسپارند، مقایسه کنند و توضیح دهند. همچنین با کشف و تعبیر و تفسیر روابط، معانی و مفاهیم تازهای پیدا کنند. روش تدریس معلم بر محسوسات مبتنی است و به جای تلقین معلومات به دانشآموزان فرصتهایی فراهم میآورد که ایشان شخصاً به بررسی و اکتشاف بپردازند و حقایق را دریابند. بنابراین از روش سخنرانی، بحث و گفتگو و آزمایش استفاده میشود. همچنین ارزشیابی بسیار مهم و ضروری است و باید در هر گونه آموزش با معیارهای عینی انجام گیرد.
3- طبیعت گرایی: به نظر طبیعت گرایان آموزش و پرورش باید امکان رشد طبیعیتر برای کودک فراهم سازد و تربیت وقتی حقیقی خواهد بود که به طبیعت و نیروها و امیال کودک فرصت دهد که به سرعت رشد و نمویی یابند و باید از هر گونه دخالت دخالت خود را رد کرد. تجربه مهمترین روش تدریس است. کودک باید اشیا را پیش از الفاظ یاد بگیرد و همین اصل معلمان را وادار میکند که تنها به روش کتاب در تدریس اکتفا نکنند. بلکه دانشآموزان شخصاً به تجربه و فعالیت بپردازند. منبع علم تجربه خود دانش آموز است و معلم فقط نقش راهنما را دارد. تدریس باید با روح بازی همراه باشد و بازی روش طبیعی در آموزش و پرورش است. معلم نباید از روشهای تدریس قالبی و کلیشهای استفاده کند بلکه باید روشهای منطبق بر طبیعت دانشآموزان را کشف کند و به کار بندد. به بیان دیگر، روش تدریس باید روش طبیعی باشد نه ساختگی و تصنعی.
4- عمل گرایی: چون عمل گرایی دانش آموز محور است روش تدریس تابعی از تفاوتهای فردی خواهد بود از مهمترین روشهای تدریس، روش حل مسئله است که در این روش کودک را با مشکلات و مسایل عملی در زندگی مواجه میکنند تا شخصاً درباره آنها بیاندیشد و برای حل آنها بکوشد.
5- وجود گرایی: معلم اکنرئتائیسالیست هرگز هدفها شخصی را به دانشآموزان تحمیل نمیکند و وظیفه او راهنمایی دانشآموزان است و به طور غیر مستقیم فرصتهایی فراهم میآورد که دانشآموزان برانگیخته شوند و شخصاً فعالیت کنند. دیالکتیک سقراطی روش مناسبی برای معلمان اکنرئتائیسالیست است. گفت و شنود میتواند سئوالاتی را برای دانشآموزان مطرح کند تا آنها نسبت به شرایط زندگی خویش آگاهی حاصل کنند. در روش گفت و شنود معلم اکنرئتائیسالیست بر خلاف مربی ایدهئالیست پاسخ سئوالاتی مطرح شده را نمیداند. در حقیقت بهترین نوع سئوال فقط در معنیآفرینی خود دانشآموز قابل پاسخ است.
6- پست مدرنیسم: به نظر پست مدرنیستها، تعلیم و تربیت فرآیندی دو سویه و متعاملی در دانشگاه زندگی است نه انتقال دانش و معلومات. گفتگوهای انتقادی، مهمترین روش تدریس در پست مدرنیسم است.
7- فلسفه تحلیلی: معلم باید سر دانش آموز را به دانش گرایش علمی و ذهنی باز و عینی تشویق کند و فعالیتهای آموزشی خود برای پایه تجربههای شخصی دانشآموزان و تحلیل انتقادی مطالب درسی انجام دهد.
1- بنیاد گرایی: بنیادگرایی خالی از سرگرمی و پیرایههاست و آموزشگاه باید روشهای سنتی انضباط ذهنی را محفوظ به اردو مفاهیم بنیادی را به کودک بیاموزد حتی اگر لازم باشد که این مفاهیم را به سطح روان شناختی و فکری کودک تعمیم دهد.
2- پایدار گرایی: روش تدریس تعلیمی یا دستوری بوده و نظارت فردی وجود دارد. همچنین از روش سخنرانی و گفت و شنود هدایت شده استفاده میشود.
3- پیشرفت گرایی: در پیشرفت گرایی کودک مدار است و روش تدریس باید بر همکاری، یادگیری اجتماعی، علایق و فعالیتهای ناشی از زندگی کودک مبتنی باشد. در نتیجه روش حل مسئله یا پروژه بر تلقین محتوای درسی مقدم است.
4- بازسازی گرایی: روش تدریس باید فعالیت خود دانشآموزان را برانگیزد و به آنها فرصت انتخاب بدهد یعنی هم دانشآموزان در تعیین و انتخاب هدفهای عینی و رفتاری نقش مناسبی ایفا کنند تا توان تصمیمگیری فردی و گروهی در آنها رشد یابد.
رهنمودها و مهارتهای عملی:
1- انتخاب یک موقعیت مناسب، طرح مشکل و یا یک بازی که دانشآموزان را ضمن اجرای برنامههای نقشآفرینی، نمایش گروهی و یا اجرای برنامههای وانمودسازی، به اهداف مورد نظر در برنامههای آموزشی هدایت کنند.
2- نوع مسئولیتها، نقش هر یک از افراد، مواد و وسایل مورد نیاز، مکان مناسب و زمان کافی به طور دقیق مشخص شود.
3- ارائه راهنماییهای لازم به نحوی که تک تک دانشآموزان کاملاً توجه شوند که اجرای این برنامهها میتواند برای رسیدن به هدفهای تعیین شده، به آنان کمک کند.
4- توضیح دقیق کلیه دستورالعملها به دانشآموزان.
5- پاسخ به سئوالات مربوط به فعالیتها.
6- انتخاب دانشآموزانی که قرار است مهارتها و تواناییهای مختلفی را نمایش بدهند.
7- کمک به دانشآموزان در مراحل اولیه انجام دادن این روش.
8- نظارت و سرپرستی بر اجرای روش.
9- ارائه پیشنهادهای لازم برای این که این روش مطلوبتر انجام شود.
10- ارزشیابی دقیق از کم و کیف این روش که از یک سو، به دانشآموزان برای فهم هدفهای مورد نظر کمک میکند و از سوی دیگر، آنان را برای انجام دادن روشهای بعدی آمادهتر میسازد.
محاسن:
1- اجرای فعالیت های تقلیدی بسیار لذت بخش و هیجانآور است و دانشآموزان به شرکت در این فعالیتها، علاقه بسیار دارند.
2- این روش معلمان را به تهیه برنامههای تقلیدی ابتکاری مربوط به خودشان تشویق میکند.
3- اجرای این روش، به کسب تجربیاتی منجر میشود که امکان وقوع آن در یک محیط واقعی وجود ندارد.
4- از آنجا که در این روش، دانشآموز مستقیماً و عملاً در فعالیتهای آموزشی درگیر میشود، میزان انتزاعی و مجرد بودن موضوعات برای او کاهش مییابد.
5- در اجرای این روش، لازم نیست که دانشآموز حتماً به مهارتهای گفتاری مسلط باشد.
6- انجام دادن این روش همکاریهای متقابل بین دانشآموزان را تقویت میکند.
7- این روش سبب وحدت و هماهنگی در کلاس میشود.
8- این روش سبب ایجاد انگیزش در دانشآموزان کم استعداد، بیعلاقه و کند میشود.
9- در این روش، حرکات و رفتارها و نتایج احتمالی این رفتارها، مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرد.
10- اجرای این روش به معلمان امکان میدهد که تواناییها و استعدادهای دانشآموزان خود به خوبی آشنا شوند.
محدودیتها:
1- هنوز تحقیقات کاملی که دال بر تأثیر وانمودسازی در بهبود کیفیت یادگیری باشد، انجام نگرفته است.
2- اجرای برنامههای تقلیدی تجارتی بسیار پر هزینه است.
3- اجرای این روش، سئوالهایی در ذهن بسیاری از مردم به وجود میآورد که خود سبب تردید در اعتبار تکنیکهای آن میگردد؛ به ویژه هنگامی که موارد بسیار مهمی از برنامه حذف شده باشد به عنوان مثال، در هنگام استفاده از وسایل آموزشی تقلیدی در رانندگی، سر و صدا و ترافیک وجود ندارد و راننده خود را عملاً در جاده احساس نمیکند.
4- انجام دادن این روش مستلزم گروهبندی دانشآموزان و رفت و آمد آنها در کلاس درس و ساختمان مدرسه است.
5- برای اجرای این روش، معلم و دانشآموزان باید از قدرت تخیل قویتری برخوردار باشند.
6- اجرای این روش روابط مرسوم بین دانشآموزان و معلم را از بین میبرد و روابط غیررسمی را جایگزین روابط رسمی میکند.
7- گاه اولیای دانشآموزان این روش را صرفاً یک نوع سرگرمی و بازی تلقی میکنند.
6- روش آموزش مفاهیم و اصول انسان برای شناسایی پدیدهها و رویدادها، محیطی یا براساس تفاوتهای میان پدیدهها و محرکها به تمیز دادن میان آنها میپردازد و یا بر اساس شباهتهای میان پدیدهها و محرکها به دستهبندی یا طبقهبندی میان آنها میپردازد که مفهوم این ؟؟؟ پس مفهوم سازی عکس تمیز دادن است و تمیز دادن مهمترین پیش نیاز یادگیری مفاهیم است.
تعریف مفهوم و ویژگیهای آن:
مفهوم به یک دسته یا طبقه از محرکهای اشیا، رویدادها، از ریشهها، مردم و ... که در یک یا چند صفت یا ویژگی مشترک هستند.
گفته میشود؛ مانند کتاب هر محرک یا پدیده خاص که دسته یا طبقهای را شامل نمیشود مفهوم به حساب نمیآید؛ مانند کتاب گلستان سعدی من.
به مصداقهای یک مفهوم، مثالها، آن مفهوم میگویند مثلاً پایه، جای نشستن و جای تکیه دادن صفتهای صندلی هستند. مثلاً توپ فوتبال یک مثال مفهوم توپ است. به ویژگیهای مشترک مفهوم، صفت مفهوم ویژگیهایی وبر که در همه مثالها یا مصداقهای یک مفهوم حضور دارند و برای شناسایی مصداقهای یک مفهوم ضروریاند صفتهای شاخص مفهوم میگویند. مثلاً اندازه صفت شاخص دریاچه است.
مراحل آموزش مفاهیم:
1- انتخاب و نامگذاری مفهوم
2- تحلیل و شناسایی صفتهای شاخص مفهوم
3- تعیین توالی سلسله مراتبی مفاهیم
4- ارائه تعریف و مثالهای مفهوم
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 36 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 50 |
مقاله بررسی تئوری یادگیری و انواع آن در 50 صفحه ورد قابل ویرایش
فهرست مطالب
مقدمه ?
?-یادگیری سازمانی ?
?-?- انواع مختلف تئوریهای یادگیری ?
?-?-?- تئوری یادگیری فردی ?
?-?-?- تئوری یادگیری تیمی ?
?-?-?- تئوری یادگیری سازمانی ?
?-?- یاتدگیری درون سازمانی و یادگیری سازمانی ??
?-?-?- یادگیری سازمانی ??
توسعه ی یک بیک ??
?-?-?- یادگیری درون سازمانی ??
?-?- سه سطح یادگیری سازمانی ??
?-?-?- یادگیری تک حلقه ای و یادگیری تنظیمی ??
?-?-?- یادگیری دو حلقهای یا یادگیری متغییر ??
?-?-?- یادگیری ثانوی یا یادگیری یادگیری (Deutero – Learning) 25
2-4- فاکتورهای اولیهی یادگیرزی سازمانی ??
?-?-?- فرصتها بعنوان فاکتورهای اولیه برای یادگیری سازمانی ??
?-?-?- تهدیدیها بعنوان فاکتورهای اولیه برای یادگیری سازمانی ??
?-?-?- اشخاص بعنوان فاکتورهای اولیه یادگیری سازمانی ??
?-?- فاکتورهای بازدارنده و تحریک کننده یادگیری سازمانی. ??
?-?-?- فاکتورهای تقویت کننده یادگیری سازمانی ??
(?) تنوع در تفکرات (Thinking in alternatives) 30
(3) ترویج و گسترش آزمایش (Promoting of experimentation) 31
2-5-2- فاکتورهای مانع یادگیری سازمانی ??
?-?- حافظه سازمانی (Organizational Memory) 34
2-6-1- دیدگاههایی در مورد حافظه سازمانی ??
?-?-?- تعریف حافظه سازمانی ??
?-?-?- چرخههای اولیهی یادگیری سازمانی ??
?-?-?- چرخههای پیشرفته یادگیری سازمانی ??
?-?-?- چرخه های یادگیری پیشرفته با حافظه ??
?-?-?- بحث و انتخاب فلسفه تحقیق ??
?-?-?- بحث و انتخاب روش تحقیق ??
?-?- روش تحقیق تجربی ??
?-?-?- رویه تحقیق اولیه ??
?-?-?- مصاحبه های اکتشافی با تامین کنندگان قطعات خودرو ??
?-?-?- بررسی پرسشنامه ??
?-?-?-?- تشریح فرضیه ی اول ??
?-?-?-?- تشریح فرضیه دوم ??
?-?-?-?- عملیاتی کردن موارد و طراحی پرسشنامه ??
?-?-?- مصاحبه های ژرف نگر با تامین کننده های منتخب ??
]مقدمه[
این متن بر دو نظریه اصلی تمرکز دارد. نظریه اول (H1) مربوط می شود به یادگیری درون سازمانی (intra - organizational learning) که بر اثرات شاخصهای سازمان یادگیرنده در تأمین کنندگان بریتانیایی بر یادگیری سازمانی حاصله شان تاکید دارد.
نظریه (فرضیه) دوم (H2) در مورد یادگیری (بین سازمانی) است inter-organization learning که بر این مضوع تاکید دارد که شاخص های سازمان یادگیرنده بصورت برجسته ای از برخی اشکال ارتباط میان خودروسازان و تامین کنندگان حاصل می شود.
شاخص های سازمان یادگیرنده: کار سیستمی و یادگیری سیستمی – جریان آزاد افقی و عمودی اطلاعات
تعلیم و ترذبیت تمام نیروهای کاری – تفکر سیستماتیک و مدلهای ذهنی – سیستم پاداش یادگیری برای کارکنان بهبود مستمر کار – لابراتوارهای یادیگیری و آزمایش های ثابت – مدیریت مشارکتی و مدریت سلسله مراتبی نامتمرکز انعطاف پذیری شرکت – استراتژی و کارکنان – فرهنگ یادیگری
]2[-پادگیری سازمانی
سه نوع اصلی تئوری یادگیری: یادگیری فردی، تیم و سازمانی
2-1- انواع مختلف تئوریهای یادگیری
دیکشنری آکسفورد واژه «یادگیری» را چنی تعریف می کند: «بدست آوردن دانش یا مهارت بوسیله ترمین، مطالعه یا تفکر» ولی یادگیری یک فرد و یادگیری یک سازمان یکسان نیستند. بنابراین در ادامه به تشریح تئوری های یادگیری شخصی، یادگیری گروهی و یادگیری سازمانی می پردازیم:
2-1-1- تئوری یادگیری فردی:
تعریف ذکر شده در مورد یادگیری معمولاً در مورد یادگیری فردی بکار می رود. شناخته شده ترین و پرکاربردترین تعریف در مورد یادگیری فردی تعریفی است که هیلیگارد و باور (Hiligard & Bower) بیان می کند:
«ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ»
برای درک بهتر یادگیری فردی، سه رویه کلی تئوریهای یادگیری فردی ارائه می شوند:
(1) تئوری یادگیری کلاسیک
(2) تئوری یادگیری رفتاری (behaviounstic)
(3) تئوری یادگیری معرفتی (Cegnitive)
(1) تئوری یادگیری کلاسیک. در قرن 19 مطرح شد. آن برروی دانش دریافتنی انسان از راه شنیدن متمرکز می شد و به فرآیند دریافت و کسب دانش می پرداخت.
گرچه تئوری یادگیری کلاسیک تنها بر درک گفتاری تمرکز داشت، تئوریهای جدیدی نیز توسعه پیدا کردند که آنها برروی تغییرات رفتارهای قابل مشاهده مطالعه می کردند.
(2) تئوری یادگیری رفتاری. در دهه های 1930 و 1950 نقش اصلی را بر عهده داشت. و آن زمان تمرکز تحقیقات روی تغییر رفتارهای مشاهده شده متمرکز بود. ولی در ارگانیسم یادگیری بعنوان یک جعبه سیاه عمل می کرد.
در یک مدل محرک – پاسخ، محققان در جستجوی قوانینی هستند که از تحریکات و پاسخهای مشاهده شده در ارگانیسم ناشی شده باشند.
سؤال اینست که آیا واکنش های معمول با انگیزه های مثبت قابل تغییر هستند.
رفتارشناسان درگذشته مورد انتقاد قرار گرفته بودند بدلیل غفلت از فرآیند درونی یادگیری.
رفتارشناسان جدید که سعی بر آن داشتند که این فرایند درونی و غیرقابل روئیت را با ساختار نظری شرح دهند تنها بصورت جزئی موفق به آدرس دهی این بخشها شدند.
(3) به کمک تئوری های ادراکی که مهمترین نمونه های آن «پیاگت» بود، دیدگاه جهبه سیاه در یادگیری موضوعات کنار گذاشته شو.
درنتیجه، آگاهی و فرآیند های درک درونی اشخاص، مورد تأکید و تقویت قرار گرفت.
توانایی عمل (کنش) بعنوان ساختار ادراک (توانایی های تفکر و حل مسئله) در فرد، مورد جستجو قرار گرفت. تئوری ادراکی پش زمینه ی علمی فوردی را شکل می دهد.
2-1-2- تئوری یادگیری تیمی:
طبق آنچه پاولوفسکی می گوید، یادگیری تیمی نقش حیاتی در انتقال دانش دارد. که با آن دانش یاگیری فردی به دانش سازمانی تبدیل یم شود و پس از آن نی تواند میان دیگر اعضای سازمان نیز به اشتراک گذاشته شود. سنگ (Senge) از این هم فراتر می رود و می گوید:
«اگر تیم ها نتوانند یاد بگیرند، سازمان نخواهد توانست یاد بگیرد»
این ادعا در این جای بحث دارد که تنها با یادگیری تیمی یادگیری سازمانی میسر می شود، که این نگاهی یکطرفه است. و این حقیقت را که فرد می تواند مستقیماً به کل سازمان یاد بدهد و می تواند دانشی را که از کانالهای مختلف ارتباطی بدست آورده توزیع کند، نفی می کند.
اگرچه این مورد ممکن است از دیدگاه دیگر بعنوان بهترین نوع انتقال دانش در شخص معرفی شود. دانش فردی و توانائی های فردی برای یادگیری با یادگیری تیمی درآمیخته که آن کوچکترین واحد سازمانی را در یادگیری سازمانی شکل می دهد.
کارایی به شاخصهای یادگیری فردی وابسته است.
یادگیری تیمی، نقش اصلی را در تبدیل و انتقال یادگیری فردی به یادگیری سازمانی ایفا می کند.
2-1-3- تئوری یادگیری سازمانی:
یکی از نخستین تعاریف یادگیری سازمانی توسط آرگریس (Argyris) ارائه شده که او تنها برروی فرآیند متمرکز شده:
«یادگیری سازمانی یک فرآیند کشف و تصحیح خطاست»
یکسال بعد آرگریس و شاون (Schon & Argyris) تعریف ذیل را ارائه کردند که در آن یادگیری فردی و دانش سازمانی لحاظ شده است:
«یادگیری سازمانی زمانی تحقق پیدا می کند که اعضای سازمان بعنوان عوامل یادگیری در سازمان عمل کنند به تغییرات داخلی و خارجی محیط سازمان پاسخ دهند، خطاها را کشف و تصحیح کنند و نتایج پیشگیری هاشان را در غالب تصاویر شخصی درآورده و در سازمان به اشتراک بگذارند.»
دانکن و ویز (DunCan و Weiss) یک تعریف فشرده تر را ارائه کرده اند که این تعریف هم روی فرآیند تمرکز دارد، هرچند صراحتاً شامل اشخاص نمی شود ولی به دانش سازمانی اشاره می کند:
«یادگیری سازمانی در اینجا بعنوان فرایندی در داخل سازمان تعریف می شود با دانش در باره ارتباط بین عمل نتیجه و تاثیر محیط برروی این روابط»
فیول و لایلس (Lyles & Fiol) تعریف زیر را پیشنهاد می کنند:
«یادگیری سازمانی عبارتست از فرآیند بهبود فعالیت بوسیله دانش و درک بهتر» این تعریف دانش سازمانی را دربر می گیرد ولی در آن افراد بعنوان یادگیری مطرح نمی شوند. این تعریف محدودیتی را برای یادگیری سازمالنی ایجاد می کند که مطابق آن یادگیری سازمانی تنها زماین روی می دهد که فعالیتها و کارها بهبود یافته باشند و نه زمانی که دانش سازمان دچار تغییر شده باشد.
استیتا (Stata) تعریف دیگری دارد که تاکیدش روی دانش سازمانی است:
«ابتدا» یادگیری بوسیله به اشتراک گذاشتن بینش ها، دانش و مدلهای ذهنی اتفاق میفتد در دوم، یادگیری برروی دانش و تجربیات گذشته بنا می شود.»
استیل (Staehle) تعریفی بر مبنای دانش و شامل سیستم های یادگیری ارائه می دهد:
«یادگیری سازمانی یک توسعه (بیشتر) بر مبنای دانش است که آن با تمامی اعضای سازمان به اشتراک گذارده شده. یک تفاوت بنیادی میان سازمان و افراد اینست که سازمانها کم و بیش بعنوان سیستمهای یادگیری مستقل از فرد توسعه می یابند.
این موضوع ممکن است براحتی مورد سوء تفاهم قرار بگیرد که یادگیری سازمانی می تواند بدون تاثیر متقابل میان سازمان و شخص اتفاق بیافتد.
این نکته در اینجا قابل ذکر است که سیستم های با قاعده (formal) لازمه ی یادگیری سازمانی نیستند و یادگیری سازمانی می تواند در روشهای (informal) نیز بوقوع بپیوندد.
پاولوفسکی (Pawlowsky) تلاش کرد که یک تعریف مرکب بی قاعده از تعارف متفاوت موجود ارائه دهد:
-3-2- یادگیری دو حلقهای یا یادگیری متغییر
آرگریس وشون دومین سطح یادگیری سازمانی را یادگیری دوحلقهای (double-loop learning)مینامند که میتواند یادگیری (change learning) نیز گفته میشود.
یادگیری دوحلقهای زمانی رخ میدهد که مقادیر حاکم پرسیده شده و تغییر کند، زیرا تنظیمات فرآیندیادگیری با فرآیند تک حلقهای هیچگاه مافی نبوده اسنت. بنابراین، مقادیر حاکم، معیارهای اساسیسیاستها و اهداف سازمان اصلاح میشوند، که آنها فعالیتها را بسوی یک صورت ممکن متفاوت هدایتمیکنند. (شکل 3-2)
این مسئله که کدام تئوری جدید پذیرفته شده، اغلب بستگی به این دارد که در یک سازمان چه ایدهرقابتی وجود دارد. در همه موارد، توانایی حل مسئله یک سازمان مانند افزایش مداوم یادگیریدوحلقهای است که رخ میدهد. از این رو، یادگیری دوحلقهای را یک حلقهای اصلاح کننده (تعدیلکننده) نیز میتوانیم بگوییم.
طبق نظر استل (Staehle) حل مسئله متناوب بشرطی شانس پذیرفته شدن دارد که اعضای سازمان باورکنند که بوسیله آن میتوانند بسیار آسانتر به اهدافشان برسند.
شانس برای تغییر در نمونه به اندازهی اختلاف میان نتایج خواسته شده و نتایج واقعی، افزایش پیدامیکند. این بدان معنی است که اگر یادگیری تک حلقهای به اندازه کافی برای رسیدن به اهداف یاحداقل اهداف طولانمی نبود، مقادیر حاکم در قالب یادگیری دوحلقهای تغییرز میکنند.
هر دو نوع یادگیری سازمانی میتواند بوسیلهی یادگیری ثانوی تحلیل شود.
2-3-3- یادگیری ثانوی یا یادگیری یادگیری (Deutero - Learning)
]زیرنویس: کلمه "Deutero" از کلمه یونانی "Seutepos" آمده بمعنی «دومین» است[
]زیرنویس: هدبرگ (Hedberg) و اولریخ (Ulrich) در کارهایشان یادگیری دوحلقهای و یادگیری ثانویرا یکسان درنظر گرفتهاند که صحیح نیست[
سویمن و بالاترین سطح یادگیری سازمانی در مدل یادگیری سازمانی آرگریس و شون یادگیری ثانویاست که میتواند یادگیری یادگیری نیز گفته شود.
یادگیری ثانوی، بعنوان فرتآیندی تعریف میشود که در آن یادگیری تک حلقهای و یادگیری دوحلقهایمورد توجه قرار گرفته (زیر نظر بوده) و بوسیله حداقل یک مشاهده کننده منعکس میشود.
یادگیری ثانوی یادگیری و بهبود فرآیند یادیگیری سازمانی را در سطح تک حلقهای و (یا) دوحلقهایممکن میسازد.
انعکاس کامل زمینهی یادگیری، رفع موانع یادگیری و افزایش مکانیسمهای پشتیبان یادگیری براییادگیری سازمانی موفق ضروری است.
آگریس و شون اعتراف میکنند که یادگیری سازمانی معمولاً به یادگیری تک حلقهای محدود شده و بایادگیری دوحلقهای درگیر نمیشود. آنها همچنین میگویند یادگیری ثانوی غالباً برای بازتاب در موردیادگیری تک حلقهای مورد استفاده قرار میگیرد و نه دو حلقهای.
یک کاربرد عملی سه سطح متفاوت یادگیری میتواند سازمانهای اروپایی باشند که خرابیها و ضایعاتزیادی در محصولاتشان یافت میشود.
2-7-3- چرخه های یادگیری پیشرفته با حافظه
سومین گروع چرخه های یادگیری پیشرفته با حافظه گفته می شوند، زیرا هم عمل و یادگیری سازمانی و هم فردی را دربر می گیرند، این گروه همچنین شامل دانش سازمانی نیز می شوند.
مولر – استرونس (Muller-Strevens) و Pautzke مدلی ارائه کرده اند که شامل گامهای کسب دانش است. فرآیند یادگیری با یک «عمل» که بسو.ی یادگیری فردی هدایت می کند انجام می گیرد که بر مبنای «تجربه» فردی یا احساس تفاوت در محیط است.
در طول فرآیند «یادگیری جمعی» دانش فردی تبدیل به دانش سازمانی میشود.
این مدل یک ضعف آکار دارد و آن اینست که همانطور که تجربه در تیم نمی تواند بدست آید یادگیری هم بطور فردی اتفاق نمی افتد.
مدلی که بوسیله ی نوناکا و تاکوچی ارائه شده «مدل فرآیند خلق دانش سازمانی پنج فازی» گفته می شود. مدل بر پایه ی مارپیچ خلق دانش سازمانی بنا شده است.
که از دو بعد استفاده می کند: معرفت شناسی epistemological و وجودشناسی ontological
جنبه ی معرفت شناسی، تفاوت میان دانش تلویحی و دانش آشکار را بعنوان مشخصه ی کلیدی دارد. و شامل حرکت میان روشها و سبکهای متفاوت تبدیل دانش است.
این با مد (1) اجتماعی سازی (Socialization)شروع می شود (پی سازی) امتداد می یابد با (2) برونی سازی (Externalization) (گفتگو یا بازتاب جمعی) سپس (3) ترکیب (Combination) (مرتبط کردن دانش آشکار) و پایان می یابد با (4) میانی سازی (internalization) (یادگیری با عمل) و در اینجا هرچه می تواند از سر گرفته شود.
جنبه ی وجودشناسی بمعنی سطح مختلفی است که خلق دانش در آن بوقوع می پیوندد، از فرد به گروه و به سامان، و حتی درون سازمانی. (که می توانند بعنوان یک سطح فردی جدید دیده شود)
دسته بندی | پاورپوینت |
بازدید ها | 42 |
فرمت فایل | zip |
حجم فایل | 1357 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 31 |
پاورپوینتی از فصل 13 کتاب سنجش فرایند و فراورده های یادگیری(سنجش با استفاده از کارپوشه) توسط عده ای از دانشجویان در 31 اسلاید تهیه شده است .
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 181 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 33 |
یکی از ضرورت های نظام آموزشی، موفقیت در ادامه و گسترش مهارتهای لازم تحصیلی در دانش آموزان است. یک راه برای دستیابی به عملکرد بهتر در آموزشگاه، استفاده از روشها و فنون مطالعه ویادگیری است. دو عنصر اساسی معلم و دانش آموز در امر آموزشی و یادگیری وجود دارد و یادگیری مستلزم تعامل فعال و موثر بین این دو عنصر می باشد. تاکنون در مورد راهبردهای آموزشی و روشهای تدریس معلم تحقیقات خوبی صورت گرفته است و معلمان در دوره های مختلف با روشها و راهبردهای آموزشی آشنا می شوند ولی به عنصر اساسی دیگر فرایند آموزش ویادگیری یعنی دانش آموز وروشها و راهبردهای یادگیری او توجه چندانی صورت نگرفته است.
امروزه جلوگیری از افت تحصیلی دانش آموزان و کمک به ارتقای عملکرد تحصیلی آنان به عنوان یک اصل مهم در نظام آموزشی هر جامعه مورد نظر است. استفاده از راهبردهای یادگیری بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان تاثیر می گذارد. یک دانش آموز همانگونه که نیازمند یادگیری خواندن، نوشتن و حساب کردن است، باید نحوه مطالعه و یادگیری را نیز بیاموزد. در واقع اساس منطقی آموزش بر این اصل استوار است که به دانش آموزان یاد بدهیم چگونه یاد بگیرند، چگونه به خاطر بسپارند و چگونه مساله حل کنند. پس بر آن شدن تا راهبردهای یادگیری را به دانش آموزان آموزش داده و به بررسی نتایج آن بر روند تحصیلی آنان بپردازم و به برگزاری جلسات کارگاهی و آموزش این روشها به دانش آموزان پرداخته و شاهد نتایج جالب توجهی شدم.
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 34 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 39 |
اقدام پژوهی چگونگی تقسیم فرصت یادگیری در کلاسهای چند پایه مقطع ابتدایی
فهرست مطالب
چکیده. 1
واژگان کلیدی :. 1
مقدمه. 2
توصیف اولیه و بیان مساله. 2
گردآوری شواهد 1 :. 3
تعاریف و مفاهیم:. 3
فرصت:فُرصة. نوبت . (اقرب الموارد). موقع. مجال (لغت نامه دهخدا) 3
تعریف یادگیری. 4
عوامل مؤثر بر یادگیری. 6
نقش معلم درایجاد تحول درکلاس :. 9
ضرورت تحول درروشهای تدریس. 10
اهداف تحول درروشهای تدریس. 11
رروش وچگونگی تحول درروشهای تدریس. 11
مدلها وروشهای تحول درروشهای تدریس. 12
ابزارهای اطلاعاتی:. 13
بیشینه تحقیق. 13
تجزیه و تحلیل: 19
ارائه راه حل های موقت: 20
گردآوری شواهد ۲. 27
پیشنهادات. 29
منابع ومأخذ.30
یکی از شرایط ویژه که در آن معلمان به مقتضای شرایط می بایست کار یاددهی – یادگیری را به پیش ببرند ، وجود مدارس کوچک با کلاسهای چند پایه است . در این مدارس تعداد دانش آموزان کم بوده و این مدارس در نقاط دور افتاده تشکیل می شوند . تنوع پایه های تحصیلی ، کوچک بودن محیط کلاس ، نبود مواد آموزشی و تجهیزات آموزشی و پرورشی از جمله مشکلات و شرایطی است که در این گونه محیط های آموزشی حکم فرماست و با وجود این شرایط انتظار می رود که پیشرفت تحصیلی دانش آموزان و عملکرد آموزشی معلم و فرایند یادگیری در این مدارس همانند سایر مدارس به پیش برود .