دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق نقش رسانه در تربیت کودکان

مبانی نظری و پیشینه تحقیق نقش رسانه در تربیت کودکان
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 8
فرمت فایل doc
حجم فایل 75 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 38
مبانی نظری و پیشینه تحقیق نقش رسانه در تربیت کودکان

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

نقش رسانه در تربیت کودکان

ضرورت ها و اصول تعلیم و تربیت:

کودک، تکامل نیافته و تعلیم پذیر متولد می شود . او نیاز به جامعه بشری دارد تا آن چنان ساخته شود که بتواند به مقتضیات زندگی پاسخ دهد ولی جامعه نیز برای بقای خود به کودکان احتیاج دارد.

ارکان شخصیت کودک زمانی پایه گذاری خواهد شد که او ناخودآگاهانه روح و فضای جامعه ای را که به آن تعلق دارد در خود جذب کند. در این صورت رفتار او در حد وسیعی با شرایطی که در محیط وجود دارد، انطباق پیدا می کند. در هر عصری ، تعلیم و تربیت وابسته به انسا ن هایی است که مسئولیت آن را بر عهده دارند و نیز تابع کیفیت فرهنگی است که در چارچوب آن این فعالیت صورت می گیرد.

توانایی ها و ضعف های جوانان بازتابی است از توانایی ها و ضعف های بزرگسالان ؛ زیرا نسل جوان از سال های اول زندگی خانوادگی گرفته تا دوران مدرسه ابتدایی و متوسطه و بالاخره آموزش حرفه ای راهی که از طرف نسل های گذشته ترسیم شده است ر ا در پیش می گیرند. حال اگر در پایان این راه زنان و مردان جوان به قولی که دردوران بچگی داده بودند، عمل نکنند و به آنچه قرار بود برسند، نائل نشوند و اگر چنانچه روح آنها خالی و بی محتوا باشد نتیجه تماس آنها با انسان هایی است که هیچ نوع مفهوم و هدف عمیقی برای زندگی خود ندارند و شکل ثابتی برای شخصیت خود به دست نیاورده اند و همچنین سیستم رویارویی با فرهنگی است که با ارز ش ترین پدیده های آن نیز تاب مقاوت در برابر هرج و مرج و اغتشاش حاکم بر محیط را ندارند.

آنجایی که تعلیم و تربیت در م قیاس وسیعی با شکست مواجه می شود، ضایعاتی مشهود می شود که ریشه آن را باید قبل از توجه به نقص روش های آموزشی ، در نارسایی ها و تناقض در رفتارهای اساسی افراد بالغ یک جامعه جستجو کنیم . از این رو، هر نوع اقدام موثری برای تغییر رفتار این وضع، بی نهایت مشکل است.(سلطانی فر،1385)(رسانه 1385، سانسور یا سواد رسانه ای)

2-2-15 اهمیت آموزش رسانه ای به کودکان و نوجوانان:

درجه نفوذ رسانه در جوامع و تاثیرات آنها به حدی است که آموزش رسانه را به امری اجتناب ناپذیر تبدیل کرده است . باید تاکید کرد که کودکان و نوجوانان که رسانه در جامعه پذیر کردن آن ها نقش به سزایی دارد از نظر نحوه استفاده از رسانه و اکتساب آن با والدین خود تفاوت کامل دارند. آن ها بین " جهان رسانه ای " و " جهان " فرقنمی گذارند و در به کارگیری رسانه بسیار راحت تر از والدین خود عمل می کنند.(حسن زاده،1382: 181)( ضرورت آموزش رسانه، مترجم حسن زاده، فصلنامه پژوهش و سنجش، انتشارات صدا و سیما، تهران، بهار 1382 ، ص 181)

آموزش رسانه به گفته کومار : تحلیل اجتماعی – انتقادی رسانه است برای آگاهی و فهم بیش تر نحوه کار رسانه، شناخت کسانی که آن را کنترل کرده و شکل می دهند، نقش متخصصان، تبلیغات فروش و روابط عمومی در شکل دادن به محتوای رسانه و شیوه های مختلفی که مخاطبان با آن پیام های رسانه را تفسیر می کنند. بنابراین هدف اصلی آموزش رسانه، هشیار کردن و اختیار بخش ی در مواجهه با رسانه و برنامه ها و محتوای آن است . آموزش رسانه به افراد می آموزد پیام را تفسیر و تولید کنند، مناسب ترین رسانه را انتخاب کنند و نقش بیشتری در تاثیرپذیری از آنها به عهده گیرند." (همان، 186)

به طور کلی جنبه های سواد رسانه ای عبارتند از:

ارتقای آگاهی نسبت به رژیم مصرف رسانه ای یا به عبارت بهتر تعیین میزان و نحوه مصرف غذای رسانه ای از منابع رسانه ای گوناگون؛

آموزش مهارت های مطالعه یا تماشای انتقادی؛

تجزیه و تحلیل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی رسانه ها که در نگاه اول قابل مشاهده نیست؛

از این دیدگاه آموزش سواد رسانه ای به دانش آموزان، اهداف متعددی را دنبال می کند که مهم ترین آنها عبارتند از:

ایجاد تفکر خلاقانه، انتقادی و موشکافانه در دانش آموزان نسبت به محتوا و عملکرد رسانه ها؛

شناخت اشکال بصری ارتباط با استفاده از آن در کنار سایر مهارت های خواندن، نوشتن، صحبت کردن و گوش دادن.

2-2-16 حضور رسانه ها در زندگی کودکان و نوجوانان:

"رنه اسپتیز " به خاطر پژوهش هایش در مورد محرومیت های عاطفی کودکانی در شبانه روزی ها تربیت می شوند، و تأثیر بد این محرومیت بر رشد عاطفی و شخصیت آن ها، شهرت فراوانی یافته است :" دور نگاه داشتن کودک در سال های اول زندگی از موقعیت هایی که احساس ناخوشایندی در وی ایجاد می کنند، به همان اندازه زیان آور است که محروم ساختن او از آنچه که خوشایندی و خوشحالی وی را برمی انگیزد . هر دو عامل مذکور در سازندگی دستگاه روانی وی دخالت دارند . به کار نگرفتن هر یک از آنها یعنی نبود مطلق ناخوشایندی یا خوشایندی در زندگی کودک به اختلال در شخصیت او منجر می شود."

رسانه وسیله ای است که این خلاء را پر می سازد . عصر ارتباطات الکترونیک این امکان را به کودکان و نوجوانان داده است تا از این جعبه جادویی احساس خوشایندی و ناخوشایندی بگیرند.

2-2-20 تاثیرات رسانه ها، به ویژه تلویزیون بر کودکان و نوجوانان:

لوی و گلیک[1] در بین مخاطبان رسانه ها، سه گروه را از یکدیگر متمایز می کنند:

گروه اول : موافقین که از قبل نظری مساعدی نسبت به برنامه های رسانه ها دارند؛

گروه دوم : معترضین که زمینه انتقادی نسبت به برنامه های رسانه ها دارند؛

گروه سوم: معتدلین که ما بین دو گروه فوق قرار دارند.

رسانه ها می توانند اثر ات سودمند و زیان بار بر کودکان و نوجوانان بر جای بگذارند . تحقیقات موید آن است که پیام های تلویزیونی، حداقل گاهی اوقات می توانند بر اطلاعات، نگر ش ها و رفتارهای جوانان امروزی اثر بگذارد.

رسانه ها، به ویژه تلویزیون (ملی یا کانال های ماهواره ای )، معنای زندگی را به کودکان و نوجوانان می آموزند و کارکردهای متعددی در قبال این گروه، به ویژه برای کمک به گذران زمان آزاد در اختیار آنان قرارمی دهند. در این میان تلویزیون ، ماشین اعجاب انگیزی است که بین دنیای زنده ها یعنی انسا ن ها و موجودات مجازی و موجودات بی جان،یعنی ابزارهای تفریحی و بازی قرار می گیرد. هر چند کودکان و نوجوانان در سنین بالاتر تاحدودی می توانند در انتخاب برنامه ها مداخله کنند،اما پژوهش های متعدد بیانگر آن است که آنان در برابر تلویزیون نقشی پذیرا دارند . تلویزیون را همانند فردی می پندارند که هر لحظه می تواند داستانی برای آنها نقل نماید و آنان را سرگرم کند.

تلویزیون می تواند چهار نقش را در زندگی کودکان و نوجوانان بازی کند. اولین نقش آن وقت کشی است؛ این عمل پاداشی آرامش بخش و یا جذاب است که باعث می شود بخشی از زمان لازم برای تکالیف مدرسه،کارهای خانه یا بازی در خارج از خانه را به خود معطوف کند . دومین نقش تلویزیون تلقی آن همچون رویدادی اجتماعی (یا غیر ا جتماعی) است؛ یعنی فرصتی است برای بودن در کنار والدین یا فرار از خواهران و برادران لجوج . سومین نقش آن پردازش اطلاعات است ؛ یعنی این رسانه مستلزم گوش دادن و تماشای همزمان و به خاطر آوردن سلسله ای از رویدادهاست که ممکن است محتوایی نامربوط ، تداوم آن را از میان ببرد .



[1] Glick et Levy