دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 43 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 640 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 122 |
در این پژوهش به بررسی رابطه هوش عاطفی و سبک های مدیریت مدیران پرداخته می شود.در این پژوهش حجم نمونه ، تعداد 331 نفر از بین جامعه آماری انتخاب شده است.
دراین تحقیق ازروش نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شده است دراین پژوهش،ترکیبی از دو روش کتابخانه ای و روش میدانی استفاده شده است،بدین صورت که دربررسی ادبیات وپیشینه تحقیق ازروش کتابخانه ای وبرای تجزیه وتحلیل اطلاعات ازروش میدانی استفاده شده است.
در این پژوهش تجزیه و تحلیل یافته ها در دو قالب آمار توصیفی و آمار استنباطی به تجزیه و تحلیل داده ها و فرضیه های پژوهش می پردازیم.
هرچه سطح هوش عاطفی مدیران بالاتر باشد در سبک مدیریت مشارکتی موفق تر خواهند بود و از تعهد فردی و توانایی بالاتری برخوردار هستند.
بحث هوش عاطفی در ابتدا در رشته روانشناسی مطرح شد و طی دو دهه گذشته و در پی پژوهش های بسیار زیاد امروزه به یکی از مهمترین مباحث علوم اجتماعی تبدیل شده است. اما قابل تأمل ترین حوزه ای که هوش عاطفی در آن وارد شده است، حوزه مدیریت و مباحث سازمانی است.
بررسی و تحقیقات نشان می دهد هوش عاطفی در حیطه سازمان و به ویژه در حوزه کاری میتواند الگویی موفق برای سازمان و ادارات باشد.
فهرست مطالب:
فصل اول: کلیات پژوهش
1-1- مقدمه. 2
1-2- بیان مسئله. 3
1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش.... 4
1-4- اهداف پژوهش.... 5
1-4-1- اهداف عام. 5
1-4-2- اهداف خاص.... 5
1-5- فرضیات پژوهش.... 5
1-6- سوالات پژوهش.... 5
1-7- قلمرو پژوهش.... 6
1-7-1- قلمرو موضوعی.. 6
1-7-2- قلمرو مکانی.. 6
1-8- تعاریف نظری.. 6
فصل دوم: ادبیات پژوهش
2-1- هوش عاطفی چیست؟. 9
2-2- اندازه گیری هوش عاطفی.. 11
2-3- آموزش و تقویت هوش عاطفی.. 13
2-4- ابعاد هوش عاطفی در مدیریت و رهبری.. 14
2-5- اهمیت هوش عاطفی در چیست؟. 16
2-6- هوش عاطفی در سازمان چگونه عمل می کند؟. 16
2-7- هوش عاطفی و عملکرد اثربخش.... 17
2-8- نمودهای هوش عاطفی در محیط کاری.. 17
2-9- آموزش و یادگیری هوش عاطفی در سازمان.. 19
2-10- هوش عاطفی ابزاری نوین در مدیریت بازار21
2-11- چارچوب قابلیت هوش عاطفی.. 22
2-11-1- قابلیت فردی.. 22
2-11-2- قابلیتهای اجتماعی.. 26
2-12- هوش هیجانی، رهبری فضا و عملکرد سازمانی.. 31
2-13- خوشه مدیریت بر خود ـ کنترل حالت درونی ـ تکانه ها و منابع.. 33
2-13-1- خوشه آگاهی اجتماعی.. 34
2-13-2- خوشه مدیریت روابط... 35
2-14- هوش عاطفی و پیشرفت شغلی.. 36
2-15- چگونگی استفاده از هوش عاطفی در انتخاب شغل و ارتقای شغلی.. 40
2-15-1- مرحله اول : توصیف شغل.. 40
2-15-2- مرحله دوم: انتخاب ابزار مناسب برای ارزیابی.. 40
2-15-3- مرحله سوم: ارزشیابی و معرفی افراد شایسته. 41
2-16- هوش عاطفی و آموزش.... 41
2-16-1- روش هاپی صحیح اجرای برنامه آموزش هوش عاطفی.. 43
2-17- هوش عاطفی و اصلاح مدیریت... 43
2-18- تعلیم و آموزش هوش عاطفی.. 43
2-19- روش صحیح آموزش هوش عاطفی.. 46
2-19-1- جلب توجه مدیران.. 46
2-19-2- آماده نمودن و جمع بندی اهداف برنامه. 48
2-20- رشد و توسعه هوش عاطفی.. 49
2-21- آیا هوش عاطفی در انجام وظیفه شغلی تاثیر دارد؟. 50
2-22- پیشینه پژوهش.... 51
2-23- رابطه هوش هیجانی با سبک های مدیریت تعارض.... 56
2-24- هوش هیجانی عاملی موثر در رهبری موفق.. 57
2-26- رهبری عاطفی.. 58
2-27- ویژگی های رهبری با شعور عاطفی بالا. 59
2-28- هوش هیجانی در سازمان چگونه عمل می کند. 61
2-29- هوش هیجانی وعملکرد اثر بخش.... 62
2-30- نمودهای هوش عاطفی در محیط کاری.. 63
2-31- سبک رهبری ویژگی خصوصیات مرتبط با هوش عاطفی.. 64
2-32- آموزش و یادگیری هوش هیجانی در سازمان.. 65
2-33- هوش هیجانی ابزاری نوین در مدیریت بازار67
2-34- بررسی دلالت سبکهای مدیریت و رابطه آن با هوش عاطفی.. 68
2-35- مدیریت و سبک های رهبری.. 70
2-36- مروری بر پژوهشها71
2-37- سبک های رهبری و مدیریت مدیران.. 80
2-37- سبک های رهبری و مدیریت مدیران.. 81
2-38- سبک های مدیریتی.. 81
2-39- رهبران و مدیران انتخابی و انتصابی.. 85
2-40- رهبران آزاد منش و رهبران مستبد. 85
2-41- شبکه مدریت... 85
2-42- مدیریت مشارکتی.. 87
2-43- مدیریت مشارکتی از دیدگاه اسلام. 88
2-44- آثار و نتایج مدیریت مشارکتی.. 89
2-45- مدیریت کیفیت جامع.. 90
2-46- مدیریت در سیره پیامبر(ص)91
2-47- مدیریت... 93
2-47-1- اقدامات مدیریتی مهم.. 93
2-47-2- فنون رهبری.. 93
2-47-3- رهبری در مدیریت... 94
2-47-4- ویژگیهای یک رهبر سازمانی برجسته. 94
2-47-5- سرپرستی کارکنان.. 94
2-47-6- رهبری فرایند طراحی.. 95
2-47-7- ایجاد فضای روانی مناسب... 96
2-47-8 فنون مدیریتی برای تقویت انگیزش.... 96
2-48- تحقیقات انجام شده97
2-48-1- تحقیقات داخلی.. 97
2-48-2- تحقیقات خارجی.. 97
2-49- رابطه بین هوش عاطفی و سبک های مدیریت مدیران.. 98
2-50-جمعبندی.. 99
2-51-سخن پایانی.. 102
فصل سوم: روش تحقیق
3-1- مقدمه. 104
3-2- روش تحقیق.. 104
3-3- جامعه آماری مورد مطالعه. 104
3-4- حجم نمونه. 104
3-5- روش های گرد آوری اطلاعات... 105
3-5-1- روش کتابخانه ای.. 105
3-5-2- روش میدانی.. 105
3-6- پرسشنامه. 105
3-7- تعیین روایی پرسشنامه. 105
3-8- تعیین اعتبار(پایایی)پرسشنامه. 106
3-9- جامعه آماری :107
3-10- توصیف نمونه و تعیین حجم نمونه :107
3-11- روش گرد آوری اطلاعات :107
3-12- ابزار گرد آوری اطلاعات :108
3-13-متغیرهای تحقیق:108
3-13-1- متغیر مستقل :108
3-13-2- متغیر وابسته. 108
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها
4-1 مقدمه. 110
4-2 توصیف داده ها111
4-3- فرضیه های پژوهش و تحلیل داده ها114
4-4 نتایج توصیفی:115
4-5- نتایج استنباطی:123
4-6 نتایج آزمون فرضیه ها:125
فصل پنجم: ارائه نتایج ، پیشنهادات و محدودیت های پژوهش
5-1-نتایج پژوهش.... 127
5-2-نتایج آزمون فرضیه ها:128
5-3- محدودیتهای پژوهش.... 128
5-4- پیشنهادهایی برای پژوهشهای آینده128
5-5- پیشنهاد به محققان آتی.. 129
فهرست منابع و مآخذ. 130
پیوست ها
پیوست الف-1 : پرسشنامه. 134
پیوست الف-2: جداول اصلی.. 136
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 34 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 2117 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 100 |
چکیده:
در این پژوهش به بررسی رابطه «هوش هیجانی و عزت نفس با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پرداخته شده است. هدف های جزئی شامل بررسی رابطه بین هوش هیجانی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، بررسی رابطه بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، بررسی رابطه بین مهارت های میان فردی و هوش هیجانی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، بررسی رابطه بین درون فردی و هوش هیجانی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان می باشد. روش پژوهش بکار برده شده در این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات پیمایشی است که از لحاظ روش اجرا به دلیل بررسی متغیر های پژوهش در یک محیط پژوهشی – توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری ما در این پژوهش برای سنجیدن میزان تأثیرات به وجودآمده در متغیرهای یاد شده جامعه آماری بکار گرفته شده 100 نفر مورد نظر ما است. همانند بسیاری از روش های ارزیابی آمادگی، در این پژوهش از ابزار پرسشنامه استفاده شده است و در این زمینه دو پرسشنامه طراحی شده است بر طبق آن در صفحه اول همراه شاخص های آن برای مصاحبه شونده توضیح داده شده است.
کلیدواژه ها: هوش هیجانی، عزت نفس، پیشرفت تحصیلی، مهارت های میان فردی.
فصل اول: کلیات پژوهش
1-1مقدمه............................................ 2
2-1 بیان مسأله.......................................3
3-1 اهمیت و ضرورت پژوهش...................7
4-1 اهداف پژوهش..............................9
5-1 فرضیه های پژوهش........................10
6-1 تعاریف نظری واژه ها....................11
فصل دوم: ادبیات و پیشینه پژوهش
بخش اول: پیشرفت تحصیلی
1-2 پیشرفت تحصیلی چیست؟...........................................14
2-2 پیشرفت تحصیلی ...................................................17
3-2 عوامل مؤثر در پیشرفت تحصیلی.................................. 18
4-2 روش های اندازهگیری و ارزشیابی از پیشرفت تحصیلی .......20
بخش دوم: هوش هیجانی
5-2 هوش هیجانی چیست؟ ....................................28
بخش سوم: عزت نفس
6-2 عزت نفس چیست ؟ ....................................34
7-2 عزت نفس؛ رمز موفقیت و سلامت...................35
8-2 مولفه های عزت نفس.................................37
9-2 رویکرد اسلام نسبت به عزت نفس ..................39
10-2 ده کلید طلایی عزت نفس..........................41
11-2 وجوه تمایز عزت نفس و اعتماد به نفس..........42
12-2 عزت نفس: واکسن اجتماعی.......................44
13-2 سه گام جهت رسیدن به عزت نفس بهتر..........45
14- 2 مدل پژوهش.........................................56
15-2 پیشینه پژوهش......................................59
1-15-2 پژوهش داخلی....................................59
2-15-2 پژوهش خارجی.................................60
فصل سوم: روش شناسی پژوهش
1-3 مقدمه.......................63
2 – 3 روش تحقیق.............................63
3 – 3 جامعه آماری .......................................63
4 – 3 روش جمع آوری اطلاعات ..........................64
5 – 3 ابزار اندازه گیری ...................64
6-3 روایی و پایایی.........................................65
1-6-3 روائی ( اعتبار) .........................65
2-6-3 پایائی.......................65
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها
1-4 مقدمه......................................68
2-4 توصیف ویژگی های فردی ..............69
3-4 آزمون فرضیه ها.............................71
فصل پنجم: نتایج و پیشنهادها
1-5 نتیجه گیری فرضیه ها............80
2-5 محدودیت ها ................84
3-5 پیشنهادها..............85
منابع فارسی.............86
منابع انگلیسی...............87
پیوست ها ...........88
پرسشنامه پیشرفت تحصیلی
پرسشنامه هوش هیجانی
پرسشنامه عزت نفس
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 76 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 36 |
مبانی نظری
در این قسمت، ابتدا به ریشههای هوش هیجانی و سپس به نظریههای هوش هیجانی مبتنی بر مدل توانایی مایر و سالووی (1990) و مدل های شخصیت گلمن (1995) و بار-آن (2004) پرداخته میشود.
2-1-1- منشأ هوش هیجانی
واژهای که تحت عنوان هیجان به کار برده میشود، شامل حالات ذهنی مختلفی از قبیل شادی، خشم، نفرت، اندوه، عشق و نظایر این است. هم چنین هیجان، تجارب آگاهانه از احساسات شخصی، برانگیختگی فیزیولوژیکی و فعالیتهای قابل مشاهده مربوط به آن تجربه است. از لحاظ لغوی، هیجان، «هر تحریک یا اغتشاش در ذهن، احساس، عاطفه، و هر حالت ذهنی قدرتمند یا تهییج شده» تعریف شده است (فرهنگ لغات آکسفورد،1994، ص 109).
سالهاست که هوش به عنوان یک ویژگی اساسی، در زندگی افراد مورد توجه بوده است. اما در آغاز مطالعهی هوش، بیشتر بر جنبههای شناختی آن همچون تفکر، استدلال و حافظه تأکید شده است. از آنجا که امروزه موفقیت افراد مستلزم تواناییهای عاطفی، هیجانی و اجتماعی است، مطالعهی جنبههای غیرشناختی هوش نیز اخیراً مورد توجه قرار گرفته است (ونگ و لاو[1]، 2003). اگرچه سابقهی بررسی رابطهی بین تفکر و هیجان به 2000 سال قبل باز میگردد، اما طی نیمهی دوم قرن بیستم مطالعهی علمی در این زمینه آغاز شد و مبادی لازم را برای گسترش مفهوم هوش هیجانی فراهم ساخت (مایر،2001).
سیاروچی، فورگاس و مایر (1383)، مطالعات روانشناختی در رابطه با هوش را از سال 1900 تاکنون به پنج دوره تقسیم نمودهاند، که در ادامه خواهد آمد:
دورهی اول (1969- 1900): در این سالها، پژوهشها دربارهی هوش و هیجان در حوزههای جداگانه صورت میگرفت (سیاروچی و همکاران،1383). از دیدگاه سنتی، هوش به معنای توانایی تفکر انتزاعی و تواناییهای شناختی تعریف شده و هیجانها به عنوان پاسخهای غیر قابل پیشبینی به محرکهای محیطی در نظر گرفته میشدند (رمضانی و عبداللهی،1385). البته در این دوره، ثورندایک[2] در سال 1920، برای اولین بار هوش هیجانی را که ریشه در مفهوم هوش اجتماعی داشت، مطرح کرد (مایر و سالووی، 1997). هم چنین وکسلر[3] در سال 1952، بر این عقیده تأکید نمود که عواملی غیر از هوشبهر وجود دارند که در افزایش بهرهوری و کارکرد افراد دخالت دارند (بار-آن،2004).
دورهی دوم (1970 تا 1989): در این دوره، پیشرفتهای بسیاری در زمینهی هوش هیجانی صورت گرفت (سیاروچی و همکاران، 1383). این تحولات بر ارتباط نزدیک هوش و هیجان تأکید نمودند (رمضانی و عبداللهی، 1385). در این دورهی جدید، محققان به دنبال یافتن این موضوع بودند که هیجان به چه چیزی اشاره دارد و چه زمانی بروز پیدا میکنند. بنابر نظر داروین، هیجان در بین افراد یک گونه، یکسان است و تظاهرات بیرونی، احساسات درونی افراد میباشد. در این زمان، اصطلاح هوش هیجانی به دلیل اینکه تعریف یا توصیف دقیقی از آن ارائه نشده بود، کمتر مورد استفاده قرار میگرفت. در واقع تعاریفی که از هوش هیجانی در دسترس بود، اشارهای اجمالی به آن داشتند و مفهوم آن را به طور واضح بیان نکرده بودند (سیاروچی و همکاران، 1383).
گاردنر به عنوان یکی از صاحب نظران هوش نقش بسزایی در شکلگیری مفهوم هوش هیجانی ایفا کرده است. وی اگرچه که تعریف واضحی از هوش هیجانی ارائه نکرد، اما معتقد بود که دو نوع هوش فردی یعنی هوش ارتباطی و هوش تفکری وجود دارد. در دیدگاه گاردنر، هوش هیجانی از ترکیب هیجان در این دو هوش فردی بهدست میآید (گاردنر، 1983). به عبارتی، توان دستیابی به زندگی احساسی، هوش هیجانی را تشکیل میدهد که بیشتر بخشی از شناخت کلی خویش و شناخت اجتماعی است که با یکدیگر ترکیب شدهاند. از جمله حوزههای دیگر در این دوره که به گسترش مفهوم هوش هیجانی کمک کرد، مفهوم نبوغ عاطفی است. از سال1980و قبل از اینکه مفهوم هوش هیجانی به طور کامل تشکیل شود، چند فعالیت دیگر باید صورت میگرفت. یکی از اینها، تعیین نظامی واحد برای جهت دادن به کارهای پژوهشی متفاوت بود که قبلا انجام شده و لازم بود این پژوهشها در مسیر تازهای به کشف ظرفیت ناشناختهی انسان کمک نماید. دیگر این که اصطلاح هوش هیجانی به نحوی واضح تعریف شود که دستیابی به شواهد تجربی دیگری برای حمایت از این مفهوم ضرورت داشت (سیاروچی و همکاران، 1383).
دورهی سوم (1990 تا 1993): در این دوره، مایر و سالووی از جمله کسانی بودند که بعد از گاردنر، سازهی هوش هیجانی را مطرح کردند. چارچوب اصلی هوش هیجانی، تعریف رسمی آن و پیشنهاد برای اندازهگیری آن، برای اولین بار در دو مقالهی مایر و سالووی طرح شد که در سال 1990 به چاپ رسید (مایر و سالووی، 1997). از دیدگاه آنها هوش هیجانی به توانایی فرد در شناخت هیجان خود و دیگران، توانایی تمایز قائل شدن میان هیجانها و استفاده از اطلاعات هیجانی در حل مسأله و تسهیل تفکر تعریف میشود (سالووی و مایر، 1990). هم چنین، آنها در سال 1993، در سر مقالهی مجلهی هوش، این موضوع را عنوان کردند که هوش هیجانی یک هوش اساسی است که تاکنون نادیده انگاشته شده است. این گفته، محققان را بر آن داشت تا به مطالعاتی جدیتر در این دوره بپردازند (مایر و سالووی، 1993).
دورهی چهارم (1994 تا 1997): در این دوره، رویدادهای غیرمنتظرهای رخ داد که منجر به گسترش بیش از پیش حوزهی هوش هیجانی شد. یکی از دلایل گسترش این مفهوم، نظر گلمن راجع به این مسأله است که وی، هوش هیجانی را در برابر مفهوم سنتی هوشبهر، به عنوان پیشبینی کنندهی قویتری برای موفقیت افراد به شمار آورد (گلمن،1995). در این زمان، اصطلاح هوش هیجانی با انتشار کتاب پرفروش گلمن رواج زیادی یافت و در اصلاحیهای که از طرف گلمن (1995) بر تعریف مایر صورت گرفت، هوش هیجانی به پنج حوزهی آگاهی هیجانی، مدیریت هیجان، برانگیختگی هیجانی، شناسایی هیجان دیگران و تنظیم روابط با دیگران اختصاص یافت. گلمن، هوش هیجانی را نوعی توانایی اکتسابی میداند که میتواند عملکرد افراد را بهبود بخشد. هم چنین کوپر و ساواف درسال 1997، در این زمینه بهرهی هیجانی اجرایی را مطرح کرده و معتقدند که هوش هیجانی ریشه در مفهوم سواد هیجانی به معنای دانش فرد در رابطه با ماهیت و علت هیجانهای خود دارد و مؤلفههای آن را تناسب هیجانی، عمق هیجانی و کیمیاگری هیجانی میدانند (شات، مالوف، هال، هاگرتی، کوپر، گلدن و دورن هیم[4]، 1998). بار- آن (1997) نیز هوش هیجانی را مجموعهای از توانمندیهای تأثیرگذار در مقابله با شرایط محیطی استرسزا، قلمداد میکند. بنابر نظر بار-آن (1997) هوش هیجانی از مؤلفههای هوش درونفردی، هوش بینفردی، انطباقپذیری، کنترل استرس و خُلق عمومی تشکیل شده است.
دورهی پنجم (سالهای 1998 تاکنون): در این دوره، ابعاد نظری و پژوهشی حوزهی هوش هیجانی بارها مورد اصلاح قرار گرفته است. هم چنین مقیاسهای جدیدی برای اندازهگیری هوش هیجانی تهیه و پژوهشهای بنیادیتری در این حوزه انجام گردیده است ( سیاروچی و همکاران، 1383). واژهی هوش هیجانی به دلیل این که از دو اصطلاح ناسازگار و مغایر با یکدیگر یعنی هوش و هیجان بهوجود آمده است، در ابتدا مفهومی غیر متعارف و ناهمخوان به نظر میرسد. برای بررسی این شبهه باید گفته شود که شناخت به فعالیتهایی نظیر حافظه، استدلال، داوری، قضاوت و تفکر انتزاعی اشاره دارد. هیجانها حیطهی دوم ذهن را تشکیل میدهد که در بر گیرندهی خود عواطف، احساسات، خلق و روحیه و سایر حالات احساسی مانند خستگی یا انرژی داشتن است که از نظر پژوهشگران زیادی این دو حیطه در تعامل با یکدیگر قرار دارند (یوسفی، 1382). طی دهههای اخیر، پژوهشگران مدلهای مختلفی از هوش هیجانی ارائه کردند که مدل مایر و سالووی (1997)، مدل گلمن (1995)، مدل بار-آن (2004) از مشهورترین آنها است. با اینکه در این نظریهها شباهتهای زیادی وجود دارد، میتوان از دو رویکرد در تعریف هوش هیجانی که عبارتند از رویکرد مبتنی بر توانایی[5] و رویکرد مبتنی بر شخصیت[6] نام برد.
در رویکرد مبتنی بر توانایی یا رویکرد غیرترکیبی، هوش هیجانی، به توانایی فرد در تشخیص، پردازش، بازشناسی و کاربرد اطلاعات هیجانی اشاره دارد. در این رویکرد، هوش هیجانی به عنوان سازهای عملکردی نامیده میشود که با آزمونهای عملکردی قابل ارزیابی است (قائدی، ثابتی، رستمی و شمس،1386). مدل ارائه شده از مایر و سالووی بر اساس این رویکرد است.
در رویکرد مبتنی بر شخصیت یا رویکرد ترکیبی، هوش هیجانی بر ترکیبی از مهارتها و ویژگیهای دیگری نظیر بهزیستی روانی، انگیزش و مهارت برقراری رابطه با دیگران تأکید دارد (سیاروچی و همکاران،1383). در این مدل، هوش هیجانی را نوعی صفت میدانند و آن را استعداد یا آمادگی رفتاری توصیف میکنند (قائدی و همکاران،1386). همچنین هوش هیجانی در این رویکرد شامل خودآگاهی در حیطهی عواطف و هیجانات است و ویژگیهایی را در بر میگیرد که از در سطوح پایینتر شخصیت قرار دارد (پترایدز و فارنهام؛ به نقل از یوسفی و صفری، 1388). مدل بار- آن و مدل گلمن، هوش هیجانی را بر اساس این رویکرد تعریف میکنند
[1] . Wong & Law
[2]. Thorndik
[3]. Wechsler
[4]. Schutte, Malouff, Hall, Haggerty, Cooper, Golden & Dornheim
[5]. ability-based approaches
[6]. trait-based approaches
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 54 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 38 |
1- Golemar , Diniel
2- e motional in teliqence
1- اندازه گیری هوش اجتماعی
1-Dalle
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 56 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 20 |
ادبیات و پیشینه تحقیق درباره هوش عاصفی
بخشی از متن :
تعریف هوش عاطفی
تعریف هوش عاطفی نیز مانند هوش شناختی دشوار است. این اصطلاح از زمان انتشار کتاب معروف گلمن (1995) به گونه ای گسترده به صورت بخشی از زبان روزمره درآمد و بحث های زیادی را برانگیخت. گلمن طی مصاحبه ای با جان اینل (1996) هوش عاطفی را چنین توصیف می کند: هوش عاطفی نوع دیگری از هوش است. این هوش مشتمل بر شناخت احساسات خویشتن و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیم های مناسب در زندگی است.
گلمن در جایی دیگر (1998) هوش عاطفی را ..............................
.
.
.
رویکردهای عمده در حوزه هوش عاطفی:
1. رویکرد توانایی (غیر ترکیبی): این رویکرد بر اساس توانایی پردازش اطلاعات عاطفی است و توسط مایر و سالووی (1990) مطرح شده است (به نقل از یوسفی، 1382).
2. رویکرد ترکیبی: که تلاش می کند تا دیدگاه های ...........................................
.
.
.
مدل گلمن از هوش عاطفی
در مدل گُلمن به طور خلاصه پنج حوزه اساسی هوش هیجانی مورد بررسی قرار گرفته است:
شناخت هیجانها و احساسات خود، خودآگاهی
مدیریت هیجانها و احساسات خود، خودمدیریتی
خود انگیزشی...........................
.
.
.
تحقیقات انجام شده در داخل کشور
پژوهشی توسط زارع (1380) تحت عنوان (( مطالعه سهم هوش عاطفی در موفقیت تحصیلی )) صورت گرفته است. در این پژوهش به منظور بررسی توان پیش بینی کنندگی هوش عاطفی در موفقیت تحصیلی از پرسشنامه هوش عاطفی بار – آن استفاده شده که نتایج آن چنین است : ...................
.
.
.
تحقیقات انجام شده در خارج از کشور
در تحقیقی که توسط روزنهال و همکارانش در ( 1977 ) در هاروارد دو دهه پیش انجام گرفت؛ نشان داده شد که افرادی که در تشخیص هیجان های دیگران بهترین بودند , هم در کار و هم در زندگی اجتماعی شان موفق تر بودند (کری ، 2000 )................................
بسیار کامل و جامع
کاملترین در نوع خود
پیشینه تحقیق بیش از 20 سال
موضوع مطالب
تعریف هوش عاطفی
رویکردهای عمده در حوزه هوش عاطفی
رویکرد ترکیبی
مدل گلمن از هوش عاطفی
رویکرد توانایی
هوش عاطفی و کیفیت زندگی
هوش عاطفی و سلامت روان
هوش عاطفی و سلامت جسمانی
تحقیقات انجام شده در داخل کشور
تحقیقات انجام شده در خارج از کشور
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 136 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 81 |
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 358 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 73 |
مقدمه : امروزه در بین متخصصان علوم رفتاری ما شاهد علاقه فزاینده ای نسبت به موضوعات معنوی و ارتباط آن با سایر مولفه های روان شناختی می باشیم. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه هوش هیجانی و هوش معنوی با شخصیت دانشجویان بوده است.
روش کار: جامعه آماری شامل 100 نفر از دانشجویان دانشگاه پیام نور شیراز می باشد که به صورت خوشه ای تصادفی برگزیده شده اند و ابزار مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامه پنج عاملی شخصیت، پرسشنامه هوش معنوی و پرسشنامه هوش هیجانی بار-آن (EQ-i) بود و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS 19 استفاده شد.
نتایج : نتایج حاصل نشان داد که میان مهارت های درون فردی (از متغیرهای هوش هیجانی) با برون گردی (از متغیرهای شخصیت)، خلق عمومی (از متغیرهای هوش هیجانی) با پایداری هیجانی (از متغیرهای شخصیت) در سطح P<0.05 رابطه مثبت و معناداری وجود دارد همچنین بین تفکر انتقادی (از متغیرهای هوش معنوی) با برون گردی(از متغیرهای شخصیت) و آگاهی (از متغیرهای هوش معنوی) با گشودگی به تجربه (از متغیرهای شخصیت) در سطح P<0.05 رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد.
نتیجه گیری : میان برخی از مولفه های هوش هیجانی و هوش معنوی و برخی از ویژگی های شخصیت رابطه چندگانه مثبت و معناداری وجود دارد.
کلید واژه ها : هوش هیجانی، هوش معنوی، شخصیت دانشجویان.
مقدمه : امروزه در بین متخصصان علوم رفتاری ما شاهد علاقه فزاینده ای نسبت به موضوعات معنوی و ارتباط آن با سایر مولفه های روان شناختی می باشیم. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه هوش هیجانی و هوش معنوی با شخصیت دانشجویان بوده است.
روش کار: جامعه آماری شامل 100 نفر از دانشجویان دانشگاه پیام نور شیراز می باشد که به صورت خوشه ای تصادفی برگزیده شده اند و ابزار مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامه پنج عاملی شخصیت، پرسشنامه هوش معنوی و پرسشنامه هوش هیجانی بار-آن (EQ-i) بود و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS 199 استفاده شد.
نتایج : نتایج حاصل نشان داد که میان مهارت های درون فردی (از متغیرهای هوش هیجانی) با برون گردی (از متغیرهای شخصیت)، خلق عمومی (از متغیرهای هوش هیجانی) با پایداری هیجانی (از متغیرهای شخصیت) در سطح P<0.055 رابطه مثبت و معناداری وجود دارد همچنین بین تفکر انتقادی (از متغیرهای هوش معنوی) با برون گردی(از متغیرهای شخصیت) و آگاهی (از متغیرهای هوش معنوی) با گشودگی به تجربه (از متغیرهای شخصیت) در سطح P<0.05 رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد.
نتیجه گیری : میان برخی از مولفه های هوش هیجانی و هوش معنوی و برخی از ویژگی های شخصیت رابطه چندگانه مثبت و معناداری وجود دارد.
کلید واژه ها : هوش هیجانی، هوش معنوی، شخصیت دانشجویان.
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیده ............................................................................................................................................................1
فصل اول: کلیات تحقیق ............................................................................................................................2
1-1 مقدمه : .................................................................................................................................................3
2-1 بیان مسئله : ........................................................................................................................................4
3-1 اهمیت و ضرورت تحقیق : ...............................................................................................................7
4- 1 اهداف تحقیق : .................................................................................................................................8
4-1-1 هدف کلی : ....................................................................................................................................8
4-2-1 اهداف فرعی : ...............................................................................................................................8
5-1 سؤالات تحقیق : ...............................................................................................................................8
6-1 فرضیهها : ...........................................................................................................................................8
6-1-1 فرضیه اصلی : ...............................................................................................................................9
6-2-1 فرضیه فرعی : ...............................................................................................................................9
7-1 متغیرهای تحقیق : ...........................................................................................................................9
8-1 تعاریف نظری : ...................................................................................................................................9
9-1 تعاریف عملیاتی : ..............................................................................................................................10
فصل دوم: پیشینه و ادبیات تحقیق .......................................................................................................11
1-2 تعریف هوش : ..................................................................................................................................12
2-2 مفهوم معنویت : ..............................................................................................................................13
1-2-2 هوش معنوی و مؤلفه های آن : .............................................................................................13
1-3-2 تاریخچة هوش هیجانی : .........................................................................................................15
فصل سوم: روش تحقیق : ............................................................................................................24
1-3 روش تحقیق : .....................................................................................................................25
2-3 گردآوری اطلاعات : ...............................................................................................................25
1-2-3 پرسشنامه هوش هیجانی بار- آن (EQ-i) : ........................................................................25
1-1-2-3 پایایی آزمون از طریق محاسبه آلفای کرونباخ : ...........................................................25
2-1-2-3 روایی : ..........................................................................................................25
3-1-2-3 روش اجراء نمره گذاری (EQ-i) : ...................................................................................26
2-2-3 پرسشنامه پنچ عاملی شخصی (BFI): ................................................................................30
3-2-3 ابزار دیگر پژوهش شامل پرسشنامه هوش معنوی است: ...............................................31
1-3-2-3 روایی و پایایی ابزار گردآوری داده ها : .........................................................................31
3-3 جامعه و نمونه آماری پژوهش : ..............................................................................................32
فصل چهارم: نتایج ...................................................................................................................33
1-4 نتایج تحقیق : ..................................................................................................................34
فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری .................................................................................................44
1-5 بحث و نتیجه گیری : .........................................................................................................45
2-5 پیشنهادات : ...................................................................................................................49
منابع : ................................................................................................................................50
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 136 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 81 |
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 358 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 73 |
مقدمه : امروزه در بین متخصصان علوم رفتاری ما شاهد علاقه فزاینده ای نسبت به موضوعات معنوی و ارتباط آن با سایر مولفه های روان شناختی می باشیم. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه هوش هیجانی و هوش معنوی با شخصیت دانشجویان بوده است.
روش کار: جامعه آماری شامل 100 نفر از دانشجویان دانشگاه پیام نور شیراز می باشد که به صورت خوشه ای تصادفی برگزیده شده اند و ابزار مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامه پنج عاملی شخصیت، پرسشنامه هوش معنوی و پرسشنامه هوش هیجانی بار-آن (EQ-i) بود و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS 19 استفاده شد.
نتایج : نتایج حاصل نشان داد که میان مهارت های درون فردی (از متغیرهای هوش هیجانی) با برون گردی (از متغیرهای شخصیت)، خلق عمومی (از متغیرهای هوش هیجانی) با پایداری هیجانی (از متغیرهای شخصیت) در سطح P<0.05 رابطه مثبت و معناداری وجود دارد همچنین بین تفکر انتقادی (از متغیرهای هوش معنوی) با برون گردی(از متغیرهای شخصیت) و آگاهی (از متغیرهای هوش معنوی) با گشودگی به تجربه (از متغیرهای شخصیت) در سطح P<0.05 رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد.
نتیجه گیری : میان برخی از مولفه های هوش هیجانی و هوش معنوی و برخی از ویژگی های شخصیت رابطه چندگانه مثبت و معناداری وجود دارد.
کلید واژه ها : هوش هیجانی، هوش معنوی، شخصیت دانشجویان.
مقدمه : امروزه در بین متخصصان علوم رفتاری ما شاهد علاقه فزاینده ای نسبت به موضوعات معنوی و ارتباط آن با سایر مولفه های روان شناختی می باشیم. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه هوش هیجانی و هوش معنوی با شخصیت دانشجویان بوده است.
روش کار: جامعه آماری شامل 100 نفر از دانشجویان دانشگاه پیام نور شیراز می باشد که به صورت خوشه ای تصادفی برگزیده شده اند و ابزار مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامه پنج عاملی شخصیت، پرسشنامه هوش معنوی و پرسشنامه هوش هیجانی بار-آن (EQ-i) بود و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS 199 استفاده شد.
نتایج : نتایج حاصل نشان داد که میان مهارت های درون فردی (از متغیرهای هوش هیجانی) با برون گردی (از متغیرهای شخصیت)، خلق عمومی (از متغیرهای هوش هیجانی) با پایداری هیجانی (از متغیرهای شخصیت) در سطح P<0.055 رابطه مثبت و معناداری وجود دارد همچنین بین تفکر انتقادی (از متغیرهای هوش معنوی) با برون گردی(از متغیرهای شخصیت) و آگاهی (از متغیرهای هوش معنوی) با گشودگی به تجربه (از متغیرهای شخصیت) در سطح P<0.05 رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد.
نتیجه گیری : میان برخی از مولفه های هوش هیجانی و هوش معنوی و برخی از ویژگی های شخصیت رابطه چندگانه مثبت و معناداری وجود دارد.
کلید واژه ها : هوش هیجانی، هوش معنوی، شخصیت دانشجویان.
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیده ............................................................................................................................................................1
فصل اول: کلیات تحقیق ............................................................................................................................2
1-1 مقدمه : .................................................................................................................................................3
2-1 بیان مسئله : ........................................................................................................................................4
3-1 اهمیت و ضرورت تحقیق : ...............................................................................................................7
4- 1 اهداف تحقیق : .................................................................................................................................8
4-1-1 هدف کلی : ....................................................................................................................................8
4-2-1 اهداف فرعی : ...............................................................................................................................8
5-1 سؤالات تحقیق : ...............................................................................................................................8
6-1 فرضیهها : ...........................................................................................................................................8
6-1-1 فرضیه اصلی : ...............................................................................................................................9
6-2-1 فرضیه فرعی : ...............................................................................................................................9
7-1 متغیرهای تحقیق : ...........................................................................................................................9
8-1 تعاریف نظری : ...................................................................................................................................9
9-1 تعاریف عملیاتی : ..............................................................................................................................10
فصل دوم: پیشینه و ادبیات تحقیق .......................................................................................................11
1-2 تعریف هوش : ..................................................................................................................................12
2-2 مفهوم معنویت : ..............................................................................................................................13
1-2-2 هوش معنوی و مؤلفه های آن : .............................................................................................13
1-3-2 تاریخچة هوش هیجانی : .........................................................................................................15
فصل سوم: روش تحقیق : ............................................................................................................24
1-3 روش تحقیق : .....................................................................................................................25
2-3 گردآوری اطلاعات : ...............................................................................................................25
1-2-3 پرسشنامه هوش هیجانی بار- آن (EQ-i) : ........................................................................25
1-1-2-3 پایایی آزمون از طریق محاسبه آلفای کرونباخ : ...........................................................25
2-1-2-3 روایی : ..........................................................................................................25
3-1-2-3 روش اجراء نمره گذاری (EQ-i) : ...................................................................................26
2-2-3 پرسشنامه پنچ عاملی شخصی (BFI): ................................................................................30
3-2-3 ابزار دیگر پژوهش شامل پرسشنامه هوش معنوی است: ...............................................31
1-3-2-3 روایی و پایایی ابزار گردآوری داده ها : .........................................................................31
3-3 جامعه و نمونه آماری پژوهش : ..............................................................................................32
فصل چهارم: نتایج ...................................................................................................................33
1-4 نتایج تحقیق : ..................................................................................................................34
فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری .................................................................................................44
1-5 بحث و نتیجه گیری : .........................................................................................................45
2-5 پیشنهادات : ...................................................................................................................49
منابع : ................................................................................................................................50
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 143 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 43 |
مقاله رابطه بین هوش هیجانی و کارآفرینی در 43 صفحه ورد قابل ویرایش
هوش هیجانی
با توجه به پیشرفت روز افزون دانش و فن آوری، و همچنین اهمیت فراوان یادگیری و توانایی حل مسائل و مشکلات پیچیده عصر فن آوری، شناخت همه جانبه توانمندی های روان شناختی، اهمیت ویژه ای یافته است. دراین میان عواملی که درموفقیت فردی در ابعاد تحصیلی، شغلی، زناشوئی دخیل هستند بیش از پیش مورد توجه ومطالعه قرار گرفتند. نکته شایان ذکر است که هوش بهریا IQ به تنهایی درموفقیت افراد درابعاد ذکر شده نقش چندانی ایفا نمی کند.
درکشورهای پیشرفته بحث بهره هیجانی و هوش هیجان مطرح شده است. این مفهوم در مؤسسات، سازمانها و مراکز صنعتی و به خصوص درمصاحبه های استخدامی کابرد فراوان دارد. زیرا هوش هیجانی بالا درموفقیت افراد تأثیر فراوان دارد. البته مشروط بر آن که فرد از یک بهره هوشی نرمال برخوردار باشد.
تعریف هوش هیجانی (EQ)
اصطلاح هوش هیجانی درسال 1995 توسط دانیل گلمن مطرح شد. گلمن هوش هیجانی را چنین تعریف می کند: هوش هیجانی یعنی توانایی مهارتمایلات عاطفی و هیجانی خود، درک خصوصی ترین احساسات دیگران، رفتار آرام سنجیده درروابط انسانی، به عبارت دیگر، فردی که از هوش هیجانی بالایی برخوردار است، به خوبی می تواند احساسات خود را مهار کند و آنها را به شکل مناسب بیان کند.
مفهوم هوش هیجانی از دیدگاه بار- آن
بار- هوش هیجانی را عامل مهمی درشکوفایی توانایی افراد برای کسب موفقیت درزندگی تلقی می کند و آنرا با سلامت عاطفی و درمجموع، سلامت روانی مرتبط میداند.
گلمن بامطرح ساختن پژوهش های خارق العاده ای که درزمینه مغز و رفتار انجام شده است. نشان می دهد که عوامل دیگری دست اندرکارند که موجب می شوند افرادی که هوشبهر بالایی دارند درزندگی موفقیت های چندانی به دست نیاورند، اما کسانی که هوش متوسطی دارند، درمسیر موفقیت قرار بگیرند این عامل جنبه دیگری از هوشمندی را شامل می شوند که گلمن آن را هوش هیجانی می خواند.
این ویژگی ها، مشخصه افرادی است که درزندگی واقعی، موفق و کارآمدند. و درمحیط کارخود، نظر همه را به خود جلب می کنند.
هوش بین فردی توانایی درک افراد دیگر است: یعنی اینکه چه چیزی موجب برانگیختن آنان می شود. چگونه کار می کنند و چگونه می توان با آنان کاری مشترک انجام داد.
بازاریاب های موفق، ساستمداران، معلمان، پزشکان و رهبران مذهبی احتمالاً درزمره افرادی هستند که از درجات بالایی از هوش میان فردی برخوردارند.
تعریف قابلیت هیجانی از دیدگاه « کارولین سازی»[1]
صلاحیت یا قابلیت هیجان عبارت است از تجلی کفایت خود، درمبادلات اجتماعی که هیجانها را برمی انگیزد. کفایت خود یعنی فرد عقیده دارد وی دارای ظرفیت و مهارت برای رسیدن به نتیجه مطلوب می باشد. هوش هیجانی شامل کنترل احساسات و هیجانهای خود شخص و دیگران می گردد.
تنظیم آنها و استفاده از اطلاعات برمبنای هیجانها، برای راهنمائی تفکر و عمل قابلیتهائی که درهوش هیجانی وجود دارند شامل الف، ارزیابی و بیان هیجانها درخود و دیگران (ب) جذب و درونسازی هیجانها و افکار (ج) ادراک و تجزیه و تحلیل هیجانها ورد، تنظیم هیجانها برای پیشبرد رشد هیجانی وعقلانی می باشد.
سالوی درسالهای اخیر تعاریف قبلی از هوش هیجانی راتاحدی تصفیه نموده و به مدل توانایی هوش هیجانی اشاره دارد که شامل چهار جزء اصلی می باشد 1- ملاحظه و دریافتن، ارزیابی و بیان هیجان 2- تسهیل تفکر به وسیله هیجان 3- ادراک و تجزیه و تحلیل هیجانها با بکار بردن معلومات هیجانی 4- تنظیم سازگارانه هیجان به معنی دیگر هوش هیجانی از دیدگاه مایروسالوی اشاره دارد به یکدسته توانائی ها که در پردازش اطلاعات هیجانی به کار می روند.
بنابراین هوش هیجانی را میتوان این گونه تعریف کرد: توانائی درک، ارزیابی و بیان صحیح هیجانها توانایی درک مفاهیم مربوط به هیجانها کاربرد زبان مربوط به هیجانها، توانایی دستیابی و تولید احساسات برای تسهیل فعالیتهای شناختی، توانایی کنترل و تنظیم هیجانهای خود و دیگران برای رسیدن به رشد، حال خوب و ارتباطات اجتماعی مؤثر پنج عامل مرکب و مقیاسهای 15 گانه هوش هیجانی بار آن عبارتند از عامل اول) هوشی درون فردی به توانایی تشخیص و درک احساسات شخصی، بیان احساسات، عقاید و افکار و دفاع از حقوق فردی به شیوه ای غیر مخرب و رها بودن از وابستگی اطلاق می شود.
عامل دوم) هوش بیان فرد: به معنی توانایی هم دلی یعنی آگاهی، درک و ارزیابی احساسات دیگران است.
عامل سوم) قابلیت انطباق : سازگاری شامل توانمدینهای حل مساله، ارزیابی واقعیت، انعطاف و پذیرش است.
عامل چهارم) کنترل استرس : توان تحمل وقایع ناخوشایند و شرایط استرس زا و همچنین مقاومت یا به تأخیر انداختن یک تکانه، سائق یا وسوسه، برای عمل کردن می باشد.
عامل پنجم) خلق عمومی: توانایی رضایت از زندگی و شاد بودن وداشتن نگرش مثبت یا ثابت حتی درزمان بد اقبالی
خرده مقیاس ها عبارتند از:
1-خود آگاهی هیجانی:
خود آگاهی هیجانی، توانایی شناخت احساسات خود، تفکیک آنها، آگاهی از احساس خودو چرایی آن.
2- قاطعیت:
قاطعیت، توانایی بیان احساسات، عقاید و افکار خود و دفاع از حقوق خود به شیوه ای منطقی، غیر مخرب.
مهارت درارتباط بین فردی: توانایی برقراری و حفظ ارتباطات متقابل است که صمیمیت و تبادل محبت ازویژگی های آن می باشد.
3-حرمت نفس
حرمت نفس توانایی احترام به خود و پذیرش خود به و پذیرش خود به عنوان شخصی ارزشمند، احترام به خود آن گونه که هستیم، بدین معنی که توانایی پذیرش جنبه های مثبت و مفنی قابلیت ها و محدودیت خود را داریم.
4-خودشکوفایی
خودشکوفایی، مستلزم شناخت توانمندی های بالقوه در خود، سپس رشد و شکوفایی آنهاست.
5-استقلال:
استقلال عبارت است از توانایی خود هدایت گری و خود کنترلی درتفکر و عمل و عدم وابستگی عاطفی، افراد مستقل افرادی متکی به خود دربرنامه ریزی و تصمیم گیری های مهم می باشند و پیش از تصمیم گیری ، درجستجوی نقطه نظرات دیگران برمی آیند و به آنها توجه می کنند. اما تصمیم نهایی از آن خود آنهاست.
6-همدلی :
همدلی توانایی فهم و درک احساسات دیگران و حساس بودن به چگونگی و چرایی این احساسات است.
7-روابط بین فردی:
مهارت درارتباط بین فردی: توانایی برقراری و حفظ ارتباطات متقابل است که صمیمیت و تبادل محبت از ویژگی های آن می باشد.
8-مسئولیت پذیری اجتماعی:
مسئولیت پذیری اجتماعی، توانایی ابراز خود به عنوان فردی همکار، کمک رسان و سازنده درگروه های اجتماعی است. این توانایی مستلزم مسئول بودن شخص است.
چنین افرادی دارای وجدان اجتماعی بوده و رفتار آنها با پذیرش مسئولیت های اجتماعی جلوه گر میشوند.
این بعد ازتوانایی، با انجام کار با دیگران، پذیرش دیگران، اخلاقی بودن و رعایت قوانین رابطه دارد.
9-حل مساله :
حل مساله توانایی شناسایی و تعریف مشکلات، ایجاد و انجام راه حل های مؤثر است.
10-واقعیت سنجی:
واقعیت سنجی یعنی توانایی ارزیابی بین آنچه تجربه می شود با آنچه عیناً وجود دارد.
11-انعطاف پذیری:
انعطاف پذیری، توانایی منطبق ساختن عواطف، افکار و رفتار با موقعیت ها و شرایط متغیر است. این بعد از هوش هیجانی به توانایی کلی فرد و سازگاری با شرایط ناآشنا، غیر قابل پیش بینی و پویا تکیه دارد.
12-تحمل فشار روانی:
تحمل فشار روانی عبارت ست از: توانایی مقاومت دربرابر رویدادها و موقعیتهای فشار زا، بدون توقف، این توانایی به معنی پشت سرگذاشتن موقعیت های مشکل ساز، بدون ازپا درآمدن است.
13-کنترل تکانه:
کنترل تکانه، توانایی مقاومت یا به تأخیر انداختن تکانه، سائق یا وسوسه انجام عملی است. این توانایی شامل قابلیت پذیرش تکانه های پرخاشگرانه، خودار بودن و کنترل خشم، خصومت یا رفتار غیر مسوولانه است.
14-خرسندی:
خرسندی توانایی رضایت از زندگی، لذت بردن از خود و دیگران و شاد بودن است افراد خرسند اغلب احساس خوب وراحت را درمحیط کار، خانه و هنگام فراغت تجربه می کنند.
هوش هیجانی (EQ) به عنوان یک پیش بینی کننده قاطع برای موفقیت محل کار شناسایی شده است. کارآفرینان آنهایی هستند که می درخشند و در محل کار خویش در ماورا هنجار کار خود را عالی انجام می دهند. مطالعه فعلی با هدف تامین یک بینش مقدماتی به درون این حوزه تحقیق کارآفرینی است.
در زوایای استفاده از شیوههای کیفی چند نفر از کارآفرینان استرالیایی در رابطه با هوش هیجانی خود مورد امتحان قرار گرفتند. EQاز مصاحبههای به طور عمیق ساختدار مورد امتحان قرار گرفت وپیش بینی میشد که کارآفرینان به طور عمده این نسبتها را و از این رو، یک تراز EQ را نمایش دهند نه تنها مطالعه چنین نتیجهای را تامین نکرد بلکه نشان داد که کارآفرینان ترازهای بالایی را از همه ترازهای تابعه را در هر مدل نمایش دادند، کارکرد برجسته هر کارآفرین در توانایی هوش هیجانی، و نیز در مورد همه مقیاسهای تابعه، قویا از آن مفهوم حمایت می کند که EQ ممکن است عامل گمشدهای باشد که محققان در مطالعه کارآفرینی در جستجو بودهاند.
چه چیز یک کارآفرین را میسازد؟ چه چیز آنها را تعریف میکند و از بقیه رهبران جامعه و صاحبان حرفهها، سختکارها و پولسازان دقیق و پرتقلا جدا میسازد. اقدام ها برای یافتن پاسخ دست نیافتنی به این پرسش در تحقیق به توسط مدیریت، امور دارایی، نظریهپردازان، رفتار سازمانی، و امثال آن، مورد خطاب قرار گرفته است، اوقات اخیر محققانی را دیده است که از قلمروی اقتصادی و مالی کارآفرینی دور شدهاند.
و ترقی در کوششی را ایجاد می کنند که کیفیتهای شخصی را در پشت سر آن کارآفرین تعریف میکند که پیشههای برجسته را گسترش می دهد. تشویق شده، همچون ریچارد برانسون، به واسطه چنین برنامهها، کاوش برای راز در پشت سر چنین افراد درخشان همراه با چشم انداز روانشناسانه شده است، هوش هیجانی (EQ) به عنوان یک پیش بینی کننده قطعی برای موفقیت در محل کار شناسایی شده است.
این مقاله تحقیقی با هدف تامین یک بینش مقدماتی به درون زنجیرهای بین هوش هیجانی و کارآفرینان موفق است. در زوایای استفاده از شیوههای کیفی، چندین کارآفرین استرالیایی در رابطه با توانایی هوش هیجانی خود مورد امتحان قرار گرفتند. هوش هیجانی از طریق مصاحبه های عمیقا ساخت دار، با پرسشهایی هم بر مبنای یک مدل اصلی EQ به توسط مایر، کازوسر،و سالووی (1990)، .هم بر مبنای 7 مدل در محل کار EQ از گلمن (1998) که اخیرا مشهور شده مورد امتحان قرار گرفت.
کارآفرینی
تقابل بین مدیران، کارآفرینان، و رهبران و کارآفرینان، تحقیق رو به رشد را در حوزه کارکرد افراد درخشان در ساختار و ابقای یک شرکت از موفقیت عظیم ابقا کرده است (لیتوتن، 2000، استیورات و رث، 2001).
کارآفرین کیست ؟کارآفرینی چیست؟
کارآفرین فردی است دارای ایده و فکر جدید که از طریق فرایند ایجاد کسب و کار (کسب و کار خانگی، کسب و کارمجازی، کسب و کار درمغازه یا شرکت یاسازمان، توام با بسیج منابع و مخاطره مالی واجتماعی، محصول یاخدمت جدیدی به بازار عرضه می کند.
اصولاً کارآفرینان باکسب و کارهای تازه و نوشناخته می شوند. این تازگی، ممکن است در زمینه های زیر باشد: عرضه محصول تازه یا محصولی با کیفیت جدید ب-ارائه روشی جدید برای تولید یک محصول – گشایش بازار تازه – تهیه منابع و روشی جدید برای تأمین مواد اولیه یا اجزای تشکیل دهنده یک محصول – سازماندهی مجدد یک صنعت سپس می توان گفت که کارآفرینی به فرآیند شناسایی فرصتهای جدید و ایجاد کسب و کار و سازمانهای جدید و رشد یابنده برای بهره برداری از فرصتهای شناسایی شده اطلاق می شود که درنتیجه آن کالاها و خدمات جدیدی به جامعه عرضه می شود. کارآفرینی عبارت است از فرآیند کشف وبرنامه ریزی عنصر وجودی (خودواقعی) خویشتن درعرصه فعالیت حرفه ای جهت دست یابی به خود شکوفایی
کارآفرینی عبارت است از فرآیند ایجاد ارزش از راه تشکیل مجموعه منحصر به فردی ازمنابع به منظور بهره گیری از فرصتها (احمد پور 1380)
کارآفرینی ویژگی فردی است که با عزمی راسخ و با وجود موانع بسیار دررساندن یک محصول یا ارایه خدمت جدیدی به بازار، فرآیند نوآوری را با موفقیت هدایت میکند. خلاصه مطلب این که کارآفرینی چیزی بیش از ایجاد کار است گر چه این امر به طور قطع یکی از وجوه مهم آن است ولی تصویر کاملی از کارآفرینی ارایه نمی دهد. خصوصیاتی همچون جستجو به دنبال فرصتها به جان خریدن خطرات و اصرار درتحقق پیوستن ایده ها درمجموع دیدگاه خاصی را تشکیل می دهند که کارآفرینان را به تصویر می کشند (دانلداف، ریچارد ام؛ ترجمه عامل محرابی، 1383ص 22)
رفتار فرد حاصل تعامل ویژگی های شخصیتی با شرایط و عوامل محیطی است. بدون شکل رفتار همه انسانها ازشرایط اجتماعی و ویژگی های شخصیتی آنها ناشی می شود. آنچه مهم است این است که جنبه فاعلیت به کدام بخش مربوط می شود؟ درپس رفتارهای جدید معمولاً فاعلیت به ویژگی های شخصیتی و برداشت فرد از آن بر میگیردد. درکار آفرینی نیز چنین شرایطی حاکم است . به مواردی که دانلداف[1] دراین زمینه چنین بیان می کند بازاریابی مهم است، امور مالی حائز اهمیت است حتی کمک به نهادهای عمومی نیز اهمیت دارد ولی هیچ یک از آنها به تنهایی باعث ایجاد کارهای جدید نمی شوند از همین رو به شخصی نیاز داریم که درذهن او کلیه حالات ممکن گردهم آورده شوند، از همین رو به شخصی نیاز داریم که درذهن او کلیه حالات ممکن گرد هم آورده شوند، باور داشته باشد.
با پررنگ شدن نقش کارآفرینان درتوسعه اقتصادی، روان شناسان باهدف ارایه نظریه های مبتنی بر ویژگی های شخصیتی و هم چنین باتفاوت قائل شدن بین کارآفرینان بامدیران و غیر کارآفرینان به بررسی ویژگی های روانشناختی کارآفرینان پرداختند (فرن ها م 1994 به نقل از احمد پور 1380)
اهمیت کارآفرینی
کارآفرینی نوش داروی لحظات دشواری :
کارآفرین می تواند درحالت اضطراری پاسخگو باشد. او درصورت نیاز می تواند فوراً تصمیم گیری کند. برای این کار، او باید حوادثی را که ممکن است درآینده اتفاق بیفتد پیش بینی کندو از عواقب آن آگاه باشد. ماهیت شغلی کارآفرینی، سرمایه گذاری طولانی مدت، پیش بینی جایگزین ها و عواقب آن ها قبل و بعد از اتفاق پیش بینی تغییرات و آمادگی تطبیق با این شرایط را ایجاب می کند (سالازارو و همکاران، ترجمه نطاق،1380،ص 45)
کارآفرینی مسیر خودشکوفایی:
کارآفرینی یک فرآیند اجتماعی است که درآن کارآفرین با اشتیاق و پشتکار درکار خویشتن خویش را پیدا می کند و از بند عادات و سنت های مرسوم رها می شود (احمد پور، نقل از سعیدی کیا، 1382، ص35)
کارآفرینی عامل رشد و شکوفایی استعداد ها و سوق دهنده به سوی خود شکوفایی است.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 41 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 117 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 37 |
مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع هوش هیجانی
در 37صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 19 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 62 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 50 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
هوش هیجانی
تعاریف هوش هیجانی
تعاریف زیادی از هوش هیجانی از طرف اندیشمندان روان شناس مطرح شده است دانیل گلمن در سال 1998 در کتاب خود تحت عنوان کارکرد هوش هیجانی آن را اینگونه تعریف می کند: (هوش هیجانی توانایی درک و فهم هیجان ها و عواطف است به منظور تعمیم آن به عنوان حامی اندیشه ، شناخت هیجان ها و دانش هیجانی تا بتوانیم آنها را نظم داده تا موجبات رشد عقلی، عاطفی و هیجانی فراهم گردد (رضوانی، 1386).
هوش هیجانی یعنی تواناییهایی مانند این که فرد بتواند انگیزههای خود را حفظ نماید و در مقابل ناملایمات پایداری کند، تکامنشهای خود را کنترل کند و کامیابی را به تعویق بیندازد. همچنین به این معنی است که فرد حالات روانی خود را تنظیم کند و نگذارد پریشانی خاطر قدرت تفکر او را خدشه دار سازد، با دیگران همدلی کرده و امیدوار باشد (گلمن، 1380).
هوش هیجانی به منزله توانایی تشخیص، پردازش و مدیریت هیجانهای خود و دیگران تعریف شده است (مایر و همکاران، 2001).
هوش هیجانی مفهومی چند عاملی از تواناییهای شخصی و اجتماعی است که به ما در برابر مطالبات روزمره کمک می کند (سیاروچی و همکاران، 2001، به نقل از نوری، 1383). تواناییهای هیجانی شخص و اجتماعی کلیدی که ساختار عاملی هوش هیجانی را تشکیل می دهند به شرح زیر بیان میدارند:
* خود توجهی: توانایی ادراک و ارزیابی دقیق خود
* جرات مندی: توانایی بیان سازندهی هیجانات
* تحمل استرس: توانایی مدیریت موثر هیجانات
* کنترل تکانه: توانایی کنترل هیجانات
* واقعیت آزمایی: توانایی رواسازی عینی احساسات و افکار
* انعطاف پذیری: توانایی سازش یافتگی با افکار و احساسات در موقعیت های جدید
* حل مسأله: توانایی حل مشکلات شخصی و بین شخصی
* همدلی: توانایی آگاهی و فهم هیجانات دیگران
* روابط بین فردی: توانایی برقرار کردن روابط بهینه با دیگران
به اعتقاد آنها، علاوه بر این مولفهی کلیهی هوش هیجانی، مدل بار – ان پنج عامل دیگر را به عنوان تسهیل کنندگان رفتار هوشمندانه اجتماعی و هیجانی در بر می گیرد که عبارت اند از:
* خوش بینی: توانایی مثبت اندیشی و نگاه به نیمهی روشن زندگی
* خودشکوفایی: تواناییی و مدیریت رسیدن به اهداف و تواناییهای بالقوه
* شادکامی: توانایی احساس سرخوشی با خود، دیگران و به طور کلی زندگی
* استقلال: توانایی رهاشدگی از وابستگی هیجانی به دیگران و اتکا به خود
* مسئولیت پذیری اجتماعی: توانایی شناسایی خود به منزلهی قسمتی از گروه اجتماعی خود و مسئولیت در قبال آن (ساعتچی، 1376).
هوش هیجانی شامل چهار مولفه و بیست قابلیت است که عبارتند از :
1- خود آگاهی : از طریق شناخت عمیق عواطف ،هیجان ها و حالات روانی دیگران ، نقاط قوت و ضعف و توانایی ارزیابی صحیح از خود به دست می آید و به عبارتی در خود آگاهی شما هیجانات و احساسات خود را بخوانید و از آنها آگاه باشید . خود آگاهی به افراد اجازه می دهد تا نقاط قوت و محدودیت های خود را بشناسند.
2- خود مدیریتی : توانایی کنترل و اداره کردن عواطف و هیجان ها ، توانایی حفظ آرامش در شرایط بحرانی و استرس زا ، توانایی خود انگیزشی و ابراز منویات درونی است. به عبارتی خود مدیریتی توانایی کنترل عواطف و هیجانات و رفتارهای صادقانه و درست است. افراد با مهارت خود مدیریتی اجازه نمی دهند بدخلقی ها در طول روز از آنها سر بزند و می دانند منشاء بد خلقی ها کجاست و ممکن است چقدر طول بکشد.
3- آگاهی اجتماعی: افراد دارای این مهارت دقیقاً می دانند که گفتار و کردارشان بر دیگران تاثیر می گذارد و می دانند اگر تاثیر رفتارشان منفی باشد آن را تغییر دهند. یک نمونه از مهارت آگاهی اجتماعی همدلی است. همدلی یعنی توانایی ورود به احساسات دیگران یا توانایی درک احساسات کارکنان در فرآیند تصمیم گیری هوشمند فردی یا گروهی است.
4- مدیریت روابط: شامل برقراری ارتباطات، تاثیرگذاری، تشریک مساعی و کار گروهی است. از این مهارت می توان در جهت گسترش شور و اشتیاق و حل تعارضات استفاده کرد. مهارت های خود آگاهی و خود مدیریتی مربوط به حوزه فردی است اما مهارت های آگاهی اجتماعی و مدیریت روابط به چگونگی برقراری رابطه با افراد و اجتماع بر می گردد و بیشتر به توانایی افراد در حفظ صحیح روابط خود با دیگران می پردازند (سپهریانآذر، 1385).
دانیل گلمن نشان می دهد تقریباً 90 درصد علت تفاوت میان عملکرد مدیران برجسته و معمولی سازمان به هوش هیجانی آنها بستگی دارد. او در سال 1998 طی مقاله ای اظهار داشت تصور نکنید بهره هوشی یا هوشبهر (IQ) و مهارت های فنی خیلی مهم نیستند. بر عکس نقش آنها به عنوان استعدادها و ظرفیت های بنیادین از اهمیت بالایی برخوردارند. یعنی برای مشاغل اجرایی ضروری هستند اما برای اینکه رهبر برجسته سازمانی باشیم حتماً نیاز به هوش هیجانی بالا هستیم.
مطالعات مستمر ثابت می کند افراد باهوش هیجانی بالا در کارشان و روابط فردی موفق ترند که دلایل آن می تواند مربوط به عوامل زیر باشد :
1-رهبران سازمانی برجسته بودند.
2-به دیگران روحیه می دهند.
3-در کار گروهی هماهنگی بیشتری از خود نشان می دهند.
4-تضاد و اختلافات را می تواند تحمل و مدیریت کنند.
5-برای رسیدن به اهداف ، همکاری اثر بخش تری با دیگران دارد.
6-در مواجهه با تنوع ها ( نژاد ، فرهنگ ، ملیت ، جنسیت ) دیدگاه مثبت دارد.
7-میان هیجان و منطق تعادل برقرار می کند.
8-نسبت به احساست خود و دیگران آگاه و مطلع است.
9-در موقع لزوم با دیگران ابراز همدلی و همدردی می کند.
10-در مواجهه با فشار روانی انعطاف نشان می دهد.
11-خود برانگیختگی بالایی دارد.
12-در مشاغل فروشندگی موفق تر هستند.
13-می توانند رفتار دیگران را تحت تاثیر قرار دهند.
هیجانات منفی مانند خشم ،ترس و ناکامی را کنترل و جهت مثبت به آن می دهد.
تفاوت های فردی دیگران را به خوبی تحمل می کند (دادستان، 1378).
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 10 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 145 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 52 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
هوش هیجانی
2-2-2-1. مفهوم هوش
پس از گذشت سال ها از سلطه بهره هوشی(IQ) بر جوانب مختلف زندگی، اکنون از اهمیت آن به عنوان تنها عامل موفقیت کاسته شده است. هر چند که مفهوم هوش ممکن است در نزد افراد مختلف معانی متفاوتی داشته باشد، با این حال وقتی صحبت از هوش به میان می آید، بلافاصله نوعی توانایی ذهنی درباره انسان تداعی می شود. اگر چه در میان تعدادی از دانش آموزان، تفاوت های فراوانی یافت می شود، اما وقتی صحبت از موفقیت تبعضی از آنان و عدم پیشرفت تعدادی دیگر به میان می آید، مهمترین چیزی که به ذهن می رسد تفاوت هوشی آنان است حال آن که در گذشته این تفاوت تماماً به بهره هوشی نسبت داده می شد و فردی موفّق قلمداد می گردید که دارای بهره هوشی بالایی می بود. اکنون بهره هوشی بالا به تنهایی ارزش قلمداد نمی شود؛ چرا که تنها 20 % از موفقیت را در بر می گیرد حال آن که 80 % از موفقیت به هوش هیجانی و هوش معنوی نسبت داده شده است. بنابراین، امروزه روانشناسان توجه ویژه ای به این قابلیت و نقش آن در زندگی نموده اند و هر روز بر اهمیت و نقش آن به عنوان عاملی تأثیر گذار بر موفقیت در جوانب مختلف زندگی افزوده می شود(گلمن[1]، 1995).
امروزه همگی ما بر این باوریم که میزان توانایی ذهنی فرد یعنی آن چه که ما به عنوان هوش می شناسیم و مقدار آن را توسط تست های هوش می سنجیم. البته باید توجه داشت که هیچ تضمینی برای موفقیت و خوشبختی فرد وجود ندارد. تا چند سال اخیر روانشناسان پاسخ روشنی برای این سؤال که چه عاملی می تواند تا حد زیادی موفقیت و خوشبختی فرد را پیش بینی کند، نداشتند. پس از تحقیقات زیاد معلوم شد که توانایی احساسی فرد، نه تنها مهمتر از توانایی ذهنی او است، بلکه نقش بسزایی نیز در موفقیت، کار، روابط با دیگران و حتی سلامت جسمی فرد دارد )گلمن، 1998 ؛ کاپلان،1993).
2-2-2-2. تعریف هوش
در روان شناسی تعریف واحدی از هوش وجود ندارد. هوش مجموعه ای از توانمندی ها و توانایی هاست. در بهره هوشی، استدلال ها، تجزیه و تحلیل و نیز استفاده از مهارت های کلامی متجلی می شود.از سوی دیگر کسانی که توانایی طراحی دارند، انسان هایی هوشمند هستند.در این میان وقتی از واژه توجه صحبت می شود، این واژه با هوش و انسان های هوشمند ارتباط پیدا می کند که از توجه بالایی برخوردارند.
عامل دیگر حافظه است که از مصادیق توانمندی هاست.بحث بهره هوشی نخستین بار در ایالات متحده و فرانسه مطرح شد. دیری نپایید که مشکلات بهره هوشی، خود را نشان داد که یکی از آن ها مربوط به حوزه های فرهنگی بود.نقدی که به تست های بهره هوشی شد این بود که از لحاظ فرهنگی نمی تواند پاسخگو باشد.عامل دیگر این که تست ها در مورد قدرت استنتاج، کاربرد داشتند ولی در مورد خلاقیت، نوآوری و ابتکار کاملاًعاجز بودند(نوشین، 1388).
"بینه" هوش را توانایی فرد در قضاوت، ادراک و استدلال تعریف می کنند.از نظر "دیوید وکسلر"، هوش عبارت است از توانایی کلی و جامع در فرد که باعث تفکر منطقی، فعالیت هدفمند و سازگاری با محیط می شود. به نظر پیاژه، هوش نتیجه تأثیر متقابل فرد با محیط است و اگر این رابطه متقابل به صورت متعادل صورت گیرد، موجب توانایی سازگاری فرد با محیط و پیشرفت هوشی می شود. با توجه به نظرات مختلف می توان هوش را استعداد آموختن و مورد استفاده قرار دادن این آموخته ها در سازگاری با وضعیت های تازه و حل مسایل جدید دانست. به عبارت دیگر هوش قابلیت تغییر یا انعطاف در سازگاری است( راست منش،1389).
ترمن، هوش را ظرفیت فرد در تفکر انتزاعی می داند و پیرامون تعریف خود می نویسد فرد به همان نسبتی که قادر به تفکر انتزاعی است، هوشمند نیز است) شامرادلو،1383، مه یر و سالووی،1997).
به طور کلی در تعریف واژه هوش اتفاق نظر میان روانشناسان وجود ندارد. تعریف دقیق هوش بسیار دشوار و اغلب مورد نزاع متخصصان است. امروزه، روانشناسان معتقدند که هوش، مجموعه توانایی های یک فرد محسوب می شود که توسط آن، فرد چیزی را می فهمد و به طور منطقی می اندیشد و رفتار می کند. با این حال عناصری از هوش وجود دارد که مورد توافق غالب پژوهشگران است. گیج و برلاینر ( 1992 )[2] ، این عناصر را به سه دسته زیر تقسیم نموده اند:
1- توانایی پرداختن به امور انتزاعی: افراد با هوش با امور انتزاعی (اندیشه ها، نمادها و مفاهیم) سر و کار
دارند تا عینی (ابزارهای مکانیکی، فعالیتهای حسی)
2- توانایی حل کردن مسایل: توانایی پرداختن به موقعیت های جدید، نه فقط دادن پاسخ های از قبل آموخته شده به موقعیت های آشنا.
3- توانایی یادگیری: به ویژه توانایی یادگیری انتزاعیات از جمله انتزاعیات موجود در کلمات و سایر نمادها و نیز توانایی استفاده از آن ها (سیف،1386).
به عبارتی هوش را می توان توانایی شخص برای تفکر و عملکرد منطقی و معقول تعریف کرد. در اکثر آزمون های هوش، پس از پانزده سالگی پیشرفتی در میزان هوش مشاهده نمی شود، اما سنی که رشد هوش متوقف می گردد بستگی به نوع آزمون مورد استفاده دارد. در اوایل دوران بزرگسالی هوش ثابت به نظرمی رسد، اما نزول حقیقی دارد که نخستین بار در حدود سی و پنج سالگی کشف می گردد و پس از آن کاهش می یابد ولی به طور مستمر مشاهده می شود (پورافکاری، 1386).
برای تعریف هوش کوشش های زیادی به عمل آمده است. یکی از قدیمی ترین تعریف ها توسط بینه و سیمون (1916 ) ، به این صورت مطرح شده است: قضاوت و به عبارت دیگر، عقل سلیم، شعور عملی، ابتکار، استعداد انطباق خود با موقعیت های مختلف، به خوبی قضاوت کردن، به خوبی درک کردن، به خوبی استدلال کردن؛ این ها فعالیت های اساسی هوش به شمار می روند.
در زندگی روزمره اغلب با افرادی برخورد می کنیم که با وجود یکسان بودن در هوش شناختی، در موفقیت، کار، تحصیل، محیط خانواده و قدرت رهبری با یکدیگر تفاوت دارند. محققان نشان داده اند که بهره هوشی به تنهایی نمی تواند تضمین کافی برای کسب سلامتی، تحصیل، و رضایت فرد باشد بلکه عامل مؤثر دیگری تحت عنوان هوش هیجانی [3]می بایست مورد توجه و بررسی قرار گیرد.
2-2-2-3. انواع هوش
در حوزه روانشناسی و علوم رفتاری معمولاً باور بر این است که هوش موجودیتی منفرد است که به ارث می رسد و انسان ها مانند لوح سفیدی هستند که هر چیزی را در صورتی که به شیوه ای مناسب ارایه شود، می توان به آن ها آموزش داد. تحقیقات اخیر نشان می دهد که عکس این مسأله صادق است و هوش های چندگانه وجود دارد که کاملاً از یکدیگر مستقل هستند. در میان تحقیقاتی که انواع مختلف هوش را کشف کرده اند، هوارد گاردنر (1975)، پیشقدم کار بر روی هوش های چندگانه بود .
[1] - Golman
[2] - Gij & Berlayner
[3] Emotional Intelligence-
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 13 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 62 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 36 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
هیجان
ملاحظات فلسفی درباره هیجان وشناخت درفرهنگ غرب،سابقه ای دوهزارساله دارد (مایر[1]،2001). ازلحاظ تاریخی،هیجان همیشه از جایگاهی درپس شناخت برخوداربوده است. بسیاری از فلاسفه و روان شناسان،هیجان وشناخت را دارای اهداف متضادی تلقی می کردند (برای مثال،شافر[2]،گیل مر[3]،شوئن [4]،1940؛ به نقل از سالووی [5]و همکاران،2000) و به اعتقادآنها هیجان ذهن ما را با اطلاعات غلط تیره می سازد، در صورتی که شناخت اطلاعات صحیح را برای ما به ارمغان می اورد، در نتیجه آنها به شناخت مباهات می کردند و به هیجان به عنوان یک عنصر مخرب طبیعت انسان می نگریستند.این دیدگاه سنتی که احساس دشمن خرد است علت بی توجهی به هیجان ها در روان شناسی بود. برای مثال به اعتقاد افلاطون، عاطفه ساختار ابتدایی و جنبه حیوانی طبیعت انسان است و با استدلال درتعارض قرار می گیرد (سیاروچی[6]،فورگاس[7] و مایر،2001). درعصر رواقیون نیز این اعتقاد وجود داشت که هیجان بیماری روح است. روان شناسی معاصر ازاین دیدگاه که استدلال بر هیجان برتری دارد دوری جست و بر نقش کارکردی هیجان ها تاکید ورزید. این تعییر دیدگاه از فلسفه هیوم [8] (1739) و مشاهدات کردار شناسی[9] داروین[10] نشات گرفت. هیوم معتقد بود که تکانهای هیجانی کلیه اعمال انسان را برمی انگیزاند. فروید[11] (1923) نیز بر تقدم نهاد[12]، جایگاه هیجانی خود و انرژی روانی تاکید واعتقاد داشت که سایرجنبه های خود از مشقات آن هستند. فروید، استدلال رادر خدمت هیجان می دانست. داروین نسبت به ماهیت انطباقی هیجان وتظاهر هیجانی چشم انداز تازه ای گشود و اهداف کارکردی هیجان را مورد توجه قرار دارد (سالووی و همکاران،2000). از سال های 1980 به بعد که محققان به کارکردهای هیجان و پیوند بین هوش وهیجان پرداختند (جردن[13] و همکاران ،2002). اخیرا بر کارکردهای انطباقی هیجان ها تاکید بسیار شده است. در واقع هیجان ها نوعی سازگاری با مسایل محیط کنونی انسان هستند (کلتنر وگراس[14]،1999 ). هیجان ها، فرد را برای ایجاد پاسخ های سریع حرکتی آماده می سازند و به وی کمک میکنند تا با یک رویکرد شناختی مناسب، سازگاری سودمندی را از خود بروز دهد و نیز به طور انعطاف پذیر، رفتارهای اجتماعی پیچیده را نمایان سازد. اگر چه هیجان ها ممکن است در رفتار انطباقی دخیل باشند ولی پاسخ دهی هیجانی بهینه، وقتی حاصل می شود که افراد بدانند هیجاناتشانن را چگونه تنظیم، تجربه و ابراز نمایند ، ونیز یاد بگیرد چگونه و چه وقت برای شکل دهی هیجان مورد نیاز اقدام کنند(سالووی،2002). آدولفر و داماسیو[15] (2001) بر این اعتقادند که پردازش عاطفی ، شکل پیچیده تر و عالی ترپردازش اطلاعات شناختی می باشد و کسب شناختهای عالی تر، مستلزم راهنمایی فراهم شده از طریق پردازش عاطفی می باشد(امام زاده ،1384).
به طور خلاصه می توان تاریخچه مطالعات روان شناختی در حوزه رابط هوش و هیجان را از سال 1900به بعد به 5 دوره زمانی تقسیم کرد:
1) از 1900 تا1969،در این زمان مطالعه روان شناختی هوش و هیجان نسبتا مجزا صورت گرفت
2) از 1970تا1989،دوره تاکید روان شناسان بر نحوه تاثیر هیجان وتفکر بر یکدیگر
3)از 1990تا1993، ظهور مفهوم هوش هیجانی
4) از1994تا1997،دوره عمومیت یافتن مفهوم هوش هیجانی
5) از1998تاکنون،که تحقیقات همچنان ادامه دارد(مایر،2001).
به طور کلی، امروزه با ظهورو رشد دیدگاههای جدید در حوزه هیجان و شناخت و به خصوص ظهور مفهوم هوش هیجانی، اکثرمحققان پذیرفته اند که هیجان ها نه تنها تداخلی با سایر ظرفیت های شناختی ندارد، بلکه حتی آنها را افزایش هم می دهند. در هوش عاطفی مغز و قلب یا هوش و عاطفه به صورتی یگانه و منحصر به فرد با یکدیگر ترکیب گردیده اند (سیاروچی ، فورگاس و مایر، ترجمه ی امام زاده،2005).بنا به گفته ی تامکینز(1962) : استدلال بدون عاطفه، ناتوان؛ وعاطفه بدون استدلال، نابینا خواهد بود (سالووی و همکاران،2000).
2-2-1) تاریخچه ی هوش هیجانی
مفهوم هوش، تارخچی طولانی دارد، شاید به اندازه ی خود انسان قدمت داشته باشد. حتی قدیمی ترین داستان های مکتوب در تاریخ بشری، مثل حماسی ی گیلگمس[16]، بعضی قهرمانان داستان را "عاقل" و بعضی دیگر را برای اینکه مودب باشیم، کمتر عاقل توصیف کرده اند (گنجی ،1387).
هوشبهر[17]، نمره ای است که از یکی از چندین تست متفاوت که برای اندازه گیری هوش وجود دارد حاصل می شود-زمانی که روان شناسان فکرکردن در مورد هوش را آغاز کردند، توجه آنها روی جنبه های شناختی هوش مثل حافظه وحل مسئله متمرکز بود- در حالیکه مفهوم هوش شناختی بسیار محدوداست، چرا که بعضی از مردم ازنظر تحصیلات دانشگاهی با استعداد هستند اما درعین حال ازنظر اجتماعی و روابط بین فردی فاقد مهارت های لازم هستند (سرات[18]،2009). آلفرد بینه روان شناس فرانسوی، پیشروی جنبش اندازه گیری هوش بود. قبل از 1920، رابرت ثرندایک[19]، اصطلاح "هوش اجتماعی " را برای توصیف توانایی درک و مدیریت دیگران به کار برد. ریشه های هوش هیجانی در همین مفهوم هوش اجتماعی ثرندایک قرار می گیرد. در سال1940، دیدوید وکسلر[20]، هوش را به عنوان ظرفیت کلی فرد برای عمل هدفمندانه ، تفکر منطقی و برخورد موثر با محیط خود تعریف کرد (سرات،2009 ). و کسلر مبتکر تست هوش بزرگسالان وکسلر( WAIS) به دو نوع هوش کلامی و غیر کلامی اشاره کرده است، عناصر غیر کلامی شامل عوامل اجتماعی، شخصی و انفعالی می شود، او بعد ها این فرضیه را مطرح کرد که آن برای پیش بینی توانایی شخص برای موفقیت در زندگی شرط اساسی است (وکسلر[21]،1940،به نقل از استیز وبراون،2004).
بعداز آن، در1983، هوارد گاردنر[22]،هوش های چند گانه را بیان کرد(سرات،2009). آغازپژوهش ها در زمینه هوش هیجانی ریشه در دیدگاه وکسلر در باره "جنبه های غیر عقلانی هوش عمومی" دارد که در سال 1940 بیان گردید (بار-ان،1997). مفهوم هوش هیجانی برای اولین بار توسط وین لئون پین[23] (1985) در پایان نامه دکتری وی،تدوین شد. به اعتقاد او هوش هیجانی توانایی است که رابط ی خلاق با ترس، درد تمایل دارد. انطباق شخص با محیط پیرامونش هم از عناصر شناختی و هم از عناصرغیر شناختی تشکیل می شود، عناصرغیر شناختی هوش شامل هیجان، و عوامل شخصی واجتماعی است، که برای موفقعیت فرد در زندگی ضروری هستند (دانکیو[24]،2010).
[1] Mayer
[2]Schaffer,D.R
[3]Gilmer,N
[4]Schocn,M
[5] Salovey
[6]Ciarrochi.j
[7]Forgas.j.p
[8]Hume.D
[9]Ethological
[10]Darwin,C
[11]Freud,Z
[12]Id
[13] Jordan
[14]Gross
[15]Adolphs&Damasi
[16]Gilgamesh
[17]Intellingcnce quotient
[18]Serrat
[19]Thorndikc
[20]Wechsler
[21]Wechsler
[22]Howard Gardner
[23]Paync,W.L
[24]Danciu,E