دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 16 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 33 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 27 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
اهمیت زیبایی شناختی و محیط از دیدگاه اسلام و قرآن
سپاس خدای را که تجلیات جمالش بر هستی از ملک و ملکوت سایه افکنده و فیض جاریش همگان را شامل گشته است. از ازل با سیمای جمال و جلالش هر چه زیباتر جلوه نمود و فیض و نور صفات و اسماء او سراپای هستی را به گلشن سرای محبت و شوق بدل نمود و عارفان را چنان شیفته و شیدای خود نمود که سرور عارفان در جذبه جمالش گفته :" و شقاق الی قربک فی المشتاقین" (مفاتیح الجنان)
در هر موجودی صفات کمال و جمال و جلال و وحدانیتش نمایان است و هر ذره آینهای است صیقلی در مقابل جمال بس جمیل او و هویداگر آن گنج مخفی که دوست داشت بی حجاب شناخته گردد.
در صورت هر چه گشت موجود |
|
بنمود جمال خویش رخسار |
و نیز هوالذی فی السماء اله و فی الارض اله (آشتیانی، 1376،ص55
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد |
|
عشق بیدار شد و آتش به همه عالم زد |
(ابتهاج، 1374، ص146)
جمال و زیبایی با حقیقت ارتباط دارد و جمیل یکی از اسماء حق است. در حدیث آمده است که ان الله جمیل و یحب الجمال یعنی خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد. در حدیثی آمده است کتب الله الاحسان علی کل شیء یعنی خداوند حسن و زیبایی را بر همه چیز نوشته است. (اعوانی، 1375، ص 321)
آگاهی از پدیده زیبایی شناختی قرآن از حیث زبان، سبک وریتم این ایده را نزد ما ژرفا بخشید که متن قرآن پدیده زبانی ویژهای است با زیبایی شناسی منحصر به فرد. (جمعه،ترجمه سیدی،1391،ص19)
پس زیبایی آفرینش الهی در انسان و هستی گشاینده راه عقل برای آگاهی از زیبایی متن قرآن و شکوه آن به مثابه تصویر کمال مطلق در حق و خیر و هنر و در زمان و مکان است و به اعتبار رابطه آن با آدمی رابطهای است که در آفرینش مفاهیم زیبایی و درک طبیعت آن مفاهیم و کارکردها و مقاصد آن و شناخت معیارها و ارزشهای آن سهیماند. پس قرآن مشتمل بر جمال و زیبایی و هم مشتمل بر شکوه و زیبایی است. متن قرآن دارای قدرت زیبایی شناختی نظم دهنده آگاهی زیبایی شناختی در نظام مند کردن زیبایی زندگی بشری ترسیم توازن دقیق در آن است. (جمعه،ترجمه سیدی،1391،ص24)
شرح جمال و جلال خدا در صورت حسی و متافیزیکی آن نیست. وصف خداوند آن گونه که در مصحف مبارک قرآن کریم آمده، اوست که هیچ چیز به او شباهت ندارد، اوست که آفریننده عالم و عالمیان است. صفت جمال یکی ارصفات اوست و با همه زیباییهایی که قابل تصور است متفاوت است. زیبایی او مافوق معقول و محسوس و بالاتر از عقل ماست. او نهایت همه حسنات و اتمام همه کمال است. (روانجو،1376،ص1)
نمونههایی از آیات قرآن که به بحث زیبایی پرداخته است:
خلق السموات و الارض بالحق و صورکم فاحسن صورکم و الیه المصیر.(سوره تغابن، آیه 3)
اوست که آفرید آسمان و زمین را به حق و صورت شما را کشید و این صورتگری را چه زیبا و نیکو انجام داد و همه به سوی او برمیگردند.
انا زینا السماء الدنیا مزینه الکواکب.(سوره صافات، آیه 6)
ما آسمان دنیا را به زیور ستارگان آراسته ایم.
و انزل لکم من السماء ماء فانبتنا به حدائق ذات بهجته.(سوره نمل، آیه 60)
و برای شما از آسمان آبی فرستادیم و به وسیله آن آب باغهایی سرور انگیز و زیبا رویاندیم.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 11 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 788 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 34 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
مدرسه هوشمند چیست؟
در تعریف مدارس هوشمند ایران چنین آمده است: مدارس هوشمند ایران مدارس توسعه یافتهای هستند که برای انتقال مفاهیم سنتی از ابزارهای فناوری اطلاعات و ارتباطات کمک میگیرند. این ابزارها شامل برنامههای رایانهای از جمله بکارگیری نرمافزارهای کاربردی نظیراسلاید (پاورپوینت)، واژه نگار و صفحات گسترده و امکانات اینترنتی است (شیوه نامه اجرایی هوشمندسازی مدارس،1390).
مدرسه هوشمند،مدرسهاى است که درآن روند کلیه فرایندها اعم از مدیریت ، نظارت ، کنترل ، یاددهی-یادگیری ، منابع آموزشی و کمک آموزشی ، ارزشیابی ، اسناد و امور دفتری ، ارتباطات و مبانی توسعه آنها ، مبتنی بر فاوا[1] و جهت بهبود نظام آموزشی و تربیتی پژوهش محورطراحی شده است.
در مدارس هوشمند، کامپیوتر جایگزین تخته سیاه و سی.دی جای دفتر مشق را میگیرد. دانشآموزان میتوانند از طریق اینترنت اطلاعات بسیاری درباره هر موضوع که بخواهند به دست آورند. در این سیستم، معلم و شاگرد هر دو تولید محتوای الکترونیکی و درس را بصورت سی.دی ارائه میکنند.
در مدارس هوشمند آموزش منحصر به معلم نیست، بلکه یاددهی و یادگیری کاملاً تعاملی است و دانشآموزان نقش اساسی در آموختن مباحث علمی دارند. در مدارس هوشمند، دبیران با استفاده از محتوای درسی الکترونیکی موجب تفهیم بهتر مطالب درسی و صرفهجویی در وقت میشوند و دانشآموزان هم این فرصت را دارند که توانایی و قابلیتهای خود را آشکار و به تولید محتوا بپردازند. در این گونه مدارس، کسب موفقیت دست یافتنی است و میزان آن به تلاش و پیگیری دانشآموزان و هدایت صحیح و جهتدار بستگی دارد. در این روش روح پژوهش و جستوجوگری قطعاً جایگزین روحیه بیهدف دانشآموزان خواهد شد. در این سیستم، رکن اصلی برای هرگونه تغییر، تغییر در فکر است و ابزار و امکانات تنها وسیلهای برای جامه عمل پوشاندن به افکار هستند (شیوه نامه اجرایی هوشمندسازی مدارس،1390).
2-14: هدف از ایجاد مدارس هوشمند چیست؟
اهداف، مقاصد مورد انتظار در دورههای زمانی بلند مدت میباشند. اهداف مدارس هوشمند به نحوی تبیین شدهاند که در راستای اهداف اداره کل آموزش و پرورش بوده، مسیر را برای نیل به این هموار سازند. همچنین اهداف مدارس هوشمند در راستای چشمانداز مدارس هوشمند تدوین گردیده است تا نیل به این اهداف، رسیدن به چشمانداز را ممکنتر سازد . این اهداف عبارتند از (جلالی و همکاران، 1388):
تربیت دانشآموزان فاخر برای ورود به میدانهای بینالمللی با تکیه بر هویت ایرانی- اسلامی.
[1] - فناوری اطلاعات و ارتباطات
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 11 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 152 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 67 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
معنی درمانی:
در شهر وین ، پایتخت اتریش و در قاره اروپا سه مکتب روانشناسی بنیاد گذاشته شده است . مکتب روانکاوی فروید ، مکتب روانشناسی فردی آدلر و مکتب معنا درمانی فرانکل . فرانکل بنیان گذار مکتب معنا درمانی لوگوتراپی در بیست و ششم مارس سال 1905 در وین متولد و در دوم سپتامبر سال 1997 در سن 92 سالگی در همان شهر در گذشت . آلمانی ها ، فرانکل را در سن 37سالگی دستگیر کردند و به اردوگاه وحشتناکی منتقل کردند . در اردوگاه که همه چیز را از او گرفته بودنداین شیوه تفکر در فرانکل بوجود آمد که می گفت .مهم آن نیست که من چه می خواهم باشم ، مهم آن است که من چه کسی باید باشم . در ارتباط با مفهوم بودن برای او سؤال انسان بودن مطرح شد . او معتقد بود که انسان بودن ، یعنی مسئول بودن ، تصمیم گیرنده ، موضع گیرنده و ارزشیابی کننده بودن . ازابتدا مفاهیمی چون : زندگی ، روح و معنا ذهن فرانکل را به خود مشغول کرد . به عقیده او، ما انسان ها سؤال کننده نیستیم ، جواب دهنده هستیم . ما باید به سؤال هایی که زندگی از ما می کند با آزادی احساس مسئولیت کامل جواب دهیم . در انتخاب جوابی که انسان به سرنوشت خود می دهد و انتخاب نگرشی که در مقابل سرنوشت خود بر گزیند، آزاد است . در نتیجه مسئول جوابی است که به سرنوشت می دهد و مسئول شیوه تفکر و نگرش ی است که انتخاب می کند .انسان باید پاسخی بدهد که در شأن انسان است فرانکل روزی به شاگردان خودگفت من معنای زندگی خود را در این می بینم که به دیگران کمک کنم تا آنها در زندگی خویش معنا بیابند او همیشه با انسان هایی روبرو می شد که پرسش هایی در باره معنای مطرح می کردند. فرانکل معتقد بود مشکل انسانامروز بی معنی زندگی بودن زندگی ، خلا وجودی و ناکامی وجودی است. انسانی معنا خواه است معنا خواهی قویترین نیرودر انسان است. معنا چشمه ای است که هرگز خشک نمی شود . اما طراوت انسان بودن آن خشک می شود(هدایتی ،1385 )
اصول معنا درمانی:
فرانکل سه قانون بنیادی را در معنا درمانی مطرح می کند :
1:معنا در زندگی وجود دارد و آن را می توان جستجو و کشف کرد . اما انسان نمی تواند معنا را به دلخواه بوجود
آورد و آن را در افکارش بسازد . انسان جستجو کننده معناست و نه بوجود آورنده آن .
2:معنا وسیله ای برای کامروایی انگیزه ها و یا دستاویزی برای رسیدن به هدف نیست . تحقق معنا خود هدف
است.
3:علت بیماریها و اختلالات روانی بی معنایی زندگی است . کار وفعالیت زیاد باعث بیماری روانی نمی شود ، بلکه علت بیماری بی معنا بودن زندگی است )کوهی ،1388 )
نظریه معنی درمانی( لوگوتراپی [1]) ویکتور فرانکل:
ریشه های معنی درمانی به نوعی به کارهای آلفرد آدلربر می گردد. آدلر[2] اولین روانشناسی است که در مورد معنا در زندگی به بحث پرداخت. او در سال 1931 کتاب معنای زندگی را نوشت. فرانکل رهبر اصلی معنا درمانی و رولو می از بزرگان هستی گرایی به خاطر وارد کردن این مبحث به روانشناسی نسبت بهآدلر ابراز دین کرده اند. فرانکل بنیانگذار مکتب معنا درمانی در بیست و ششم مارس سال(1905)در وین متولددر دوم سپتامبر 1997 در سن 92 سالگی در همان شهر درگذشت. به هر حال ریشه معنا درمانی به کوششهای اولیه فرانکل برای یافتن معنا در زندگی خودش بر می گردد.( نیلسون[3].2001؛ ترجمه: بهفر ، 1384 (لوگوتراپی روشی است که در آن بیمار در جهتی راهنمایی می شود که معنی زندگی خود را بیابد.بنابراین اصول لوگوتراپی تلاش برای یافتن معنی در زندگی است که اساسی ترین نیروی محرکه هر فرد در دوران زندگی اوست به طور کلی در این روش درمانی فرد « فرد روان نژند اندیشه زاد » هدایت می گردد تا معنا و منظور زندگی خویش را دریابد. از آنجا که جستجوی معنا وظیفه ای مبارزه جویانه است تنش درونی فرد را افزایش می دهد و او را به تلاش برای آنچه باید به دست آورد وا می دارد . این سطح از تنش نه تنها در جریان درمان اختلال ایجاد نمی کند بلکه برای رهایی فرد از احساس دلتنگی ، بی دردی وغلبه بر « خلاء وجودی » لازم است تکاپوی حاصل از تنش معناجویی ، یاس انسان روان نژند رابه احساس موفقیت و امید مبدل سازد( رحیمیان 1385. )
[1] : Loggotrap
[2] :Adler
[3] :Nilson.J
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 30 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 31 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 24 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
نور
انسان که خود آفریده نور است، بقا و سلامت جسمی و روانی و اخلاقی اش نیز در گرو نور میباشد.
"الله نور السموات والارض" به نظر میرسد که اصل و مبدا اصلی هستی و پیدایش کائنات بر پایه و اساس نور است. روشن است که هستی و بقاء بشریت و ارتقا و دوام کیفیت زندگی اکثر انسانها در گرو نگاه کردن دیدن است و لازمه دیدن همانا نور میباشد. بینایی مهم ترین حس انتقالی درمیان پنج هواس دیگر انسان است، ولی در ادراک زیبایی شناختی و برداشت احساس خوب که توسط بینایی به مغز منتقل میشود و چشم تصاویر را میگیرد و ادراکات به وسیله نور در سیستم عصبی مغز انجام میگیرد، عوامل و عناصر دیگری نیز تاثیر گذار هستند. دراین میان نقش نور که تمام خلقت و معجزه هستی برآن است از اهمیت ویژهای برخوردار است(نایبی،1386،ص 65).
روزنه عنصری است که به مکان جان میبخشد، چرا که اساس و پایه هر زندگی کنش و واکنش با محیط است. برای اینکه یک فضا حالت زندان را نداشته باشد. بایستی منافذی برای استفاده از نور طبیعی را دارا باشد و از طرفی دنیای درون را به بیرون ربط دهد. باید در طراحی سعی شود حتی الامکان از نور طبیعی استفاده گردد. یکنواختی روشنایی را میتوان با پنجرههای بلند، با سرپنجره پیشرفته در زیر طراز سقف، رنگهای روشن دیوار و سقف و عمق کم اتاق و پرده ایجاد کرد. پرده برای کاهش تابش اضافی باید به کار رود(محققی، 1366،ص 199).
نور سفیدی و روشنایی و تداعی هر چه آرام بخش و نیکوست را با خود به همراه میآورد. یکی از عوامل بسیار مهمی که سبب میشود انسان با قرار گرفتن در برخی از فضاها و مکانها احساس شادی و شعف کند و بیشترین لذت را از بودن و ماندن در آن محیط ببرد و با بالعکس در فضاها و مکانهایی غمگین دل مرده افسرده و بیقرار شود با اصل مهم نور و نورپردازی ارتباط دارد(نایبی،1386،ص 65).
به جز در سرزمینهای آفتابی که ممکن است جلوگیری از نور و حرارت بسیار زیاد، ضروری باشد، پنجرهها باید حداقل امکان بزرگ و تعداد آنها زیاد باشد و نیز تعداد آنها باید تا زیر سقف برسد. زیرا از بالای پنجره نور بیشتری میتابد تا از پایین آن. اگر تنها یک یا دو تا از دیوارها مشرف به خارج و بقیه داخلی باشند بهتر از دیوارهای داخلی را از شیشه بسازیم. در صورت امکان میتوان در یک طرف اتاق پنجره بزرگی فراهم کرد که از کف تا سقف امتداد داشته باشد. بدین ترتیب اتاق وسیع تر به نظر میرسد و نیز در شب میتوانیم این پنجرهها را با پردههای بزرگ بپوشانیم و بدین وسیله محیطی دنج و صمیمی ایجاد کنیم. نور گرفتن از دریچههای واقع در سقف غالب، مثلا در ساختمانهای چند طبقه، غیر ممکن است ولی اگر امکان آن وجود داشته باشد باید این دریچهها طوری ساخته شوند که آب نتواند در آنها نفوذ کند و برای جلوگیری از حرارت زیاد بتوان به آنها سایبان زد. ولی سایبانهای سقفی معمولا زشتاند. به علاوه در شب، سطح دریچههای سقفی نور چراغها را خوب منعکس نمیکنند و مانع از این میشوند که نور برق به گونهای مناسب پخش شود. بنابراین روی هم رفته نور گرفتن ازسقف مطلوب نیست.
تامین نور مصنوعی در محل مطالعه کودک یا کتابخانه کودک به هیچ وجه مناسب نیست. زیرا نه تنها خطر آسیب دیدن و آسیب رساندن این گونه چراغها همواره وجود دارد بلکه معمولا استفاده از آنها مستلزم این است که تجهیزات کتابخانه تا حدودی در جای خود ثابت باشند. در حالی که در کتابخانه کودک بهتر است میزها متحرک و جابه جا کردن آنها آسان باشد. نوری که از آن استفاده میکنیم باید به خوبی پخش شود. بهترین نور به وسیله لامپهای متعدد و سقفی تامین میشود. رنگ سقف باید سفید باشد. این لامپها نور کافی را در سرتاسر اتاق منتشر میکنند. بهتر است از چراغهای مهتابی که به سقف یا در قسمت فوقانی دیوارها نصب شوند استفاده نمود. بر خلاف عقیده بعضیها نور مهتابی لزوما سرد و بی روح نیست. باید از نصب چراغهایی که با یک زنجیر و یا میله بلند از سقف آویزان میشوند پرهیز کرد(محققی، 1366،ص 201).
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 11 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 69 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 53 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
نارساخوانی
تاریخچه نارساخوانی
اولین اشاره به اصطلاح نارساخوانی توسط یک پزشک آلمانی به نام "برلین[1]"(1872) صورت گرفت. وی این اصطلاح را برای توصیف یک فرد بزرگسال مبتلا به نارساخوانی اکتسابی به کار برد که در این مورد فرد به دنبال آسیب مغزی[2]، توانایی خواندن خود را از دست داده بود. برلین همچنین بیان کرد: "اگر نقص در خواندن حروف چاپی شدید باشد، آن اختلال نارساخوانی است. در واقع نارساخوانی عضوی از خانواده بزرگ اختلالهای زبانی یا "آفازیا[3]" است که با مشکلاتی مانند اختلال در درک یا تولید زبان بیانی[4] یا هر دو مشخص میشود". مدت کوتاهی پس از کشف برلین، در سال ۱۸۷۷، اصطلاح "کوری کلمات" توسط یک پزشک دیگر به نام کاسمل[5] در توصیف یک بیمار بزرگسال آفازیک[6] که توانایی خواندنش را از دست داده بود، به کار برده شد. کاسمل همچنین معتقد بود که نشانههای فوق مربوط به نقص در ناحیه شکنج زاویهای[7] چپ مغز میباشد (گاردیولا[8] و ۲۰۰۱؛ شیویتز[9]، ۲۰۰۳). شاید نخستین گزارش درباره بیماران مبتلا به کوری کلمات به سال ۱۶۷۶ باز گردد، زمانی که جان اسمیت[10] پزشک آلمانی، افرادی را مشاهده کرد که پس از ضربه[11]، تومور[12] یا صدمه مغزی، توانایی خواندن خود را از دست میدادند، در حالی که پیش از بروز آسیب مغزی چنین توانایی را داشتند؛ چیزی که بعدها به عنوان "ناخوانی اکتسابی[13]" از آن نام بردند (به نقل از شیویتز، ۲۰۰۳). بدین ترتیب شارکوت[14] (۱۸۸۷)، اصطلاح الکسیا را به عنوان فقدان کامل توانایی خواندن تعریف کرد. سرانجام بت من[15] (۱۸۹۰)، الکسیا یا دیسلکسیا را به عنوان شکلی از یادزدودگی کلامی[16] نام برد که در آن فرد مبتلا، حافظه مربوط به معنای قراردادی[17] نمادهای ترسیمی[18] را از دست میدهد.
کار دجرین[19] (1892) در زمینه نارساخوانی بسیار ابتکاری بود. وی علت مشکلات خواندن را مربوط به آسیب در لب آهیانهای و بخشهای میانی و پیشین لب پسسری چپ میدانست. به طور کلی در این زمان به نارساخوانی به طور اساسی به عنوان یک ناتوانی با منشا عصبشناختی نگاه میکردند که از راه یک آسیب مغزی ایجاد میشد، آنچه امروزه به طور معمول به عنوان نارساخوانی اکتسابی نامیده میشد؛ در حالی که نارساخوانی میتواند در طول رشد کودک نیز گسترش یابد؛ بنابراین به منظور کشف نارساخوانی تحولی، وجود پزشکان یا معلمانی که به تحول شناختی کودکان و نوجوانان توجه خاصی داشتند، ضروری به نظر میرسد (به نقل از گاردیولا، 2001).
شروع توجه به نارساخوانی تحولی بیش از یک صد سال قبل در انگلستان رخ داد. در پایان قرن نوزدهم جو علمی در انگلستان که از راه فرهنگ پیشرفته دانشگاهی، کنجکاوی هوشمندانه محققان و منابع غنی انسانی، اقتصادی و حرفهای بزرگ تغذیه میشد، در این زمینه بسیار تحریککننده بود. نارساخوانی تحولی برای اولین بار در یکی از مجلات تخصصی و در میان بیشتر متخصصان به خصوص چشم پزشکان مطرح شد. به این دلیل در طول مراحل اولیه مطالعه نارساخوانی تحولی، این اختلال همواره به عنوان یک اختلال مربوط به سیستم بینایی توصیف میشد. در بیست و یکم دسامبر 1895، یک جراح بینایی اسکاتلندی به نام جیمز هنشل وود[20] مقالهای درباره حافظه دیداری و کوری کلمات منتشر کرد. این مقاله الهام بخش پرینگل مورگان[21]، پزشک، برای توصیف موردی یک پسر 14 ساله باهوشی بود که نمیتوانست خواندن را یاد بگیرد. مورگان این پسر نوجوان را این گونه توصیف کرد: "او همیشه یک پسر باهوش و چابک بود که در هیچ زمینهای مشکل نداشت به جز این که به رغم تلاش بسیار معلمان در مدرسه و حتی در خانه، فقط میتوانست کلمات تک هجایی[22] را بخواند. او در خواندن اشکال و در محاسبات ریاضی عملکرد خوبی داشت. معلمان معتقد بودند که در صورت دریافت آموزش مناسب، او میتواند به یک دانش آموز بسیار موفق در مدرسه تبدیل شود. مورگان بیان کرد: "کوری کلمات" که پیش از این توسط محققان به کار میرفت، در واقع نوعی اختلال تحولی میباشد که ممکن است در کودکانی که از دیگر جهات سالم هستند، نیز بروز کند. مطالعه اختصاصی مورگان در این زمینه آغازگر مرحله تشخیص افراد نارساخوان بود که توسط گروه دیگری از متخصصان چشم پزشک مانند توماس و فیشر[23] (1950) و کالینز و استیفنسون[24] (1907) نیز پیگیری شد. بدین ترتیب بعدها از مورگان به عنوان پدر نارساخوانی یاد شد (به نقل از خسروجاوید، 1387).
[1] Berlin
[2] Brain Lesion
[3] Aphasia
[4] Expressive Language
[5] Kausmal
[6] Aphasic
[7] Angular Gyrus
[8] Guardiola
[9] Shaywitz
[10] Schmidt
[11] Stroke
[12] Tumor
[13] Alexia
[14] Charcot
[15] Bateman
[16] Verbal Amnesia
[17] Conventional Meaning
[18] Graphic Symbols
[19] Dejerin
[20] Hinshelwood
[21] Morgan
[22] Monosyllabic
[23] Thomas & Fisher
[24] Collins & Stephenson
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 11 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 47 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 30 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
ناتواناییهای یادگیری
در ۶ آوریل، ۱۹۶۳ اصطلاح ناتواناییهای یادگیری توسط پروفسور ساموئل کرک و همکاران در جلسهای با حضور والدین و متخصصین در شیکاگو مطرح شد (گیولینی و پیرنالو[1]، ۲۰۰۸)؛ در واقع یکی از مشهورترین افراد در ناتواناییهای یادگیری ساموئل کرک است. کِرک[2] (1963) این اختلال را به عنوان ناتوانی یادگیری نامگذاری میکند و ضمن توصیف مشکلات کودکان، بین کودکان عقبمانده ذهنی و کودکان عقبمانده در یادگیری تمایز قایل میشود (کلب، 1996؛ به نقل از خداپناهی، 1392)، وی بعدها در فعالیت کاری خود به ناتواناییهای زبانی کودکان علاقمند شد و اصطلاح ناتوانی را در طول سخنرانی خود برای گروهی از والدین در اولین کنفرانس انجمن کودکان با ناتواناییهای یادگیری در سال ۱۹۶۳ به کار برد. کرک در این سخنرانی پیشنهاد کرد که ناتوانی یادگیری اصطلاحی است برای اشاره به کودکانی که دارای مشکلاتی در مدرسه هستند، اما نمیتوان آنها را به عنوان افراد دارای اختلال هیجانی یا کمتوان ذهنی در نظر گرفت؛ کرک (1963) بیان کرد: «اصطلاح (ناتوانی یادگیری) را برای توصیف گروهی از کودکانی که اختلالهایی در رشد زبان، گفتار و خواندن دارند، به کار بردهام. در این گروه، کودکانی با معلولیتهای حسی همچون نابینایی یا ناشنوایی را نگنجاندهام، زیرا ما روشهای مدیریت و آموزش ناشنوا و نابینا را داریم، همچنین کودکانی که عقبماندگی ذهنی دارند را در این گروه قرار ندادهام» (به نقل از هالاهان و همکاران، ۲۰۰۵، ترجمه علیزاده و همکاران، ۱۳۹۰).
مفهوم ناتوانی یادگیری از حیطههای مختلفی چون پزشکی، روانشناسی و آموزش و پرورش تاثیر گرفته است. بر این اساس تعریف و تبیین علل آن نیز از مبانی نظری مختلف متاثر شده است، در نتیجه تا کنون تعاریف متفاوتی ارایه شدهاند. علیرغم تفاوتهایی که میان تعاریف جاری وجود دارد اغلب آنها در مواردی که در پی میآیند مشترک هستند:
1- وجود تفاوت معنادار بین سطح پیشرفت واقعی و مورد انتظار
2- وجود مشکل در انجام تکالیف تحصیلی و یادگیری
3- وجود اختلال در فرایندهای روانشناختی پایه
4- شواهدی مبنی بر وجود الگوی متغیر رشد
5- اختلال کارکردی سیستم اعصاب مرکزی
مشکلات یادگیری از کمتوانی ذهنی، اختلالهای هیجانی، فقر محیطی، معلولیتهای حسی یا ناتواناییهای جسمانی ناشی نمیشوند (میین[3]، ۱۹۶۶، به نقل از شکوهی و پرند، ۱۳۸۵). یکی از تعاریف رایج درباره ناتواناییهای یادگیری، تعریفی است که در سال ۱۹۹۷ ارایه شد و توسط دولت فدرال آمریکا در سال ۱۹۹۷ با تغییرات اندک پذیرفته شد و در سال ۲۰۰۴ دوباره تصویب شد (هالاهان و کافمن[4]، ۲۰۰۹، به نقل از حسینخانزاده، ۱۳۹۲): «اصطلاح ناتوانی یادگیری خاص عبارت است از وجود اختلال در یک یا بیشتر از یک فرایند روانشناختی پایه که در درک یا استفاده از زبان شفاهی یا نوشتاری نقش دارند. این اختلال ممکن است در توانایی ناکامل افراد در گوش دادن، فکر کردن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن، هجیکردن، یا انجام محاسبات ریاضی ظاهر گردد». به این تعریف چهار انتقاد اساسی وارد شده است: اول اینکه چگونگی وجود نقص در تواناییهای گوش دادن، تفکر، خواندن، نوشتن، هجیکردن و محاسبات ریاضی مشخص نیست؛ دوم اینکه مفهوم فرایندهای روانشناختی پایه تعریف نشده است؛ سوم اینکه این تعریف جامع نیست زیرا کودکانی را که ناتوانی یادگیری آنها منتج از کمتوانی ذهنی، اختلالهای هیجانی، معلولیتهای حسی، فقر محیطی یا ناتواناییهای جسمانی است مستثنی میکند، در حالی که این تمایز از پشتوانه پژوهشی کافی برخوردار نیست؛ چهارم و شاید مهمترین انتقاد به این تعریف این است که راهبردهای عملی اندکی برای شناسایی افراد با ناتوانی یادگیری پیشنهاد شده است (شکوهی و پرند، ۱۳۸۵).
[1] Guiliani & Pierangelo
[2] Kirk
[3] Meyen
[4] Hallahan & Kauffman
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 23 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 34 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 26 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
تعریف آموزش ضمن خدَمت
انتقال دانستنیها، اطلاعات و مهارتهای مورد نیاز به فرد، به شرطی که در او تغییر ایجاد کند.
تغییر دانستههای کارمندان، چگونگی انجام دادن کار آنها، نگرشهای آنان نسبت به کار یا تعاملات آنها با همکاران یا سرپرستان است.
آموزش ضمن خدمت مجموعه فعالیتهای آموزشی، نیازسنجی و برنامهریزی شده به منظور اصلاح و بالا بردن دانش، مهارتها، نگرشها و رفتارهای اعضای سازمان برای انجام دادن وظایف محولهی سازمانی است.
2-7-1 اهداف آموزش ضمن خدمت
برای آموزش های ضمن خدمت اهداف اولیه ای را به شرح زیر می توان ذکر کرد که البته جهت گیری های کلی آن نشان می دهد و بالطبع اهداف ویژه ی آن در سازمان های مختلف متفاوت خواهد بود:
1- افزایش توانایی حرفه ای و پرورش توانایی های بالقوه برای وظایف و کارهای روزمره
2- آماده کردن کارکنان برای تصدی وظایف و مسؤولیت های جدید
3- ارتقای سطح مهارت های شغلی کارکنان اداری و آموزشی
4- ایجاد رفتار مطلوب و متناسب با ارزش های پایدار جامعه
5- افزایش رضایت شغلی و بهبود روحیه کارکنان
6- ایجاد روحیه همکاری بین کارکنان برای تحقق بخشیدن به اهداف سازمان
7- ایجاد زمینه های استفاده از حداکثر منابع موجود انسانی به منظور دستیابی به اهداف و سیاست های سازمان
8- به هنگام سازی آموزش نیروی انسانی به منظور ارتقای سطح اطلاعاتشان و نیز زمینه های رشد و خلاقیت و نوآوری ها (فتحی واجارگاه،1387). نقش وزارت آموزش و پرورش تأمین آموزش معلمانی است که در طول آموزش ضمن خدمت نیاز دارند که هدف اساسی آموزش ضمن خدمت توانا ساختن افراد است تا در حرفه شان موفق شوند، حرف های بودن را گسترش دهند، خودشان را با تغییرات و موقعیت های جدید در حرفه شان وفق دهند و عملکردهای لازم را در مواجه شدن با احتیاجات دانش آموزان بهبود بخشند و این که برنامه های آموزش ضمن خدمت باید برای رسیدگی به تغییرات رفتاری و برنامه ای که کیفیت آموزش را در مدرسه بهبود می بخشد طراحی می شود (آیسگل آلتون و بیلگ گوک[1]،2010)
2-7-2 ضرورت آموختن ضمن خدمت
ضرورت آموزش ضمن خدمت را میتوان به شرح زیر بیان کرد:
1-وجود تغییرات در سیاستها و برنامهها و خط مشیهای سازمان و لزوم هماهنگ و متناسب سازی افراد با آن.
2- لزوم کسب مهارتهای شغلی برای اشتغال و قبول مسؤولیت در پستها.
3- دگرگونی در نظام اجتماعی و لزوم هماهنگ سازی نیروی انسانی موجود با ارزشهای مطلوب و مورد قبول.
4- ضرورتهای معدود، بنا به مقتضیات مکان و زمان، مانند آموزش تمام کارکنان.
2-7-3 فواید آموزش ضمن خدمت
1-دانش و مهارتهای شغلی را در تمام ردههای سازمانی بهبود میبخشد.
2- جوّ مناسبی برای رشد و ارتباط به وجود میآورد.
3- توانایی یادگیری را در فرد افزایش میدهد.
4- ترس از دست زدن به وظایف جدید را در فرد کاهش میدهد.
5- روحیهی گروهی را بهبود میبخشد.
6- بالندگی سازمانی را گسترش میدهد.
از آنجا که نیروی انسانی مهمترین رکن هر جامعه است، یکی از مهمترین و مؤثرترین راههایی که میتوان از طریق آن به آرمانهای بلند جامعه و اهداف توسعهی پایدار، جامهی عمل پوشاند، آموزش و بهسازی منابع انسانی است.
نقش آموزش و بهسازی در توسعهی همه جانبهی جامعه کاملا روشن است. زیرا برای پیشرفت و حیات و پایداری و رشد هر جامعه، باید به توسعه دست یافت و توسعه نیز باید از ابتدا به دست توانای معلمان، که خود جزئی از نیروی انسانی، به شمار میآیند و کلید پرورش نیروی انسانی آینده را در دست دارند، صورت گیرد (برهمت، 1385).
2-7-4 تاریخچه آموزش ضمن خدمت
آموزش ضمن خدمت: چشم انداز جهانی
آموزش ضمن خدمت در مفهوم سنتی، که به معنای انتقال مجموعه ای از مهارت ها و فنون به شکل استاد- شاگردی است، سابقه ای بسیار طولانی دارد (یونسکو[2]، 1988). آن چه موجبات توجه بنیادی به آموزش ضمن خدمت به مفهوم جدید را ایجاد و تسهیل کرد، گسترده تغییر و تحولاتی بود که دستاوردهای مهمی بخصوص در قلمرو فناوری به همراه داشت. بنابراین می توان نتیجه گرفت که توجه به نارسایی های آموزش ضمن خدمت سنتی و لزوم تجدید ساختار آموزش کارکنان امری است که عموماً با انقلاب صنعتی پا گرفته و پس از آن توسعه یافته است.
علاوه براین، انقلاب علمی و فنی که از اوایل قرن بیستم آغاز شد، تأثیر عظیمی بر تمام ابعاد زندگی اجتماعی گذاشت و تغییر و تحولات عمیقی را در زمینه اقتصاد، فناوری و علوم را به ارمغان آورد. این تغییر و تحولات نیازمند آن بود که آموزش و پرورش به معنای اََََََََََََََََََََََََعم، و آموزش نیروی انسانی به معنی اخص مورد تجدید نظر قرار گیرد. توسعه اقتصادی نیازمند کارگران آموزش دیده بود. با وجود این، آموزش و پرورش در این دوران به طور عمده معطوف به تحصیلات ابتدایی بوده است، زیرا قبل از این شرایط، به کارگرانی که دارای تحصیلات عالی باشند، نیاز اندکی وجود داشت و حتی مشاغل نیز پیچیدگی معاصر را نداشتند. معمولاً صنعتگران بر صنایع حکم فرما بودند و در ممالک توسعه یافته نیز این افراد رموز صنعتی را برای خود حفظ می کردند و آن چه در کوران تجربه آموخته بودند از نسلی به نسل دیگر منتقل می کردند (یونسکو، 1989) طبیعی است در چنین شرایطی تحصیلات رسمی ابتدایی برای ورود به مشاغل کافی بود و آموزش های ضمن خدمت نیز با ماهیت استادی – شاگردی می توانست افراد را با مهارت های مورد نیاز آشنا سازد.
1-Aysegul Altun , Bilge Gok
[2]- UNESCO
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 9 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 64 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 26 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
امیدواری
امید، سال ها در روان شناسی مورد غفلت قرار گرفته بود. با اینکه ایدۀ امید از زمان آغاز خلقت آدمی وجود داشته است، اما بررسی علمی آن در زندگی انسان قدمتی کوتاه دارد و دوران طفولیت خود را می گذراند. امید، مبحث پیچیده ای است که در طول سال های 1950 تا 1960 به شکل رسمی و با رویکرد علمی مورد بررسی قرار گرفت و برخی افراد مانند فرانک و سمینتون[1]، به این نتیجه رسیدند که اگر افکار و هیجان های منفی، منجر به تضعیف سلامتی می شوند، پس می توان فرآیندهای مثبت مانند امید را، به عنوان متغیرهایی برای افزایش سلامتی مورد بررسی قرار داد. در این راستا شواهدی نیز، در حمایت از نقش افزایش ارزیابی و ادراک مثبت از خود، برای کنترل بهزیستی جسمانی و روانی بدست آمد (اسنایدر، 2000). به عنوان مثال، پژوهش ها در روان شناسی مثبت و سایر علوم مرتبط نشان دادند، افرادی که هیجانات مثبت و خوش بینی بیشتری را تجربه کرده باشند، عمر طولانی تری خواهند داشت. همچنین، افراد امیدوار و شادمان روابط اجتماعی قوی تر با دوستان، همسر، همسایگان و بستگان خود دارد. همچنین شواهد پژوهش نشان داد که امید، مانند دارو دارای اثرات بیولوژیک است و می تواند روی کنترل درد و ناتوانی های بیماران تأثیر مثبت داشته باشد. امید و انتظار باعث فعال شدن مدارهای مغزی و آزاد شدن شدن آندروفین و انکفالین[2] و در نتیجه کاهش درد می شود. در وضعیت ضعف جسمانی و درد، درماندگی و ناامیدی در انسان تشدید می شود و در نتیجه، آندروفین و انکفالین کمتر و کلوسیتوکنین بیشتری در بدن آزاد می شود. امید، با ایجاد تغییر در حالات بیولوژی بدن، باعث شکستن این دور باطل می شود و واکنش های زنجیره های درد را تعدیل و در نتیجه موجب بروز احساس خوشایند در انسان می شود. این احساس به نوبۀ خود موجب آزاد شدن آندروفین و انکفالین و کاهش بیشتر درد می شود (اسنایدر و راند[3]، 2005). در همین دوره بود که روان شناسی سلامت هم، شروع به رشد کرد و کم کم روح زمان، نسبت به امید و سازه های مشابه آن، تقویت شد. در همین دوره، بسیاری از محققان در رشته های مختلف (از پرستاری گرفته تا روان شناسی) نظریه هایی در مورد امید ارائه نمودند. این افراد از کار یکدیگر آگاه نبودند، پس یک دیدگاه واحد یا نظریه منسجم وجود نداشت تا در مورد آن تحقیق و بررسی صورت گیرد. اسنایدر نیز، از جمله کسانی بود که به درخواست منینگز این سازه را مورد بررسی علمی قرار داد تا اینکه در سال 1990 نظریه خود تحت عنوان نظریه امید را مطرح کرد و پس از آن، این سازه مورد توجه محققان و متخصصان قرار گرفت (اسنایدر، 2002).
[1]- Franko & seminton
[2]- Endorphins & Enkephalins
[3]- Rand
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 8 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 187 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 73 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
یادگیری سازمانی
تعریف یادگیری سازمانی:
امروزه واژه یادگیری برداشت جدیدی دارد که با مفهوم آن در نظریه های اداری وسازمانی در چند دهه قبل تفاوت دارد، به علت ماهیت پیچیده مسایل امروزی پیشرفت های تکنولوژی، محیط ناپایدار و به ویژه تغییر ارزش های فردی و گروهی، اینک تأکید بر فرآیند نوین توزیع و نشر اطلاعات و دانش درباره مسایل اجتماعی و سازمانی است، به نحوی که اتخاذ راه حل های عملی تر برای بررسی این مسایل و همچنین مشارکت دریافت کننده اطلاعات را در تمامی مراحل تنظیم و اجرای خط مشی ها میسر سازد(برنولاک[1]، 1997؛ به نقل ازجوانمرد و سخایی، 1388). یادگرفتن به معنای تقویت دانایی، به کمک تجربه است که از پیگیری امور به دست می آید. یادگیری به طور مداوم در طی زمان و در مسیر زندگی واقعی به دست می آید و کنترل آن تقریباً دشوار است اما به واسطهی این یادگیری، دانشی پایدار تولید شده و فرد یادگیرنده این توانایی را می یابد که هنگام برخورد با موقعیّت های مختلف، رفتاری اثربخش داشته باشد. یادگیری، خلق و آفرینش معانی و مفاهیم سودمند به دو صورت فردی یا گروهی صورت میپذیرد. یادگیری منجر به خلق دانش ( صریح و ضمنی ) می شود که این دانش، عدم اطمینان و غیر قابل پیش بینی بودن امور و محیط را کاهش می دهد. یادگیری، ابزاری تکنیکی است جهت رسیدن به هدف خاص که عمدتاً افزایش کارایی و اثر بخشی می باشد. یادگیری، قلب تغییر، تحوّل و بهبود سازمانی است و سنگه(1990)، چهار عنصر اقدام، تأمل، ارتباط و تصمیم را عناصر اصلی یادگیری سازمانی میداند(سبحانی نژاد، شهابی و یوز باشی، 1385: 50). یادگیری سازمانی، مفهومی پیچیده و چند بعدی است که از منظر رشته های مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. به دلیل میان رشته ای بودن یادگیری سازمانی، یافتن تعریفی که به طور وسیع مورد پذیرش محققان قرار گیرد، مشکل است. اما همان گونه که سنگه[2] (1997)، خاطر نشان می کند، تقریباً تمامی تعاریف ارائه شده از یادگیری سازمانی دربر گیرندهی دو نوع تغییر "شناختی" و "رفتاری" هستند. جنبه شناختی با مفاهیمی چون کسب دانش، فهم و بینشهای جدید سروکار دارد. در حالی که جنبه رفتاری تغییر به ایجاد تغییر واقعی یا بالقوه در رفتار فرد یادگیرنده اشاره می کند ( دیویس[3]، 2003، به نقل از قربانی زاده،1387 : 30). وست[4]( 1994) و سینوکلا[5] (1994) یادگیری سازمانی را ابزاری می داند که به وسیله آن دانش محافظت می شود، به طوری که افراد دیگر، علاوه بر ایجادکنندگان دانش، نیز می توانند آن را به کارگیرند. از نظر سلیتر و نارور[6] (1995)، یادگیری سازمانی توسعه دانش یا بینش های جدید است که به طور بالقوه می تواند رفتار را تحت تأثیر قرار دهد و این در حالی است که به عقیده برخی فرایند فهمیدن و کسب بینش های جدید در هسته مرکز یادگیری سازمانی قرار دارد. یادگیری سازمانی، ایجاد شرایطی در سازمان است که تک تک افراد آن شرایط و تغییرات به وجود آمده را می پذیرند و از آن به عنوان یک فرایند دائمی استقبال می کنند ( استاتا[7]، 1989، به نقل از قربانی زاده، 1387: 31). از نظر استاتا از طریق تولید بینش، دانش و الگوهای ذهنی مشترک و بر مبنای دانش و تجربه گذشته، حافظه سازمان ایجاد می شود. به نظر فایول و لایلز (1985) یادگیری سازمانی، فرایند بهبود اقدامات از طریق دانش بهتر و شناخت مؤثرتر است. در جای دیگر نیز یادگیری سازمانی را در گرو به اشتراک گذاشتن دانش، باورها و مفروضات در میان افراد و تیمها می داند ( آرجریس، 1990، سبحانی نژاد، شهابی و یوز باشی، 1385: 53). سایمون[8] (1991) یادگیری سازمانی را ؛ رشد بینش و تجدید ساخت دهی و بازنگری موفقیّت آمیز مشکلات سازمانی توسط افراد که نتایج آن در عوامل ساختاری و نتایج سازمان منعکس می شود، تعریف کرده است. از نظر گروین[9] (1993) یادگیری سازمانی فرایندی پیچیده و چند بعدی است که در طول زمان توسعه پیدا می کند و در این فرایند بین کسب دانش و بهبود عملکرد رابطه معنی داری وجود دارد. به عبارت دیگر، یادگیری سازمانی عبارت است از " فرایند بهبود اقدامات از طریق دانش و فهم بهتر ". یادگیری سازمانی فرایند کشف و اصلاح خطا است ( آرجریس، 1977 ؛ آرجریس و شون،1978) و از نظر هوبر[10] (1991)، یک موجود، هنگامی یاد می گیرد که اطّلاعات را پردازش کند و طیفی از رفتار بالقوه اش تغییر یابد. به عبارت دیگر، یادگیری سازمانی، فرایند جمعی اکتساب و خلق شایستگی هاست که روش مدیریت موقعیّت ها را تغییر داده و شرایط را متحوّل می سازد ( کوئینگ[11]، 1994).
[1] - Bernolak
[2] - T sang
[3] -Daiwis
[4] -West
[5] - Sinkula
[6] - Slater & Narver
[7] - Stata
[8] - Simon
[9]- Garvin
[10]- Huber
[11] - Koenig
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 14 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 44 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 39 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
آموزش و پرورش در ایران
سوابق تعلیم و تربیت آدمی نشان می دهد که به علت ناچیز بودن مجموعه ی میراث اجتماعی و ساده بودن ارتباطات انسانی آموزش و پروش به وسیله خانواده ها و بیش تر به صورت غیر عمدی انجام گردیده است. با گسترده شدن دامنه دانش ها و مهارت های بشری و توسعه فرهنگ و تمدن های مختلف افزایش جمعیت تراکم نفوس در شهرها و روستاها رفته رفته نوعی دخالت آگاهانه در جریان انتقال فرهنگ و تمدن به کودک و نوجوانان ضروری شمرده شده و ضمن توجه به تربیت غیر عمدی پدید آمد و سالمندان با توجه به مقاصد معین به پرورش خردسالان پرداختند و برای انجام دادن وظایف تعلیم و تربیت به صورت رسمی و عمدی طبقی ضوابطی به تدریج سازمان های متعددی را ایجاد کردند.
2-4-1 تاریخچه
در سال 1232 هجری شمسی و به دنبال تأسیس دارالفنون اولین بار وزارت خانه های به نام وزارت علوم تأسیس گردید. در سال 1288 هجری شمسی نام وزارت علوم به وزارت معارف اوقاف و صنایع مستظرفه تغییر یافت.
در سال 1317 هجری شمسی وزارت مذکور به نام وزارت فرهنگ خوانده شد. در سال 1343 هجری شمسی بر اساس قانون صرفاً امور آموزش و پرورش پیش دانشگاهی و دانشگاهی به وزارت آموزش و پرورش محول گردید. در سال 1346 هجری شمسی به موجب قانون کلیه امور مربوط به دوره های تحصیلی مربوط به دوره های تحصیلی پیش دانشگاهی به عهده وزارت آموزش و پرورش گذاشته شد. در سال 1366 قانون اهداف و وظایف وزارت آموزش و پرورش در 4 فصل 13 ماده و 9 تبصره تصویب گردید.
سازمان مدارس به سبک جدید در ایران از زمان تأسیس دارالفنون در سال 1228 (ه.ش) تأسیس گردید. در قانون فرهنگ مصوب 1290 (ه.ش) آمده است که مدارس و مکاتب بر چهار نوع مدارس ابتدایی روستایی، مدارس ابتدایی شهری، مدارس متوسطه و مدارس عالی می باشند.
در سال 1313 دوره های تحصیلی ایران شامل دوره ابتدایی (6 سال)، اول متوسطه (3 سال) و دوم متوسطه (3 سال) بوده است.
در قانون سال 1322 (ه.ش) دوره های تحصیلی عبارت بوده است از: آموزش ابتدایی (6 سال) و دوره متوسطه (دو دوره سه ساله که دوره اول عمومی و دوره دوم به بخش نظری و فنی و حرفه ای تقسیم شده است).
از سال 1345 لغایت 1370 شامل دوره های کودکستان (3-2 سال)، دبستان (5 سال)، راهنمایی تحصیلی (3سال)، دوره متوسطه (4 سال) و تحصیلات عالی بر حسب مورد (7-2 سال) بوده است.
از سال 1370 (ه.ش) تا کنون دوره متوسطه عمومی، فنی و حرفه ای به مدت 3 سال و دوره پیش دانشگاهی به مدت یک سال مصوب گردیده است.
2-4-2 جایگاه آموزش در ایران باستان
به گواهی تاریخ، ایرانیان از دیر باز برای خرد و دانش ارزش بسیار قائل بوده اند تا آن جا که در ادعیه و اورادی که از آن زمان ها به جای مانده است، از خداوند خواسته شده است که به آن ها دانش و بینش عطا فرماید.
در گاتها آمده است: «هر مرد و زن و یا پیر و دختر باید در راه دانائی و بینائی خود بکوشد؛ چرا که دانش دیده بیناست و هرکه دانشمند نباشد، کور و ناتوان است.» در این طریق به خصوص برای آموزش و پرورش دختران دستورات و دقت خاص اعمال می شده است و آن ها علاوه بر آموزش های مقدماتی، ادبیات، موسیقی و تحصیلات عالی نظری را نیز پا به پای پسران فرا می گرفته و به درجات عالی دانش نائل می شده اند.
در آموزه های زرتشت یکی از راه های رسیدن به بهشت موعود، «کوشش و کمک به تعلیم و تربیت نوع بشر» عنوان شده است، چرا که به نیروی دانش، شر و ستم، این دو آثار جهل، از جهان رخت بر می بندد.
در ایران باستان هدف از آموزش و پرورش این بود که کودک را معقتد به خدا و متدین بار بیاورند، او را دارای اخلاق نیکو کنند؛ به او پیشینه و هنر بیاموزند و به بهداشت تن متوجه و مأمور سازند.
در زمان هخامنشیان توسعه صنایع و حرف گوناگون و سازمان اداری و تشکیلات وسیع دربار نیاز مبرمی به نیروی انسانی متخصص و کارآمد داشت. به همین لحاظ در صدد بر آمدند علاوه بر آموزش های دینی سایر علوم را در مدارس، مکان هایی سوای خانه و پرستش گاه ها بر پا دارند. با توسعه تعلیم و تربیت مدارس عمومی در نقاط مسکونی، نزدیک محل کسب، بازار و محل زندگی مردم ساخته شد. در این گونه مدارس مدارس آموزش دینی و اخلاقی، (آشنایی با زمینه های اعتقادات مذهبی و چگونگی تعالیم زرتشت)؛ آموزش اداری و کشوری (ارتباطات، روابط عمومی، امور مالی و حسابداری، مقایسات) آموزش نظامی (شناخت و آشنایی با ابزارهای جنگی و کسب مهارت و تسلط در استفاده از آن ها) آموزش سیاسی (دیپلماسی و روش کشور داری)؛ آموزش صنعتی (دانش و صنعت سفال، فلز، بافندگی، چوب، شیشه و کاغذ)؛ آموزش نیرومندی و بهداشت (سواری، تیراندازی، شکار چوگان، کشتی و پلوانی، راهپیمایی، کوه نوردی، دو، شنا و شطرنج) و آموزش هنری (دانش و مکتب موسیقی، پیکرنگاری، پیکر تراشی و منبت کاری) از جمله آموزش های رایج در ایران بود. با توسعه علوم و دانش که در نتیجه توسعه آموزشگاه ها و مدارس دولتی و عمومی از یک سو و حشر و نشر با یونانیان و برقراری رابطه با هندوستان از سوی دیگر صورت گرفت، به تدریج مدارس عالی در ایران پدیدار شد. جلوه بارز این گونه آموزشگاه ها که در آن جا،در سطوح عالیه تدریس و تحقیق می شد، دانشگاه جندی شاپور است که به دستور اردشیر بابکان در قرن سوم میلادی بنیانگذاری شد.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 34 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 82 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 37 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
خودکارآمدی
خودکارآمدی عاملی مهم در نظام سازندۀ شایستگی انسان است. انجام وظایف از سوی افراد مختلف با مهارت های مشابه در موقعیت های متفاوت به صورت ضعیف، متوسط و یا قوی و یا توسط یک فرد در شرایط متفاوت به تغییرات باورهای خودکارامدی آنان وابسته است. به همین دلیل، احساس خودکارآمدی، افراد را قادر می کند تا با استفاده از مهارت ها در برخورد با موانع کارهای فوق العاده ای انجام دهند. عملکرد مؤثر، هم به داشتن مهارت ها و هم به باور در توانایی انجام آن مهارت ها نیازمند است. اداره کردن موقعیت های دائم التغییر، مبهم، غیرقابل پیش بینی و استرس زا، مستلزم داشتن مهارت های چندگانه است (عبداللهی، 1385).
مفهوم خودکارآمدی تاریخچۀ مختصری دارد که از سال 1977 توسط بندورا مطرح شده است. بندورا (1997) یکی از نظریه پردازان یادگیری[1] است که با بکارگیری مفهوم خودکارآمدی سهم بسزایی در فهم ما از نظریه یادگیری- اجتماعی[2] دارد. بندورا سعی کرد روشن نماید که اطلاعات مربوط به عملکردهای ویژه، تجربه جانشینی[3]، حالت های فیزیولوژیایی[4] و متقاعد شدن کلامی[5] توسط دیگران چگونه می توانند خودکارآمدی فرد را تغییر دهند. وی همچنین بر اهمیت مدل سازی[6] در کمک به تطابق کودکان با بزرگسالان و درونی کردن استانداردهای بزرگسالانی که برای کودک مهم هستند، تأکید کرد. به نظر وی، این استانداردها در آینده به صورت عوامل کنترل کنندۀ کودکان درآمده و باعث می شوند که کودکان در رفتارهای خود، از آنها به صورت خود- انتقادی و یا خود-رضامندی استفاده کنند. بندورا معتقد است که در برخی موارد، نتیجۀ کنترل خود، بسیار قوی تر از نتایجی است که محیط خارج می تواند در فرد ایجاد نماید. از نظر وی، چیزی سهمگین تر و ویرانگرتر از خوار شمردن خود وجود ندارد (صدرالسادات و شمس اسفندآبادی، 1380).
بندورا (1986) یک چارچوب نظری توسعه داده است که نقش تفکر خودارجاعی را در هدایت و تغییر عمل برجسته می سازد. مطابق این الگوها، تغییرات رفتار از طریق شیوه های مختلف، همچون رویارویی هدایت شده، الگوپذیری، اقناع سازی[7] (ترغیب) و کاهش اضطراب بدست می آید، این عمل تا حدی شبیه به ابعاد یا قوت بخشیدن انتظارات خودکارآمدی شخص است. همچنین فرض شده است که خودکارآمدی روی انتخاب فعالیت های رفتاری، هزینۀ تلاش و پشتکار در برابر موانع و عملکرد تکلیف تأثیر می گذارد. همچنین، بندورا (1986) خودانعکاسی[8] (خودتأملی) از توانایی منحصر به فرد انسانی را مورد توجه قرار داد، که از این طریق افراد تفکر و رفتارشان را تغییر می دهند. خودکارآمدی شامل ارزیابی فرد از توانایی هایش می شود. باورهای افراد نسبت به توانایی هایشان، روی رفتار به شیوه های مختلف، از جمله روی انتخاب های آنها تأثیر می گذارد و باعث می شود که فرد جریان عمل را دنبال یا قطع کند. افراد به تکالیفی مشغول می شوند که احساس کنند شایستگی اش را دارند و مطمئن هستند که می توانند انجام دهند و از کارهایی که احساس می کنند که نمی توانند انجام دهند یا در آن موفقیت مورد انتظار را بدست نمی آورند، پرهیز می کنند. باورهای خودکارآمدی تعیین می کنند که اشخاص چه مقدار فعالیت و تلاش برای یک فعالیت نیاز دارند، چه مقدار پشتکار و استقامت در روبرو شدن با موانع باید داشته باشند و چگونه در روبرو شدن با موانع از خود انعطاف نشان دهند. همچنین، باورهای خودکارآمدی روی الگوهای تفکر اشخاص و واکنش های عاطفی تأثیر می گذارد. در نتیجۀ این تأثیرات، باورهای خودکارآمدی، تعیین کننده ها و پیش بینی کننده های قوی سطح عملکرد هستند؛ بر پایۀ این دلایل بندورا بحث کرده است که باورهای خودکارآمدی در زندگی افراد نقش کلیدی دارند (به نقل از پاجاریز[9]، 1996).
[1]- Learning
[2]- Social learning theory
[3]- vicarious experiences
[4]- physiological states
[5]- Verbal persuasion
[6]- Modeling
[7]- persuasion
[8]- Self-reflection
[9]- Pajares
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 19 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 133 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 40 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
بهره وری
بهره وری[1] در لغت به به معنای قدرت تولید، بارور بودن و مولّد بودن است. چند سالی است که این واژه در فرهنگ علمی و اداری کشور رایج شده است. لغت بهره وری از نظر ادبی حاصل مصدر است که از واژه ی بهره ور مشتق شده است و کلمه ی بهره ور به استناد فرهنگ فارسی معین به معنای بهره بردن، با فایده بودن، سود بردن و کامیابی معنی شده است. در برخی نوشتارهای تحقیقاتی برای واژه ی بهره وری معادل های دیگری مانند راندمان، بازدهی، قدرت تولید، قابلیت تولید برگزیده شده است(متقی،1384).
در فرهنگ آکسفورد[2]بهره وری چنین تعریف شده است: بهره وری عبارت است از بازدهی و کارآیی درتولید که توسط برخی از روابط بین ستادها و نهادها اندازه گیری می شود . تعریف بهره وری از نظر سازمان بین المللی کار[3] (ILO) عبارت است از: نسبت بازده بر منابع مصرف شده. به عبارت ساده تر بهره وری عبارت است از نسبت مقدار کالا یا خدمت تولید شده به منابع به کار رفته در جریان تولید. آژانس بهره وری اروپا[4] (EPA) نیز بهره وری را این چنین تعریف می کند: بهره وری درجه ی استفاده ی مؤثّر از هر یک از عوامل تولید است. بنابراین بهره وری یک دیدگاه فکری است که همواره سعی دارد آنچه را که در حال حاضر موجود است بهبود بخشد. بهره وری مبتنی بر این عقیده است که انسان می تواند کارها و وظایفش را هر روز بهتر از دیروز به انجام برساند.
مرکز بهره وری ژاپن بهره وری را این گونه تعریف می کند: هدف از بهبود بهره وری به حداکثر رساندن استفاده از منابع نیروی انسانی، تسهیلات و غیره به طریق علمی و با کاهش هزینه های تولید،گسترش بازارها، افزایش اشتغال، کوشش برای افزایش دستمزدهای واقعی و بهبود معیارهای زندگی آن گونه که به نفع کارکنان، مدیران و مصرف کنندگان باشد. هیأت ملّی بهره وری سنگاپور بهره وری را این چنین تعریف می کند: بهره وری عبارت است از یک نگرش فکری که برای رسیدن به بهبود تلاش می کند و به آن دست می یابد و هم چنین سیستم ها و مجموعه ای از فعالیّت ها که آن نگرش را به عمل تبدیل می کند (متقی،1384).
تاریخچه ی بهره وری
به طور رسمی و جدی، نخستین بار بهره وری در مقاله ای توسط فردی به نام کوئیزنی[5]در سال 1766 میلادی در بحث های اقتصادی ظاهر شد . بعد از یک قرن یعنی در سال 1883 آن طور که فرهنگ لغت شناسی لاروس[6] بیان می کند : فردی به نام لیتر[7] بهره وری را این گونه تعریف کرد : "قدرت و توانایی تولید کردن"که در واقع در این جا بهره وری با اشتیاق تولید را بیان می کند.
از اوایل قرن بیستم این واژه معنای دقیق تری بعنوان رابطه بازده "ستانده" و عوامل و وسایل به کار گرفته برای تولید آن بازده (نهاده یاداده) را به دست اورد . ارلی[8] در سال 1900 بهره وری را ارتباط بین بازده و وسایل به کار رفته برای تولید این بازده عنوان کرد(آسترکی،1389).
در سال 1950 سازمان همکاری های اقتصادی اروپایی تعریف کامل تری از بهرهوری به این شرح ارائه داد : بهره وری خارج قسمت بازده به یکی از عوامل تولید است. لذا می توان از بهره وری سرمایه، بهره وری سرمایه گذاری، بهره وری مواد خام ، بسته به این بازده در ارتباط با سرمایه، سرمایه گذاری با مواد خام وغیره مورد بررسی قرار گیرد،نام برد (کاظمی ،1381).
فابریکنت[9] بهره وری را نسبت بین بازده و نهاده تعریف می کند.
کندریو و کریمر[10] تعریف های عملکردی، موضعی و وظیفه ای برای بهره وری عامل منحصر یا منفرد و بهره وری جمعی و کلی عامل ها ارایه می کنند.
کارایی به این معنا می باشد که حجم معیّنی از محصول با کیفیّت عالی،در کمترین زمان و یا کمترین ضایعات و غیره بدست آید. اثر بخشی ناظر است بر این که آیا نتایج به دست آمده یا ستاده منطبق با هدف های مورد انتظار می باشد یا خیر؟ (پوتی،1993،به نقل از آسترکی، 1389).
بهره وری مواد[11]
طبق تعریف فوق بهره وری مواد،نسبت میزان تولیدشده به میزان مواد اولیه مصرف شده است .
بهره وری سرمایه[12]
منظوراز بهره وری سرمایه در واقع همان سرمایه گذاری جهت زمین، ماشین آلات و ساختمان می باشد و بهره وری سرمایه از نسبت میزان تولید به میزان سرمایه ی ثابت به دست می آید.
[1] - Productivity
[2] - Oxford
[3] - International Labour Organization
[4] - European Productivity Agency
[5] - Quesnay
[6] - Larousse
[7] - Litter
[8] - Early
[9] - Fabricant
[10] - Kendrive & Creamer
[11] - Material Productivity Index
[12] - Capital productivity Index
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 17 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 43 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 40 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
اهمال کاری تحصیلی
از نظر تاریخی اهمال کاری براساس دو دیدگاه قابل بررسی است . دیدگاه نخست ، آن را یک پدیده نسبتا" تازه و دیدگاه دوم ، آنرا پدیده تمام زمان ها در نظر می گیرد که در سال های اخیر افزایش یافته است . ( استیل[1] ، 2007 ) .
براساس دیدگاه دوم هزاران سال است که تعلل به عنوان به عقب انداختن کار امروز به فردا ،ایجاد مشکل نموده است . برای مثال حمورابی پادشاه بابل بر پایه قانون 283 به منظور جلوگیری از اهمال کاری قانون مهلت مقرر برای طرح شکایت را به ثبت رسانیده است . رومیان اهمال کاری را واگذاری کار امروز به فردا دانسته اند و در عصر حاضر نیز توماس هابز ، ارزش شخصی هر فرد را در توانایی وی برای مدیریت و استفاده مؤثر از زمان تعریف می کند . ( استیل 2007 ).
باوجود این تنها در سال های اخیر در زمینه های ایجاد و چگونگی درمان آن توجه شده است .
از نظر لغوی واژه ی اهمال کاری معادل تعلل ، سهل انگاری و به تعویق انداختن می باشد . ( الیس ونال ، 1977 به نقل از فرجاد 1382 )
تعاریف
واژه لاتین تعلل،یا اهمال کاری از دو کلمه «پرو[2]» و «کـراسینوس[3]» تشکیل شده است که پرو به معنی جلو و کـراسینوس به معنی فردا می باشد . ( فراری[4] و همکاران ، 1995 ) . فرهنگ نامه کمبریج ( 2003 ) عقب انداختن انجام امری را به دلیل ناخوشایندی یا ملال آوری آن ، تعلل می داند .
اوند ( 1996 ، به نقل از استیل ، 2007 ) . اهمال کاری را به تعویق انداختن عملی به خصوص هنگامی که تعویق بدون دلیل مناسب باشد ، می داند .
الیس وکنوس [5](1997 ) اهمال کاری را تمایل به اجتناب از فعالیت، محول کردن انجام کار به آینده و استفاده از عذر خواهی برای توجیه تأخیر در انجام فعالیت تعریف نموده اند . در تعریف این سازه ، محققان به کاهلی و امروز و فردا کردن در انجام کارهای مهم ( در زمان مورد انتظار ) ، همراه با تجارب ذهنی ناراحت کننده اشاره نموده اند ( سنکال [6]، کاستنر[7] ، والراند[8] ، 1995 )
در واقع اهمال کاری راه فرار از زیستن تا سرحد در لحظات حال است . اهمال کاری در واقع ادامه دادن دیروز و اجتناب از امروز است . تصمیم به تعویق انداختن کاری که می توان در زمان حال نجام داد ، ظاهرا" جانشین قابل قبولی است . برای عملی ساختن آن و این ( دلایل واهی ) امکان را فراهم می آورد که خود را فریب دهیم و فکر کنیم که با انجام ندادن کاری که قصد انجام آن را داشتیم به خودمان دروغ نگفته ایم .
[1] - Steel
[2] - Pro
[3] - Casinos
[4] - Frarri
[5] - Knaus
[6] - Sencal
[7] - Koestner
[8] - Valerand
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 12 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 69 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 39 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
آموزش کارکنان
امروزه جمعیت عظیمی در بخش های صنعتی، دولتی و بازرگانی به کارهای متنوع اشتغال داشته و در راه انجام وظایف محوله به کار مشغول مشغول هستند. روشن است که نمی توان ادعا نمود تمامی آنان ذاتاً از دانش، نگرش و مهارت های لازم برای انجام وظایف خود را دارا هستند. بلکه برای افزایش سطح کیفی کار خود به آموزش احتیاج دارند. از سوی دیگر پیشرفت های علوم و فن آوری، تغییرات زیادی در زمینه های مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی سبب شده که نیاز به آموزش را آشکارتر می سازد ( ابطحی، 1383).
تعریف آموزش
سید جوادین (1391) آموزش فرآیندی است که افراد بر اساس آن دانش و مهارت هایی را جهت تأمین هدفی خاص فرا می گیرند و هدف از به کارگیری فرآیند آموزش بالا بردن توان تفکر و نگرش کارکنان، افزایش بهره وری سازمان و بهبود کیفیت کار می باشد، ضمن آن که بهبود روابط کارکنان و مدیران نیز مد نظر می باشد.
تعریفی دیگر از سید جوادین فرایندی سازمان یافته و قانونمند به منظور اطلاع رسانی به کارکنان و با هدف بهبود بخشیدن و اعتلای توانایی ها، دانش، آگاهی، عادات کاری، گرایش ها و نگرش ها.
رحمانی (1389) آموزش مجموعه کوشش هایی است که مهارت، دانش، نگرش و رفتار اجتماعی افراد را تغییر داده و به ایجاد رفتار مطلوب که با ارزش های پایدار جامعه سنخیت دارد منجر می شود.
آموزش عبارت است از کوشش در جهت بهبود عملکرد فرد در ارتباط با انجام کار و مسایل مربوط به آن ( جزنی، 1385).
منظور از آموزش کوشش هایی است که در جهت ارتقای سطح دانش و آگاهی، مهارت های فنی، حرفه ای و شغلی و همچنین ایجاد رفتار مطلوب در کارکنان یک سازمان به عمل می آید و آنان را آماده انجام وظایف و مسؤولیت های شغلی خود می سازد ( دعایی، 1385).
محمدی (1382) آموزش گسترش نگرش، دانش و مهارت و الگوهای رفتاری مورد نیاز یک فرد برای انجام عملکرد مناسب در یک تکلیف یا شغل معین.
آموزش فرایندی برای نیل به توسعه است، لذا تنها راه تحقق و توسعه همه جانبه جوامع (از جمله ایران) ارتقای سطح علمی و دانش نیروی انسانی کشور بهره گیری از علوم و تکنولوژی است با توجه به تغییرات تکنولوژی و روش های انجام کار، افزایش پیچیدگی سازمانی و تنوع تخصص ها و مشاغل باید وضعیت نیروی انسانی را به طور دائم بر اساس سنجش عملکرد افراد و برنامه ریزی وضعیت پیشرفت آن ها مشخص شود (سید جوادین، 1375). پس می توان گفت یکی از اقدامات زیر بنایی که موجب کارآمدی سازمان می شود ایجاد یا در اختیار قرارگرفتن و توسعه پیوسته سرمایه انسانی از طریق آموزش و بهسازی آن است (عباس زادگان و ترک زاده،1379).
به اعتقاد سولمن (2003)، آموزش، میدانی را برای ارتباط جدید سازمانی، ارزش های جدید، ابزارهای جدید و راهکارهای جدید انجام کار فراهم می کند.
سالازار (2007)، آموزش را به معنای ایجاد تغییر در دانش، مهارت و نگرش افراد، طرز کار و تعامل آنان با سایرین می داند.
در تعریف دیگری که توسط جی سین[1](2008) ارائه شده، استفاده از برنامه های آماده که شایستگی های موجود کارکنان را تقویت و تحصیل دانش، مهارت ها و توانایی های جدید را به نفع بهبود عملکرد کار آسان تر می کند، آموزش نامیده شده است.
از نظر فریر و همکاران[2](2009)، آموزش تجربه ای است مبتنی بر یادگیری که به منظور ایجاد تغییرات نسبتاً ماندگار در فرد صورت می گیرد تا بتواند توانایی خود را برای انجام کار بهبود بخشد.
سید جوادین (1387)، آموزش تجربه ای است مبتنی و یادگیری و منظور ایجاد تغییرات نسبتاً پایدار در فرد، تا او را قادر به انجام کار و بهبود بخشی توانایی ها تغییر مهارت ها، دانش، نگرش و رفتار اجتماعی نماید بنابراین آموزش به مفهوم تغییر دانش، نگرش و تعامل با همکاران است. آموزش مستلزم استفاده از برنامه های پیش بینی شده ای است که شایستگی های موجود در کارکنان را تقویت و موجب کسب دانش، مهارت و توانایی های تازه در فرد می گردد، به گونه ای که بهبود عملکرد شغلی را تسهیل می نماید.
بیشتر سازمان ما منابع فراوان را به آموزش و پیش رفت کارکنان خود اختصاص می دهند. برخی معتقدند آموزش پس از عمل کارمند یابی و استخدام اولین اقدام و به صورت توجیه کارکنان جهت آشنا شدن با مشاغل و سازمان می باشد که به طور مبسوط در فصل جامعه پذیری کارکنان مورد بررسی قرار گرفت در حالی که برخی دیگر آموزش را مجموعه روش هایی می دانند که به وسیله آن بررسی قرار گرفت در حالی که برخی دیگر آموزش را مجموعه روش هایی می دانند که به وسیله آن مهارت های لازم برای انجام دادن کارها را به افراد تازه وارد مستخدمان متناسب نیازشان یاد می دهند. طی چند دهه اخیر آموزش دامنه گسترده ای یافت و فراتر از آموزش مهارت های فنی به آموزش های حرفه ای نیز پرداخته شده از این رو امروزه آموزش به مفهوم یاد دادن شیوه های اصلاحی و تکمیل نیز می باشد تا کارکنان موفق به بهبود کیفیت، پردازش داده ها، مشارکت در تصمیم گیری های تیمی و کار با رایانه گردند. صاجب نظران به طور متوسط 37 ساعت دوره آموزشی را برای هر مستخدمی ضروری می دانند در حالی که در دهه قبل 31 ساعت بوده است.
[1] - G Sin
[2] - Fryer et al
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 3 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 67 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 37 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
شادکامی
شادکامی و شادمانی، از جمله موضوعاتی است که از دیرباز اندیشمندانی نظیر ارسطو، زنون و اگیکور به آن پرداخته اند. ارسطو دست کم به سه نوع شادمانی معتقد است؛ در پایین ترین سطح، عقیدۀ مردم عادی است که شادمانی را معادل موفقیت و کامیابی می دانند و در سطح بالاتر از آن، شادمانی مورد نظر ارسطو یا شادمانی ناشی از معنویت قرار می گیرد (آیزنگ[1]، 1378). بعد از جنگ جهانی دوم تعداد پژوهش های مربوط به شادکامی در جهان افزایش یافت (وینهوون[2]، 1994). در دهه 1960 مؤسسات پژوهش آمریکا، کار خود را در مورد سنجش میزان شادکامی افراد آغاز کردند، این کار به چند پژوهش کلاسیک منجر شد (آرجیل، 2001). در خلال سال های دهه 1970 مطالعات مربوط به شاخص های اجتماعی آمریکا با محوریت بررسی شادی مردم صورت گرفت. کمپل[3] و همکاران (1976) کتاب کیفیت زندگی آمریکایی و اندروز و ویتی[4] شاخص های اجتماعی سلامتی را به رشته تحریر در آوردند که موضوع اصلی آنها میزان و چگونگی شادی مردم آمریکا بود. آلاردت[5] (1976) به بررسی ابعاد رفاه اجتماعی و میزان شادی در کشورهای اسکاندیناوی پرداخت. گلاترز[6] (1991) نیز، پژوهش راجع به کیفیت زندگی در آلمان غربی انجام داد. در استرلیا نیز هدی و ویرینگ[7] (1992) اولین پیمایش بزرگ مقیاس طولی را با عنوان فهم شادی انجام دادند. مجلات روان شناختی نظیر مجله شخصیت و روان شناسی اجتماعی نیز شروع به منتشر نمودن مقالات مربوط به شادی کردند. وینهوون (1994) کتاب سه جلدی همبسته های شادی را منتشر ساخت و در آن به تحلیل تحقیقات انجام گرفته پرداخت. آرجیل در سال 2001، کتاب روان شناسی شادی را منتشر ساخت و در آن به طور تخصصی به تعریف شادی، عوامل مؤثر بر شادی و مرور تحقیقات مربوطه پرداخته است.
تعاریف شادکامی
در تحقیقی که توسط آرجیل و لو (1990) در مورد تعریف شادکامی صورت گرفت، مشخص شد هنگامی که از مردم پرسیده می شود شادکامی چیست؟ آنها دو نوع پاسخ را مطرح می کنند: اول اینکه ممکن است حالات هیجانی مثبت (مانند لذت) را عنوان کنند و دوم، آن را راضی بودن از زندگی به طور کلی و یا در بیشتر جنبه های آن بدانند. بنابراین، به نظر می رسد که شادکامی دو جزء اساسی (عاطفی و شناختی) دارد که بعد عاطفی آن موجب می گردد انسانی که دارای احساس شادکامی است، از نظر دیگران به عنوان فردی بشّاش و سرزنده شناخته شود و در مناسبات اجتماعی نیز بتواند راحت تر با دیگران ارتباط برقرار کند. همچنین از بعد شناختی نیز چنین فردی، نگرش مثبتی نسبت به دنیای پیرامون خود دارد و اتفافات و رویدادهای اطراف خود را با دیدی خوش بینانه می نگرد.
شوارز و استراک[8] (1991) معتقدند که افراد شادکام کسانی هستند که در پردازش اطلاعات در جهت خوش بینی و خوشحالی سوگیری دارند؛ یعنی اطلاعات را طوری پردازش و تفسیر می کنند که به شادمانی آنها منجر شود.
مایرز و داینر[9] (1995) نیز عقیده دارند که شادکامی دارای مؤلفه های عاطفی، اجتماعی و شناختی است. مؤلفۀ عاطفی باعث می شود که فرد همواره از نظر خلقی شاد و خوشحال باشد. مؤلفۀ اجتماعی موجب گسترش روابط اجتماعی با دیگران و افزایش حمایت اجتماعی می شود. مؤلفۀ شناختی موجب می گردد فرد نوعی تفکر و پردازش اطلاعات ویژه خود داشته و وقایع روزمره را طوری تعبیر و تفسیر کند که خوش بینی وی را به دنبال داشته باشد (به نقل از کار، 2004).
به نظر آرجیل، مارتین[10] و لو (1995) سه جزء اساسی شادکامی عبارتند از: هیجان مثبت، رضایت از زندگی و نبود هیجانات منفی از جمله افسردگی و اضطراب. او و همکارانش دریافتند که روابط مثبت با دیگران، هدفمند بودن زندگی، رشد شخصی، دوست داشتن دیگران و طبیعت نیز از اجزای شادکامی به حساب می آیند.
داینر (2002) معتقد است که شادکامی، نوعی ارزشیابی است که فرد از خود و زندگی اش به عمل می آورد و مواردی از قبیل رضایت از زندگی، هیجان و خلق مثبت، فقدان افسردگی و اضطراب را شامل می شود و جنبه های مختلف آن نیز به شکل شناخت ها و عواطف است.
هیلیز[11] و آرجیل (2001) بیان می دارند که شادکامی به عنوان یکی از عوامل مؤثر در به وجود آوردن یک زندگی مطلوب حالتی مطبوع و دلپذیر است که از تجربه هیجان های مثبت و خشنودی از زندگی نشأت می گیرد و از نظر کارکردی اهمیتی دوگانه دارد: از یک طرف احساس مثبتی است که از حس ارضاء و پیروزی حاصل می شود، لذا تجربه های غیرقابل اجتناب ناکامی، ناامیدی و در مجموع عواطف منفی را بی اثر می سازد. از طرف دیگر اشتیاق انسان ها را برای پرداختن به فعالیت های اجتماعی آسان می سازد و طبعاً چنین حالت خوشایندی با فقدان افسردگی، اضطراب، پرخاشگری افراد همراه است.
[1]-Eysenck
[2]- Veenhoven
[3]- Campbell
[4]- Andrews & Withy
[5]- Allardt
[6]- Glatzer
[7]- Heady & Wearing
[8]- Schwarz & Strack
[9]- Myers & Diener
[10]- Martin
[11]- Hilles
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 6 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 76 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 47 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
خودکارآمدی
خودکارآمدی در فرهنگ روانشناسی و روانپزشکی به صورت باورهای شخص در مورد توانایی کنار آمدن با موقعیت های متفاوت معرفی شده است(پورافکاری، 1373).
مفهوم خودکارآمدی از نظریه شناختی – اجتماعی[1] بندورا مشتق شده است که به باورها با قضاوت های فرد نسبت به توانایی های خود در انجام وظایف و مسئولیت ها اشاره دارد، نظریه شناختی اجتماعی مبتنی بر الگوی علی سه جانبه رفتار، محیط و فرد است. این الگو به ارتباط متقابل بین رفتار، اثرات محیطی و عوامل فرد(شناختی، عاطفی و بیولوژیک) که به ادراک فرد برای توصیف کارکردهای شناختی اشاره دارد، تأکید می کند.
بر اساس این نظریه ، فرد در یک نظام علیّت سه جانبه بر انگیــزش و رفتار خود اثر می گذارد. بندورا(1977) اثرات یک بُعدی محیط بر رفتار را که یکی از مفروضه های مهم روانشناسان رفتارگرا بوده، رد می کند. انسانها دارای نوعی نظام خود کنترلی و نیروی خود تنظیمی هستند و توسط آن نظام بر افکار، احساسات و رفتارهای خود کنترل دارند و نقش تعیین کننده ای در سرنوشت خود ایفا می کنند. (عبدالهی، 1385)
یکی از جنبه های مهم کنترل فردی خودکارآمدی است توسط بندورا(1977) مطرح شده است. افراد دارای این ویژگی معتقدند که انجام کارهای مورد نظرشان همراه با موفقیت است(سارافینو، 2002).[2] افرادی که خودکارآمدی کمی دارند احساس می کنند که در اعمال کنترل بر رویدادهای زندگی درمانده و ناتوان اند، آنها معتقدند هر تلاشی که می کنند بیهوده است. هنگامی که آنان با مانعی روبرو می شوند اگر تلاش اولیه شان در رویارویی با مشکلات بی نتیجه بوده باشد، سریعاً قطع امید می کنند. افرادی که خودکارآمدی پایینی دارند، حتی تلاش نمی کنند که بر مشکلات غلبه کنند، زیرا متقاعد شده اند هر کاری انجام دهند بیهوده است و تغییر در اوضاع ایجاد نمی کنند. خودکارآمدی پایین می تواند انگیزش را نابود کند، آرزوها را کمرنگ نماید و در توانایی شخصی تداخل ایجاد کرده و نهایتاً تأثیر نامطلوبی بر سلامت بگذارد. اما کسانی که خودکارآمدی بالایی دارند بر این باورند که می توانند بطور مؤثر با رویدادها و شرایط برخورد کنند. از آنجائیکه چنین افرادی در مواجهه با مشکلات انتظار موفقیت دارند بر روی تکلیف استقامت نموده و اغلب در سطح بالایی عمل می کنند. این افراد در مقایسه با افراد دارای خودکارآمدی پایین از تردید کمتری نسبت به توانایی خود برخوردارند و اطمینان بیشتری به خود دارند. چنین افرادی مشکلات را چالش می بینند نه تهدید و فعالانه موقعیت های جدید را جستجو می کنند، زیرا خودکارآمدی بالا ترس از شکست را کاهش می دهد، سطح آرزو را بالا می برد و توانایی مسئله گشایی و تفکر تخیلی را بهبود می بخشد. (شولتز،شولتز[3] ترجمه یحیی سیّد محمدی)
اصول خودکارآمدی در رشته ها و موقعیتها ی گوناگون مورد بررسی قرار گرفته است .
بندورا معتقد است که رفتار آدمی عمدتا" یک رفتار خود نظم دهی[4] است . از جمله چیز هایی که انسان از تجربه ی مستقیم یا تجربه ی غیر مستقیم می آموزد معیار های عملکرد[5] است و پس از آنکه این معیار ها آموخته شدند، پایه ای برای ارزشیابی شخصی فردبه شمار می آیند .
اگر عملکرد شخص در یک موقعیت معین با معیار های او هماهنگ یا از آن بالاتر باشد، آن را مثبت ارزیابی می کند، اگر پائین تر از معیار ها باشد آن را منفی ارزیابی می کند. (بندورا1977 )
بندورا برای هر عمل تعیین کننده ای پیشایندی را مشخص می کند که یکی از تعیین کننده های پیشایندی رفتار را انتظار خودکارآمدی می داند . بندوراخودکارآمدی را یکی از فرایندهای شناختی می داند که ما از طریق آن بسیاری از رفتارهای اجتماعی خود و بسیاری از خصوصیات شخصی را گسترش می دهیم .
[1] -Social cognition
[2] - Sarafino
[3] - Shultz & Shultz
[4] -Self- Regulated Behavior
[5] - Performance Stadards
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 19 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 158 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 34 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
تاب آوری
رویکرد روانشناسی مثبتگرا، با توجه به استعدادها و توانمندیهای انسان (به جای پرداختن به نابهنجاریها و اختلالها)، در سالهای اخیر مورد توجه روانشناسان قرار گرفته است. این رویکرد، هدف نهایی خود را شناسایی سازهها و شیوههایی میداند که بهزیستی و شادکامی انسان را به دنبال دارند. از این رو عواملی که سبب سازگاری هر چه بیشتر آدمی با نیازها و تهدیدهای زندگی گردند، بنیادیترین سازههای مورد پژوهش این رویکرد میباشند. در این میان، تابآوری جایگاه ویژهای در حوزههای روانشناسی تحول، روانشناسی خانواده و بهداشت روانی یافته است، بهطوری که هر روز بر شمار پژوهشهای مرتبط با این سازه افزوده میشود (سامانی، جوکار و صحراگرد، 1386).
فعالیت های عالمانه و اولیه افرادی چون گارمزی، راتر و ورنر[1]، موجب پیشبرد مطالعه در حوزۀ تاب آوری شد. گارمزی[2]و ماستن (1991) تابآوری را ”یک فرآیند، توانایی، یا پیامد سازگاری موفقیتآمیز با شرایط تهدیدکننده“، تعریف نمودهاند. به بیان دیگر تابآوری، سازگاری مثبت در واکنش به شرایط ناگوار است.
البته تابآوری، تنها پایداری در برابر آسیبها یا شرایط تهدیدکننده نیست و حالتی انفعالی در رویارویی با شرایط خطرناک نمیباشد، بلکه شرکت فعال و سازنده در محیط پیرامونی خود است. میتوان گفت تابآوری، توانمندی فرد در برقراری تعادل زیستی- روانی، در شرایط خطرناک است (کانر و دیویدسون[3]، 2003). افزون بر این، پژوهشگران بر این باورند که تابآوری نوعی ترمیم خود با پیامدهای مثبت هیجانی، عاطفی و شناختی است (ماستن، 2001).
کامپفر[4] (1999) باور داشت که تابآوری، بازگشت به تعادل اولیه یا رسیدن به تعادل سطح بالاتر (در شرایط تهدیدکننده) است و از این رو سازگاری موفق در زندگی را فراهم میکند. در عین حال به این نکته نیز اشاره مینماید که سازگاری مثبت با زندگی، هم میتواند پیامد تابآوری بهشمار رود و هم بهعنوان پیشآیند، سطح بالاتری از تابآوری را سبب شود؛ وی این مسأله را ناشی از پیچیدگی تعریف و نگاه فرآیندی به تابآوری میداند.
2-8 تعاریف تاب آوری
به طور کلی واژۀ تاب آوری به عوامل و فرآیندهایی اطلاق می شود که خط سیر رشد را از خطر به رفتارهای مشکل زا و آسیب روانشناختی قطع کرده و علی رغم وجود شرایط ناگوار، به پیامدهای سازگارانه منتهی می شوند. گامرزی و ماستن (1991) تاب آوری را یک فرآیند، توانایی، یا پیامد سازگاری موفقیت آمیز علی رغم شرایط تهدید کننده، تعریف نموده اند.
راتر[5] (1987) تاب آوری را مکانیزمی حمایت کننده تعریف کرده است که پاسخ فرد به موقعیت پر مخاطره را تعدیل می کند. تاب آوری موجب سازگاری مناسب در مواجه با مشکلات می شود و چیزی بیش از اجتناب ساده از پیامدهای منفی است ( به نقل از کاون،[6] کاون و اسچولز[7]، 1996).
ورنر (1989) این واژه را به صورت سازگاری با حوادث استرس زای زندگی تعریف می کند. جرمی[8] مفهوم تاب آوری را به معنای کنترل یا اقدام بر عوامل فشار زا قبل از اینکه به فرد آسیب برساند، به کار می برد (به نقل از کوئرنر و فیتزپاتریک[9]، 2004).
مندل،[10] مولت و براون[11] (2006) تاب آوری را انعطاف پذیری مؤثر در برابر حوادث زندگی می دانند و بیان می کنند که تاب آوری توانایی سازگاری مناسب در هنگام رو به رویی با زمینه های استرس زا و خطرناک یا تهدیدهای مهم است. به عبارت دیگر، آنها تاب آوری را توانایی، بهبود، جبران و انعطاف پذیری بعد از روبه رویی با حوادث آسیب زا و استرس زا معرفی می کنند. مندل و همکاران (2006) دو وجه را در مفهوم تاب آوری مهم می دانند، اول اینکه افراد، حادثۀ آسیب زا، سختی و فشار را تجربه کنند و دوم اینکه افراد در برابر این حوادث انعطاف پذیر باشند و دست به جبران، برای بازگشت به عملکرد و کارکردهای معمول خود بزنند.
اصولاً به رقم تعاریف مختلف از مفهوم تاب آوری، تمام تعاریف در چندین وجه مشترک هستند: 1- تاب آوری سطحی از مقابله با سختی ها است یا درجه ای است که افراد به مشکلات پاسخ می دهند؛ 2- تاب آوری خاصیت و حس سبکی و راحتی به همراه دارد. به عبارت دیگر فرض می شود که افراد، تاب آوری را به صورت توانایی ترمیم بدبختی ها، تحت نفوذ قرار دادن و فائق آمدن بر سختی بر اساس سطوح مختلف کارکردهایشان ارائه می دهند و 3- بالاخره در تعاریف مختلف تاب آوری توانایی برتر است که به فرد اجازه می دهد که بر بدبختی ها و سختی ها غلبه کنند (هالی[12]، 2000).
2-9 عوامل مؤثر بر تاب آوری
پژوهش ها نشان می دهد که خصوصیات فردی، خانوادگی و اجتماعی می تواند در تاب آوری تأثیر بسزایی داشته باشد که به این خصوصیات، عوامل محافظتی می گویند. عوامل فردی محافظتی شامل مهارت های حل مسأله، آینده جویی، خودگردانی، اعتماد به نفس و شایستگی و توانمندی اجتماعی فرد است و عوامل محیطی محافظتی نیز شامل فرزندپروری مقتدرانه، پیوندهای مهربانانه، ویژگی های مثبت والدین و خانواده، ایجاد فرصت هایی برای مشارکت (درون خانوادگی)، ارتباط با بزرگسال حمایت گر و شایسته در خارج از خانواده، ارتباط مثبت با همسالان، مدارس مؤثر، پیوند با سازمان های اجتماعی از قبیل مدارس گروه ها، اردوها، کانون ها و ...، داشتن همسایه هایی با روحیۀ بالا، سطوح بالای امنیت اجتماعی، بهره مندی از خدمات اورژانش اجتماعی خوب مانند خط تلفن بحران و دستیابی به مراقبت های بهداشتی و عمومی (برون خانوادگی) است. در کنار عوامل محافظتی فوق، نقش جنسیت نیز ملاحظه پذیر است و نتایج پژوهش ها نشان داده است که زنان تاب آوری بیشتری نسبت به مردان دارند (مدی و خوشابا[13]، 2005).
[1]- Werner
[2]- Garmezy
[3]- Conner & Davidson
[4]- Kumpfer
[5]- Rutter
[6]- Cowan
[7]- Schulz
[8]- Jeremy
[9]- Koerner & Fitzpatrick
[10]- Mandel
[11]- Mullet & Brown
[12]- Hawley
[13]- Maddi & Khoshaba
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 17 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 641 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 35 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
فرهنگ سازمانی
ﺑﻪ ﻧﺪرت اﻓﺮادی ﭘﯿﺪا ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ ﮐﻪ ﺳـﺎزﻣﺎﻧﯽ را ﺗﺠﺮﺑـﻪ ﻧﮑـﺮده ﺑﺎﺷـﻨﺪ. ﻣﺪرﺳـﻪ، ﺑﺎﺷـﮕﺎه، ﺗﯿﻢﻫﺎی ورزﺷﯽ، اﻧﺠﻤﻦﻫﺎی ﺧﯿﺮﯾﻪ و همچنین ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎی ﺑﺰرگ اداری ازﺟﻤﻠﻪ ی اﯾﻦ ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺑﻪ ﻣﻮازات آن ﮐﻪ اﻓﺮاد ﺑﺮای ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ و ﺗﻤﺎس ﺑﻪ ﺳﺎزﻣﺎنﻫـﺎ وارد ﻣـﯽﺷـﻮﻧﺪ و ﺑـﺎ آداب ﻟﺒﺎس ﭘﻮﺷﯿﺪن در آن ﺳﺎزﻣﺎن، داﺳﺘﺎنﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﺮدم در ﺑﺎره ﻧﺤﻮه ی ﮐﺎرﮐﺮدن ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ، ﻗﻮاﻧﯿﻦ و روشﻫﺎی اداره ی ﺳﺎزﻣﺎن، رواﺑﻂ ﺳﺎزﻣﺎن، ﻧﺤﻮه ی ﺗﺸﺮﯾﻔﺎت و ﻣﺮاﺳﻢ، وﻇﺎﯾﻒ، ﺳﯿﺴﺘﻢ ﭘﺮداﺧـﺖ، زﺑﺎن ﺗﺨﺼﺼﯽ آن، ﻃﻨﺰ و ﻟﻄﺎﯾفی ﮐﻪ ﻓﻘﻂ اﻋﻀﺎی داﺧﻠﯽ ﺳﺎزﻣﺎن آن را ﻣﯽﻓﻬﻤﻨـﺪ و ﺑـﺎ ﻧﻈـﺎﯾﺮ آنﻫﺎ آﺷﻨﺎ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ. (اﻓﺠﻪ ای،1380).
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ ﯾﮏ ﻣﺘﻐﯿّﺮ ﻣﺤﯿﻄﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﯿﺰان ﻣﺘﻔﺎوت ﺑﺮ ﺗﻤﺎم اﻋﻀـﺎی ﺳـﺎزﻣﺎن اﺛﺮ ﻣﯽﮔﺬارد و از اﯾﻦ رو درک درﺳﺖ از اﯾﻦ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺑﺮای اداره ی ﺳـﺎزﻣﺎن و ﮐـﺎر ﻣـﺆﺛﺮ، ﺣـﺎﺋﺰ اﻫﻤﯿﺖ اﺳﺖ. اﻋﻀﺎی ﺳﺎزﻣﺎن، ﺑﺮای ﺣﻞ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ اﻧﻄﺒـﺎق ﺑﯿﺮوﻧـﯽ (ﺑـﻪ ﻋﻨـﻮان ﻣﺜـﺎل ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺷﯿﻮه ﺑﺮای ﺣﻀﻮر در ﻋﺮﺻﻪ ی ﺑﺎزارﻫﺎی ﺟﻬﺎﻧﯽ) و ﯾﮑﭙﺎرﭼﮕﯽ دروﻧﯽ (ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ روش ﺑﺮای ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﯽ و ﺗﻘﻮﯾﺖ ﻓﺮاﯾﻨﺪﻫﺎی درون ﯾﮏ ﺳﺎزﻣﺎن) ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺷﯿﻮه ی ﺣـﻞ ﻣﺴـﺎﺋﻞ، ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﮑﺘﻮب و ﺣﺘﯽ ﻏﯿﺮ ﻣﮑﺘﻮب ﺳﺎزﻣﺎن ﺧﻮد را ﺑﻪ اﻋﻀﺎی ﺟﺪﯾﺪ آﻣﻮزش ﻣﯽدﻫﻨﺪ. از اﯾﻦ رو ﺑﺎ ﺑﺮﺧﻮرداری از ﻇﺮﻓﯿﺖ ﻻزم ﺑﺮای ﺗﻐﯿﯿﺮ و ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ ﺗﻐﯿﯿﺮ اﻋﻤـﺎل، اﻓﮑـﺎر و اﺣﺴﺎﺳﺎت ﺑﺨﺶ ﻋﻈﯿﻤﯽ از اﻋﻀﺎی ﺳﺎزﻣﺎن اﻣﮑﺎن ﭘﺬﯾﺮ ﻣﯽﮔﺮدد(بی ﻻوﺳﻦ و زﻧـﮓ ﺷـﻦ[1]،ترجمه حسن زاده،1381).
به طور کلّی سازمان یک پدیده ی فرهنگی است.سازمان ها فرهنگ های متعدّد وهرکدام تعدادی خرده فرهنگ دارند.فرهنگ سازمانی پدیده ای است که برتمامی ابعاد گوناگون سازمان تأثیر می گذارد و با توجّه به میزان قدرتش می تواند به شکل گیری یا تغییر نگرش و رفتار کارکنان تأثیر سازنده یا مخرّب بر جا گذارد. "هم چنان که شمول فرهنگ گسترش می یابد، بر ادراک و تفکّر و احساس افراد و نیز بر اهداف ،ابزارها و رویّه ها تأثیر می گذارد .هم چنین بر فرایند تصمیم گیری ، حلّ مساله، انگیزش، رضایت و بر میزان خلاقیت و نو آوری کارکنان تأثیر گذار است، بنابر این، در مدیریّت هیچ پدیده ای بی تأثیر از فرهنگ سازمانی نمی باشد"(رابینز[2]، 1991).
تعریف فرهنگ سازمانی
کونتس، فرهنگ سازمانی را عبارت از الگوی عمومی رفتارها ، تلقی های مشترک و جمعی از ارزش هایی که اکثر اعضای سازمان در آن شریک هستند دانسته است (کونتس و ویهریچ[3]،1990).
گریس آرجریس[4]،فرهنگ سازمانی را نظامی زنده می خواند و آن را در قالب رفتاری که مردم در عمل از خود آشکار می سازند ، راهی که واقعاً بر آن پایه می اندیشند و احساس می کنند و شیوه ای که واقعاً با هم رفتار می کنند، تعریف می کند.
لوئیس[5]، فرهنگ سازمانی را چنین تعریف می کند: مجموعه ای از در یافت ها و تفاهم های مشترک ،که زبان و دیگر عمل های نهادی را برای بیان این تفاهمات مشترک به کار می گیرد.
فرنچ و بل[6] ،فرهنگ را الگوی پیچیده ای از باورها ،احساسات، هنجار ها، کارکردها و چیزهایی از این قبیل می دانند که افراد به آنها باورمی آورند و در رفتار خود به عنوان راهنما از آن استفاده می کنند.
هنری[7] وهمکارانش،فرهنگ سازمانی را راه قالب ریزی شده ی فکر کردن ، احساس کردن و پاسخ دادن از آن گونه می دانند که در یک سازمان یا بخش هایی از آن وجود دارد(طوسی،1385).
فرهنگ سازمانی عبارت است از سیستمی از استنباط مشترک، که اعضای یک سازمان نسبت به آن دارند و همین ویژگی موجب تفکیک دو سازمان از یکدیگر می گردد(رابینز،1991،پارسائیان و اعرابی،1387).
ریچارد موریس[8] :فرهنگ سازمانی ،اعتقادات نسبتاً ثابت ارزش ها و نگرش هایی است که عمدتاً در بین اعضای سازمان حفظ می شود.
آرتور شارپلین[9] :فرهنگ سازمانی، نظام ارزش ها ، باورها، و آداب و رسوم در بین اعضای یک سازمان است که با اختیار رسمی برای ایجاد هنجارهای رفتاری در تعامل می باشد.
جک دانکن[10]:فرهنگ سازمانی ،یک سری ارزش ها، باورها ، تفاهمات وروش های تفکّر است که در بین اعضای سازمان مشترک بوده و توسط اعضای جدید به عنوان روش های صحیح انجام کارها و تفکر جستجو می شود.
اوشی[11]:یک سلسله از نهادها ،تشریفات، اسطوره هایی که منتقل کننده ی ارزش ها و باورهای اساسی آن به کارکنانش می باشد ، فرهنگ سازمانی را تشکیل می دهد.
[1] - Lavsen & Shen
[2] - Robbins
[3] - Koontz&Weihrich
[4] - Argyris
[5] - Lewis
[6] - French & Bell
[7] - Henry
[8] - Morris
[9] - Sharplyn
[10] - Duncan
[11] - O'Shea
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 3 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 47 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 38 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
فراخنای توجه
توجه به معنای پردازش اطلاعات تعریف می شود که این پردازش یا داخلی (حافظه و دانش) یا خارجی (حوادث و مناظر بینایی) عنوان می گردد (وان دی[1]، هِسکِز[2]، گیلِن[3]، 1997). پاشلر[4] (1998) فراخنای توجه را چنین تعریف می کند که: فراخنای توجه یک واقعیت است که از طریق آن برخی محرک های دریافتی را بیش از سایرین پردازش می کنیم (قابلیت انتخاب) این کار را به صورت خود به خودی یا آگاهانه انتخاب کرده و به تلاش برای پردازش این محرک ها یا فعالیت های خاص ادامه می دهیم(اسکول، 2001).
وود (2000) توجه را به صورت توانایی فرد برای پردازش محرک های روانی مثل تفکر و حافظه و محرک های خارجی مثل صدا و نور تعریف می کند. مکانیسم توجه مسئول انتخاب بهترین محرک برای پردازش و پردازش بهتر و تلاش مداوم برای انجام موفقیت آمیز آن است (زیمورا[5] و اِنکا[6]،1998). توانایی فرد برای توجه کردن و سازماندهی آن یک فرآیند تکامل مرکزی است ( دایل[7]، 1999)، که نقش اساسی در دستیابی به انجام موفقیت آمیز امور دارد.
فیزیولوژی توجه
انسان در طول روز اطلاعات گوناگونی را دریافت می کند؛ اعم از اطلاعات حسی که شامل اطلاعات (درون داد[8]های) حسی- لمسی، بینایی، شنوایی و غیره است اما نکته مهم در این زمینه این است که 99 درصد این اطلاعات فیلتر می شود و تنها یک درصد از این درون دادها وارد ساختمان مغز می گردد (اسمیت، 2001 ).
درون دادهایی که وارد مغز می شود اگر با انگیزه[9] و هیجان توأم باشد، ماندگار می گردد. تالاموس در مغز سیستمی است که این اطلاعات را انتخاب و ثبت می کند. برای مثال شما در طول روز از کنار افراد مختلفی گذر می کنید، آنها را می بینید ولی هنگامی که شخص زیبایی که عطر خوشبویی زده از کنار شما می گذرد، ناگهان توجه شما را به خود جلب می کند و تا مدت ها در یاد شما می ماند (هیجان مثبت).مثال دیگر؛ هنگام گذار از خیابان با انبوهی از ماشینها مواجه می شوید که برای شما بی اهمیت هستند ولی ناگهان یک ماشین با سرعت بسیار زیاد نزدیک است که با شما برخورد کند، وحشت می کنید و او بوق می زند. این ماشین، با بسیاری از خصوصیاتش در یاد شما می ماند زیرا سیستم هیجانی شما را تحت تأثیر قرار می دهد (هیجان منفی). پس قانون اول مغز این است که ابتدا می بایست سیستم های حسی فرد بتواند ورودی (درونداد) های متنوع و گسترده ای داشته باشد. دوم آنکه بتواند 99 درصد اطلاعات را مهار کند و سوم اینکه یک درصد از آن اطلاعات را به سیستم های بالاتر مخابره کند. برای این 1 درصد از اطلاعات که به سطوح بالاتر مغز مخابره می شود، یادگیری امر بسیار مهمی محسوب می شود. یادگیری که با هیجان مثبت همراه شود، بسیار مؤثر است. عموماً آن دسته از درون دادها در ذهن و حافظه ثبت می شود که با هیجان همراه باشد. گاهی همراه با درون دادهای حسی (اعم از لامسه، بینایی، شنوایی، حرکتی و ...)، تنفر ضبط می شود اما تأثیر بازدارنده[10] دارد و موجب تکرار آن در ذهن می شود. اگر در حین کار بتوانیم با تنبیه، عملکرد صحیح را از بیمار بگیریم، عملکرد به تنهایی کسب می شود ولی با بقیه حواس یکپارچه نمی شود. برخی از رفتار ها به دلیل اینکه به اجبار انجام می شود و برایمان ناخوشایند است به عملکرد موقت می رسد اما نهایتاً بازداری شده، به سطح ناهشیار می رود و با عملکردهای قبلی یکپارچه نمی گردد. مثال آن انجام اجباری یک تمرین توسط فرد ناهشیار یا خواب آلوده است (همان منبع).
برخی از دریافت های حواس آگاهانه و برخی دیگر ناآگاهانه ادراک می شود. درونداد های حواسی همچون بینایی، شنوایی، بویایی و چشایی آگاهانه ادراک می شوند. اما دروندادهای حواسی چون حس عمقی[11] که از تاندون عضلات، فیبرهای عضلانی و گیرنده های مفصلی به مغز می رسد، ناآگاهانه است. ما به آنچه می بینیم یا می شنویم آگاهی بیشتری داریم تا نسبت به آنچه که گیرنده های عضلات به مغز مخابره می کند، آکروبات بازها نسبت به این حس خود آگاهانه تر عمل می کنند زیرا یک لغزش ساده یا یک ناآگاهی منجر به سقوط آکروبات باز می شود (رادریگاز[12] و فریوالد[13]، 2002).
در دوران کودکی، ورودی حواس مختلف بسیار غنی و متنوع است، ابتدا ذهن درون دادهای حرکتی را دریافت می کند.به مرور مهارت های ذهنی بالاتر مثل تفکر، استدلال، منطق، قضاوت و غیره دریافت می شوند (اسمیت، 2001).
تالاموس دروازه بان مغز است که بیشترین و مهمترین مهار دروندادها را در مغز انجام می دهد. بارزترین عملکرد آن در مورد بینایی است. وقتی فرد در نور زیاد قرار می گیرد، تالاموس بخش زیادی از دروندادهای حسی نور را بازداری می کند. پلک تا حدودی جمع و مردمک نیز تنگ می شود تا حداقل درونداد وارد سیستم بینایی و بعضاً مغز شود. لیکن در تاریکی تالاموس حداکثر درونداد نور را وارد شبکیه می کند و از طریق باز شدن پلک و گشاد شدن مردمک این کار را انجام می دهد تا اشیاء در تاریکی دیده شوند. مقداری از دروندادهایی که وارد تالاموس می شوند وارد سیستم های بالاتر می شوند. اکثر این دروندادها وارد نیمکره چپ می شوند زیرا نیمکره چپ مسئول جزئیات است. این اطلاعات به کرتکس مغز می رسند. تنها دروندادی که ابتدا به کرتکس و سپس به تالاموس می رسد، دروندادهای حس بویایی است. دروندادهای حس بویایی به سمت تالاموس و سیستم لیمبیک وارد می شود. تمام سیستم لیمبیک (مرکز عواطف، هیجانات و احساسات) تحت تأثیر سیستم بویایی است. مثال این مورد؛ بوی بد سریعاً اخلاق فرد را به هم می زند و فرد سریعاً واکنش نشان می دهد. دیدن اشیاء ما را به یاد خاطرات می اندازد اما بوها خیلی سریع تر این کار را انجام می دهند. برای مثال بو کردن پاک کن ما را سریع تر به یاد دوران مدرسه و تحصیل می اندازد تا دیدن تخته سیاه (همان منبع).
[1]. Van de, L.P.
[2]. Heskes, T.
[3]. Gielen, S.
[4]. Pashler, S.
[5]. Szymura. B.
[6]. Ncka, E.
[7]. Daeyeol, L.
[8]. input
[9]. motivation
[10]. inhibitatory
[11]. propriceptive
[12]. Rodriguez, V.
[13] . Freiwald, W.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 17 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 65 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 61 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
نیازسنجی آموزشی
2- 1 مقدمه
امروزه آموزش و بهسازی و توسعه منابع انسانی به عنوان یکی از استراتژی های دست یابی به سرمایه انسانی و سازگاری مثبت با شرایط متغییر قلمداد می شود و از این رو جایگاه و اهمیت راهبردی آن در بقاء و توسعه سازمانی نمایان شده است. بدیهی است این فعالیت نیز مانند هر فعالیت سازمانی دیگر مستلزم برنامه ریزی صحیح و اصولی می باشد. نیازسنجی جزء جدایی ناپذیر برنامه ریزی آموزشی و نظام بهسازی وتوسعه منابع انسانی محسوب می شود. طی فرایند نیازسنجی، نیازهای مشخص شده و برحسب اولویت برای ارضا و تحقق آن ها اقدام می شود. نیازها برای انتخاب اقدامات درست، قبل از انجام هر اقدامی مشخص می شوند (فرامرزی،1383).
در قلمرو آموزش، نیازسنجی به عنوان یکی از مؤلفه های اساسی و ضروری فرآیند برنامه ریزی در نظر گرفته می شود. نیازسنجی در واقع فرآیند جمع آوری و تحلیل اطلاعات است که بر اساس آن نیازهای افراد، گروه ها، سازمان ها و جوامع مورد شناسایی قرار می گیرد. شناخت و تحلیل اثربخش نیازهای آموزشی، پیش نیاز یک سیستم آموزشی موفق است. در دهه های اخیر برای رفع شکاف و پیچیدگی ها در اطراف مفهوم نیازها، کوشش هایی جهت متشکل ساختن و هماهنگ کردن نیازها با تکالیف رشد جسمانی-اجتماعی-روانی به عمل آمده است که تکالیف رشد زندگی نامیده می شود (رحمانی، 1388).
2-2 مبانی نظری
نیازسنجی یکی از بحث انگیزترین مفاهیم مطرح در حوزه خدمات اجتماعی، تعلیم و تربیت و برنامه ریزی است (فتحی واجارگاه،1384). امروزه مفهوم نیازسنجی به طور گسترده ای در محیط های مختلف به منظور تعیین نیازهای آموزش ضمن خدمت کارکنان مورد استفاده قرارمی گیرد (فرجاد،1388). جرقه اصلی آموزش نیروی انسانی از زمان موج پیشرفت های عظیم قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم شکل گرفت، اگر چه ریشه ی آن در دهه ها و قرن ها قبل یافت می شود. این تحولات نه تنها شرایط لازم برای ورود به مشاغل مختلف را دگرگون ساخت، بلکه موجب شد بخش های مختلف اقتصادی و اجتماعی مدارک تحصیلی بالاتری را شرط ورود به مشاغل قرار دهد (فتحی واجارگاه، 1387).
برادشاو[1] (1972) نیازها را به چهار دسته به شرح زیر تقسیم کرده است:
1) نیازهای هنجاری: فاصله میان وضع موجود و استانداردهای تعیین شده، نیاز هنجاری تلقی می شود.
2) نیازهای احساس شده: مترادف با مفهوم خواستن و نیازی است که در طی زمان و در حین کار توسط فرد یا گروه احساس شده است.
3) نیازهای بیان شده (مورد تقاضا): نیازهایی است که فرد آن را تقاضا نماید.
4) نیازهای مقایسه ای: نیازی است که در مقایسه با نمونه مشابه معنا می دهد.
فتحی واجارگاه (1385) به این طبقه بندی، نیازهای پیش بینی شده یا مورد انتظار را به معنای فاصله بین آن چه که در حال حاضر در دسترس است و آنچه که در آینده مورد تقاضای یک پروژه می باشد اضافه نموده است.
عباس زادگان و ترک زاده (1386) دسته دیگری از نیازها به نام نیازهای هنجاری را به طبقه بندی برادشاو (1972) و فتحی واجارگاه (1385) افزوده اند و آن را به صورت نیازهایی که بیانگر وضع مطلوب اند و رسیدن سازمان به وضعیت مطلوب و یا انجام احسن شغل یا وظیفه مستلزم و منوط به تحقق آن ها است تعریف می کنند.
فورتنر[2] (2005) نیازها را از لحاظ توانایی تشخیص به دو گروه:
- نیازهای آشکار: سنجش و برآورد کردن ها با سهولت بیشتری امکان پذیر است و
- نیازهای پنهان: سنجش و شناسایی آن ها بسیار مشکل و عمدتاً برآورد آن ها مستلزم بررسی های همه جانبه و دقیق است.
سالازار[3](2007)، نیازها را از نظر ضرورت و اهمیت به دو گروه:
- نیازهای فوری: این نیازها از اولویت خاص برخوردار می باشد.
- نیازهای عادی: دارای اهمیت هستند اما از اولویت اضطراری برخوردار نیستند.
ابطحی (1383)، نیازها از لحاظ نحوه برآوردن و دفع آن ها به دو گروه: تقسیم بندی کرده است.
- نیازهایی که خود مؤسسه یا نظام بتوانند آن ها را بر طرف سازد.
- نیازهایی که خود سازمان قادر به رفع آن ها نبوده و باید از سازمان های دیگر کمک بگیرد.
و از لحاظ فردی یا گروهی بودن نیز به دو گروه:
نیازهای فردی که مختص فرد خاصی یا گروهی خاص در شغل ویژه ای هستند.
احساس وجود یا مشاهده شکاف دانش، مهارت یا نگرش در سازمان یا در بین گروهی خاص از کارکنان تقسیم بندی نموده است (رحمانی، 1389).
2-2- 1 مفهوم نیاز
نیاز یک مفهوم عمومی است که در زمینه های مختلف کاربرد نسبتاً وسعیی دارد و تعاریف متعددی ار آن ارائه می شود همگی یک نوع مفهوم یا احساس مشترکی این تعاریف گر چه را انتقال می دهند با این وجود از مناظر و ابعاد مختلف و بعضاً متفاوتی به آن می نگرند. روانشناسان نیازها را به دو دسته نیاز های اولیه و نیازهای یاد گرفته شده تقسیم می کنند؛ فیزیولوژیست ها به جنبه بیولوژیکی نیازها توجه دارند. اقتصاددانان تعریف دیگری از نیاز دارند. برای تعریف نیاز به جای این ها به تعاریف مختلف ارائه شده از این واژه، نسبت به طبقه بندی آن ها اقدام می کنیم، این رویکرد به ما کمک می کند تا شناختی کلی تر و در عین حال وسیع تر از مفهوم نیاز به دست آوریم. به طور کلی اغلب تعاریف ارائه شده از مفهوم نیاز را می توان در یکی از طبقات زیر قرار داد (کاظمی ،1387).
[1] - Bradshaw
1 - Fortner
[3] - Salazar